مقدمه
در هر فرقه، رهبر نقش محوری دارد. اما در مورد مجاهدین خلق، این محور نه تنها مرکزی برای اداره تشکیلات، بلکه رمز قداست و بقاست. مسعود رجوی که از سال ۱۳۸۲ به بعد هیچ ظهور علنی نداشته، وجودش در هالهای از سکوت و ابهام نگاه داشته شده است. پرسش اینجاست: آیا رجوی واقعاً زنده است و یا مرده اما سازمان برای ادامه حیاتش سعی دارد او را همچنان در اذهان زنده نگاه دارد؟! به بیان دیگر : آیا بدون رجوی، این تشکیلات دوام خواهد داشت؟
رجوی؛ از ظهور تا غیبت
مسعود رجوی از دهه ۶۰ خورشیدی، رهبری بلامنازع سازمان مجاهدین خلق را در دست گرفت و با حمایت بیدریغ صدام حسین در عراق، ساختار فرقهای را بنا کرد که هم با سرکوب درونگروهی و هم با دشمنی آشکار با ایران تعریف میشد. اما با سقوط صدام در ۲۰۰۳، رجوی همزمان با حمله نیروهای آمریکایی ناپدید شد و از آن زمان تاکنون هیچ تصویر، ویدیو یا حتی صدای مستقیمی از او منتشر نشده است.
احتمال مرگ؛ شواهد و قرائن
شواهد متعددی از جداشدگان، منابع غربی و حتی خبرنگاران، نشان میدهد که رجوی احتمالاً در جریان حملات اولیه به پایگاههای اشرف یا اندکی پس از آن، جان خود را از دست داده است. سکوت کامل سازمان، رفتار پرهیزکارانه نسبت به نام او، عدم پاسخگویی روشن در نشستها و استفاده از واژههایی چون “رهبر شهید” یا “رهبر غایب”، مهر تأییدی بر این گمانهزنیهاست.
رهبر، قلب تپنده فرقه است
همانطور که گفته شد، “مار زمانی میمیرد که سرش زده شود.” رجوی، نه صرفاً یک رهبر سیاسی، بلکه نقطه اتصال روانی–ایدئولوژیک تمامی اعضای فرقه است. از تغییر نامها، ازدواجهای اجباری، انقلاب ایدئولوژیک، طلاقهای جمعی، تا قطع کامل ارتباط با دنیای بیرون، همه با فرمان و کنترل مستقیم رجوی بود. بدون رجوی، این ساختار بهمرور دچار فروپاشی خواهد شد؛ چیزی که در ریزش روزافزون نیروها در آلبانی و اعترافات اعضای جداشده بهوضوح دیده میشود.
چرا سازمان مرگ رجوی را پنهان میکند؟
– حفظ وحدت ظاهری و کنترل روانی اعضا.
– جلوگیری از فرار دستهجمعی نیروهای وفادار.
– جلوگیری از فروپاشی کامل بدنه سازمان در برابر جامعه بینالمللی.
نتیجهگیری
چه رجوی مرده باشد و چه نه، سازمان بدون او مانند پیکری بیسر است که از درون در حال تحلیل رفتن است. با غیبت طولانی مدت او، بسیاری از خانوادههای چشمانتظار، به ویژه در استانهایی چون البرز، امیدوارند که با افشای این واقعیت، زمینه برای فروپاشی کامل این تشکیلات و آزادی فرزندانشان فراهم شود.
عباس جعفری

