شکایت نامه خانواده سید حجت الله رستم پور به کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد

با سلام و احترام به استحضار می رساند اینجانب سید حسن رستم پور به نمایندگی از خانواده ام در کشور ایران شکایت نامه ای در خصوص گرفتن حقمان برای فوت برادرم آقای مرحوم ” سید حجت الله رستم پور” از سازمان مجاهدین و رهبران آن به شرح زیر واصل می دارم:

من از طرف خانواده رنج دیده شکایت نامه می نویسم، که فرزند عزیزمان با شستشوی مغزی و دروغ و افترا به سازمان مجاهدین خلق کشانده شده و این سازمان هیچ اطلاعی از وضعیت او به ما تا آخرین لحظات مرگش ندادند، می خواهم به شما اطلاع دهم که بیش از بیست سال پیش من و اعضای خانواده ام از وجود برادر و فرزندمان بی اطلاع بودیم، سران سازمان مجاهدین خلق با بهانه توطئه و خدعه از خارج از مناسبات و اردوگاه شان، امکان هر گونه تعامل و همزیستی با دنیای بیرون را بر روی اعضایشان مسدود ساخته اند. به این دلیل ما هیچ اطلاعی از وضعیت برادر مروحم مان نداشتیم.

رهبر سازمان مجاهدین خلق، نهاد خانواده را بزرگ­ترین تهدید برای موجودیت گروهش می‌داند. از این رو اعضای فرقه و از جمله برادر مرحومم را از هرگونه ارتباط گیری با خانواده هایشان ممنوع کرده و اعضاء را به سکوت و بی تفاوتی در برابر احساسات پاک انسانی وادار کرده و  می کند.

نگه داشتن برادر فوت شده ام در درون حصارهای ذهنی و اجتماعی، شستشوی مغزی، جدا كردن او از اعضا ی خانواده، قطع ارتباط او با اعضا و با دوستان و خانواده، جدا كردن او از اجتماع، نابود کردن قدرت ارزش‌ گذاری اش و نهایتا تحمیل خواسته‌های خود بر اعضاء از جمله مواردی است که در سازمان کثیف مجاهدین اتفاق می‌افتاد و هر روز برادر فقیدمان آسیب های بیشتر و بیشتری می دیده است.

جزوه‌ای به نام «آشنایی و آموزش‌های تاکتیکی با نبرد مسلحانه» برای آموزش اعضا وجود دارد که در این جزوه آمده است: روابط عاطفی و عشیره‌ای و محفل در یک مبارزه مخفی و تشکیلاتی نمی‌گنجد. یکی از مواردی که سازمان مجاهدین به دنبال آن بود این موضوع بود که حس انسانی و عاطفی را در بین اعضا بکُشد و زمانی که انسان خالی از عاطفه شد ترور کودک، زن باردار، جوان و شکنجه افراد برای او فرقی نمی‌کند. در این جزوه آمده است ارتباطات اعضای سازمان مجاز به ارتباط و تماس با افرادی باشد که سازمان تعیین کرده است. یعنی اعضای سازمان حتی با نزدیکان خود هم نمی‌توانند ارتباط داشته باشند مگر اینکه سازمان تعیین کرده باشد!

در این گروه‌ها روی انگیزه و اعتقاد این افراد کار می‌شود و روابط انسانی و عاطفی افراد نابود می‌شود؛ در نتیجه شخص به نقطه‌ای می‌رسد که به راحتی می‌تواند جان انسان دیگری را بگیرد. و این وحشی گری در این فرقه از اول پیدایش تا الان ادامه دار بوده است و باعث آسیب فراوان به برادر مرحومم که سالها قصد جدایی از آنان را داشته و به زور ارعاب و تزریق انواع و اقسام روانگردان ها به او اجازه خروج نداده اند وارد ساخته بود.

سردستگی عبارت است از تشکیل یا طراحی و یا سازماندهی یا اداره گروه مجرمانه:

من نسبت به کادری که در جریان جذب عضو برای فرقه رجوی در جذب مرحوم برادرم نقش داشته اند و نقش سرکردگی داشته اند شکایت دارم. من جمله:

اول مسعود رجوی دوم مریم قجر عضدانلو سوم، مهدی ابریشم‌چی و ابراهیم ذاکری و همه سرکردگان و عناصری که نامشان را نمی دانم.

من از اینها به خاطر فریب و جداکردن و اذیت و آزار روحی و جسمی و شکنجه هر روزه مرحوم برادرم و فوت ایشان شکایت دارم.

چطور است که این سازمان اقدامات تروریستی متعددی را انجام داده اما همچنان توانسته در کشورهای اروپایی دفتر رسمی داشته باشد!  خود کشور‌های میزبان نیز این سازمان را در مقاطعی از زمان به عنوان تروریست و تروریست‌هایی که در ایران قاتل مردم بودند، اسم آوردند، چرا این درباره کشور ما استثنا شده است؟!

جنایات گروه تروریستی سازمان مجاهدین نسبت به زنان و کودکان و شهروندان بی‌دفاع که برخی از آن‌ها : مثل سوزاندن اطفال دو و سه ساله در آتش به اسم‌های زهرا و مهناز نوربخش یا خفه کردن دختر بی‌گناه همچون زینب کمایی که به‌ عنوان شهروندان عادی و غیرنظامی کشورم هستند اگر فجیع‌تر از اقدامات داعش نباشند، قُبح آن‌ها کمتر از این اقدامات نیست؟! اینها مسئول فوت برادرم هم هستند.

این گروه تروریستی با اهداف سیاسی و ماهیت تروریستی اش تا کنون امنیت مردم شریف ایران، عراق، فرانسه، آلبانی و بسیاری از کشور‌های دیگر را سلب نموده است. با این توضیح که هدف اقدامات تروریستی، ایجاد رعب و وحشت در بین عموم مردم است و این مساوی با سلب امنیت مردم این کشور‌ها است. واین گروه باعث نابودی خانواده من و چشم به راهی مرحوم پدر و مادرم برای دیدار فرزندشان شدند.

من از این افراد ، که “افرادی ستیزه جو” با پوشش همیشگی یونیفورم ها، اعضایی که تخصصشان فرماندهی تانک و نفربر یا تخریب است، آموزش دیده‌های سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی حکومت های آمریکا و رژیم صیهونیستی و رژیم منحوس صدام، با خلق و خوی ناشی از گذراندن دورانی طولانی از زندگی قرارگاهی که بسیاری از ویژگی ها را در آنها نهادینه ساخته است، گروهی که برای سالها کوله باری از مزدوری را علیه ملت خویش به دوش می کشند و انواع و اقسام شکنجه ها و ظلم ها از جمله تزریق آمپولی که معلوم نبوده برای چه منظوری به مرحوم برادرم تزریق شده است و بعد از تزریق آن مرحوم برادرم روز به روز مریض و مریض تر شده است تا درنهایت با کوله باری از مریضی های جور وا جور منجر به فوت ایشان شده است وآزار بیشمار بر روح و روان وجسم نحیف برادرم سید حجت الله رستم پور روا داشته اند شاکی هستم و از اینان اول به خداوند متعال و کریم شکایت می کنم و بعد از ذات مقدس باریتعالی به شما شکایت می کنم که تقاص خون ایشان را از سرکردگان فرقه رجوی بگیرید.

با این شکایت نامه بیش از هر چیز بنده تلاش خود را به رهایی اعضاء به بند کشیده شده از ساختار فرقه‌ای حاكم بر این سازمان معطوف می کنم تا اعضا بیش از این در مطامع و خواسته‌های قدرت‌طلبانه رهبران این فرقه مستحیل نشوند. در پایان امید آن را داریم که آگاهی از این حقایق گامی باشد برای پایان دادن به موارد گسترده نقض حقوق بشر در فرقه رجوی تا دیوارهای بلند آن فرو ریزد و اعضای این گروه از ساختار فرقه­‌ای که آنان را به بند کشیده رها شوند و به دنیای آزاد راه یابند. و خواستار احقاق کامل حقوق مادی و معنوی فوت مرحوم برادرم سید حجت الله رستم پور از این سازمان جنایتکار هستم.

من کاری با سیاست و دنیای سیاسی و حواشی آن ندارم. من صرفاً به عنوان یکی از خانواده های آسیب دیده از جنایات مجاهدین خلق از شما درخواست می کنم که سران این فرقه را مورد بازخواست قرار بدهید و اجازه ندهید خون برادرم پایمال گردد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

سید حسن رستم پور

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا