خانم مرضیه قرصی، نظریه انتقادی و رهبران مجاهدین

اخیرا در سایت افشاگری متعلق به دارودسته تروریست رجوی علیه خانم مرضیه قرصی از اعضای با سابقه مجاهدین که پس از تحمل فشارهای روانی و ذهنی سیستماتیک از سوی رهبران مجاهدین به ویژه خانم فهیمه اروانی از قرارگاه اشرف خارج و به کمپ امریکا و سپس به میهن عزیزمان ایران بازگشته است، فریبکارانه و اغواگرانه به موضوعاتی اشاره کرده اند که ردی و اثری از واقعیت در آن وجود ندارد. مایلم به صراحت اشاره کنم، ادعاهای نادرست رهبری مجاهدین در باره ی خانم مرضیه قرصی عضو سابق ارتش آزادیبخش ملی که زمانی همچون یک الگوی انقلابیون از ایشان نام برده می شد. و بارها خانم مریم عضدانلو در میان افراد مستقر در قرارگاه اشرف از ایشان چون نمونه ی بی بدیل برای مجاهدین یاد کرده است، چیزی جز از هم گسیختگی ذهنی رهبران مجاهدین و بن بست نهائی آن گروه تروریست نمی باشد. در واقع هذیان گوئی رهبران مجاهدین علیه خانم مرضیه قرصی و بی احترامی و اهانت به ایشان که از اعضای موثر و مطرح در میان افراد مستقر در قرارگاه اشرف و ارتش آزادیبخش ملی بشمار می رفت. مناسباتی زشت، سیاه و نابخردانه و نیز نوعی شیوه ی بهره گیری از انسان در مسیر اهداف تبهکارانه ی فرقه ای را برای ما تداعی می کند. چگونه ممکن است این همه تناقض در گفتار و کردار رهبران مجاهدین را مشاهده نمود و از سلامت عقلانی و روانی آنان سخن گفت. براستی آن چه که آدمی را رنج می دهد و در عین حال شگفت زده می کند شیوه ی بهره گیری از انسانها در تشکیلات مخوف مجاهدین برای عملیات تروریستی نفرت انگیز و تبهکارانه و به زیان آزادی و استقلال نیروهای تحت سیطره ی مجاهدین است. در واقع واکاوی، بررسی و پرداختن به هذیان گوئی و ادعاهای نادرست رهبران مجاهدین علیه یکی از نیروهای موثر و مطرح خویش یعنی خانم مرضیه قرصی، صرفا بیان ناخشنودی، انتقاد و یا مویه گری بر نابودی ارزش های انسانی و اخلاق مدنی در میان رهبران مجاهدین نیست، زیرا در این باب بسیاری از کادرهای جدا شده از مجاهدین سخنان و تحلیل های بسیار گفته اند. بلکه سعی دارم به رهبران مجاهدین تفهیم کنم که شیوه ی تفکر و زاویه ی دید خود را بر اساس هنجارهای دنیای مدرن و حقیقت سازگار نمایند. و از ارائه ی تحلیل ها، دیدگاهها و مواضع مبتنی بر خیال پردازی مجرد و انتزاعی خودداری کنند. همه ی اعضای جدا شده ی مجاهدین معتقدند که رهبری مجاهدین بایستی ارزش های مشمئز کننده ی حاکم بر مناسبات فرقه ای مجاهدین را مورد بازنگری عمیق و همه جانبه قرار دهد تا بتواند ارزش های دیگر را جایگزین آن سازد. ارزش هایی که فلسفه ی وجودی حیات سیاسی و یا تشکیلاتی آنها را تضمین کند. معطوف نمودن ذهن رهبری مجاهدین به این نکته بنیادین و مهم که دوران سرکوب آزادی فردی و خودمختاری انسانها با درگیر کردن آنها در سیستمی توتالیتر، سرکوبنده و بازدارنده ای که نابودی و تلاشی ذهنی و روانی آدمی را هدف قرار گرفته است، از بین رفته و واقعیت موجود این است که در عرف جوامع انسانی در دنیای مدرن، دیگر انسان موجودی تک ساحتی و ذوب شده در رهبری عقیدتی تلقی نمی گردد و منحصرا ارزش های فرقه ای، تابوها و دگم های ایدئولوژیک زمام مقدرات او را به دست نمی گیرند. بی شک نیل بدین آگاهی در میان رهبران مجاهدین، مبداء تفکر و نظریه ی انتقادی و بازنگری در خط مشی تروریستی و مناسبات فرقه ای و توتالیتر آنان را موجب خواهد گردید.