نماد سایت انجمن نجات

خوش‌رقصی رجوی در هوای قدرتی که هرگز نصیبش نخواهد شد

لابی گری رجوی

لابی گری رجوی

در سایه جنگ ۱۲ روزه اخیر و تحولات منطقه‌ای، مریم رجوی بار دیگر به سبک همیشگی‌اش، بساط خیمه‌شب‌بازی‌ در اروپا را پهن کرده است. با صرف هزینه‌های کلان برای لابی‌گری، اجاره سالن‌های خالی، و خرید زمان از سیاستمداران بازنشسته و بی‌اعتبار، او می‌کوشد خود را به عنوان بدیلی برای جمهوری اسلامی جا بزند. اما این تلاش‌ها، بیش از آن‌ که نماد یک حرکت انقلابی باشد، یادآور سیرکی پرزرق ‌و برق اما بی‌مخاطب است.

رجوی در سودای توجه آمریکا، سال‌هاست که تمام داشته‌های سازمان را صرف فریب‌کاری رسانه‌ای و سیاسی کرده است. اما واقعیت تلخ برای او و اطرافیانش این است: زنانی چون مسیح علی‌نژاد، با تمام نقدهایی که بر آنان وارد است، توانسته‌اند به کنگره آمریکا راه یابند، مورد حمایت رسانه‌های غربی قرار گیرند، و صدایشان شنیده شود. یا چهره‌هایی چون شیرین عبادی و نرگس محمدی، هرچند با رویکردی متفاوت از رجوی، موفق شده‌اند جایگاهی در نهادهای بین‌المللی و جوامع مدنی به‌دست آورند، چیزی که رجوی حتی در خواب هم ندیده است.

این ترجیح مکرر، خود یک بیانیه‌ غیررسمی اما صریح از سوی جهان غرب است:
مریم رجوی و سازمانش نه مشروعیت دارند، نه پایگاه مردمی، نه ظرفیت یک آلترناتیو. تمام ادعاهای “تنها نیروی انقلابی” بودن، پوشالی است. جامعه بین‌المللی بارها با بی‌توجهی به سازمان مجاهدین خلق، این پیام را مخابره کرده که نه تنها اعتبار ندارند، بلکه اساساً طرف گفت‌وگو نیستند.

آن‌چه امروز از سازمان باقی مانده، نه یک نیروی سیاسی است و نه حتی یک اپوزیسیون معتبر، بلکه تنها یادآور گروهی منزوی، مطرود، و منفور در میان ملت ایران است؛ گروهی که در ذهن مردم با خیانت، وابستگی، و فریب گره خورده است.
در جهانی که صدای زنان بیش از همیشه شنیده می‌شود، مریم رجوی صدای بی‌مخاطب یک نمایش تکراری‌ست—نمایشی که حتی غرب هم دیگر حاضر به خرید بلیت آن نیست.

مریم رجوی باید بداند؛ هرگز از گندم ری نخواهد خورد.

نویسنده: عباس جعفری

خروج از نسخه موبایل