مشروعیت ترور

دیگر عادت کرده ایم که ببینیم تحلیل گران و روزنامه های انگلیسی با شگفتی به امریکا می نگرند و گاهی نیز کمی خود پسندانه تر از شگفت زده. شاید دشوار باشد که خودپسند نباشیم هنگامی که رهبر دنیای به اصطلاح آزاد در ابوغریب، گوانتانامو و زندان های مخفی به شکنجه ی زندانیان می پردازد.

عبارت " سرزمین آزادی و خانه ی شجاعت" بی معناست هنگامی که در کنار اقدامات خارق العاده مانند کاستن حقوق مدنی در امریکا پس از حمله ی یازده سپتامبر 2001، قرار می گیرد. تحلیل گران می گویند امریکا دامنه ی اخلاقی خود را از دست داده است، اظهار می کنند که این مسائل در انگلستان رخ نمی دهند. بسیار خوب، طی چند سال اخیر بسیاری پیشامدهای نامیمون در انگلستان رخ داده است اما یکی از رسوا کننده ترین ها، حکم دادگاه دیروز بود مبنی بر این که مجاهدین خلق باید از فهرست سیاه سازمان های تروریستی دولت حذف شوند.

وزارت کشور مخالفت خود را این چنین اظهار کرده است: که قطع حرکات تروریستی این سازمان به احتمال زیاد به دلایل پراگماتیک بوده است و این حملات ممکن است در آینده از سر گرفته شوند. البته ممکن است شما از دولت بپرسید که چرا اجازه داده است این گروه تروریستی و نهادهای مرتبط با آن در خاک این کشور(در طول دو دهه و نیم گذشته) فعالیت هایی مانند سازمان دهی، تبلیغات،جمع آوری پول، داشته باشند؟!

حکومت انگلستان گفته است که مخالف حذف مجاهدین خلق از فهرست سیاه است تا از عموم مردم حفاظت شود. به عبارت دیگر، موضع حکومت هیچ ارتباطی به حفاظت مردم ایران و عراق از این سازمان ستمگر ندارد.

این گروه تروریستی نه تنها شهروندان بی گناه ایران را می کشد بلکه برای دو دهه، وسیله ای بوده است در دستان صدام حسین،. طی تهاجمات جنگی صدام حسین علیه ایران، مجاهدین خلق دست در دست سازمان های جاسوسی عراق علیه مردم ایران کار می کردند. سه سال بعد، پس از این که ارتش عراق در کویت طی عملیات های " طوفان صحرا" درهم کوبیده شد، این سازمان به صدام یاری رساند تا شورش های مردمی در شمال و جنوب کشور را سرکوب کند. اشتباه نکنید این همکاری ها فقط شامل سرکوب قیام شیعیان نمی شد بلکه همکاری در کشتار حلبچه را نیز در پی داشت.

پس از حمله ی امریکا به عراق، امریکا بدون شرمساری از مجاهدین خلق در کمپ اشرف حفاظت کرد به جای آن که آن ها را به خاطر فعالیت های تروریستی و کشتار پرسنل نظامی امریکا، مردم ایران و شیعیان و کردهای عراق، محاکمه کند. هر چند که این گروه از سوی همه ی ایرانی ها با هر گرایش ایدئولوژیک و سیاسی مورد تنفر است،مجاهدین خلق از سوی نو محافظه کاران و اسرائیل در راستای تلاششان برای تغییر رژیم در ایران، پشتیبانی می شوند.

مجاهدین علاوه بر این که سازمانی تروریستی است، یک فرقه نیز هست که اعضای مخالف خود را شکنجه می کند و به قتل می رساند – چنان چه از شهادت های برخی چهره های سابق رده بالای این سازمان آگاه هستیم. نهادهای حقوق بشری غربی فعالیت تروریستی مجاهدین خلق و نقض شدید حقوق بشر علیه اعضای خود را، محکوم کرده اند. شاید برخی از افراد صحنه های ناراحت کننده ی چند سال پیش را به یاد بیاورند – عده ای از اعضای مجاهدین خلق خود را در چندین پایتخت اروپایی، از جمله لندن به آتش کشیدند چرا که شماری از اعضای پیرو این فرقه موقتاً توسط پلیس ضد تروریسم فرانسه بازداشت شده بودند. بااین وجود، خطرناک ترین آتش توسط دادگاه استیناف انگلستان روشن شده است. این دادگاه نه تنها فعالیت های پرهزینه و بی رحمانه ی گروه (گروهی که اعضایش ده ها هزار شهروند بی گناه ایرانی و عراقی را طی سه دهه سلاخی کرده است و رهبرانش حقیقتاً به اندازه ی صدام جنایتکار هستند) را مشروعیت بخشیده است بلکه تحقیرده ها میلیون ایرانی و عراقی را برای حمایت از کشتار جمعی و تروریسم به دست آورده است. با این وجود تنها سئوال باقی مانده برای من این است که چرا تحلیل گران سیاسی انگلیسی ساکت نشسته اند و چرا روشنفکران کشور احساس مورد اهانت قرار گرفتن نمی کنند.

بسیاری، مانند دستگاه قضایی انگلستان، از سازمانی حمایت کرده اند که از نظر قربانیان بی شمار اروپایی و غیر سفید پوستش واقعاً به اندازه ی القاعده جنایت کار است.

موضوعات بسیاری در مورد فهرست سازمان های تروریستی بحث برانگیز هستند مانند هدف قرار دادن اشتباهی مبارزان آزادی خواه. همانند القاعده،این تنها مورد نیست.

سید محمد مرندی – 9 مه 2008 -گاردین

ترجمه از انجمن نجات

خروج از نسخه موبایل