سازمان مجاهدین خلق در سالهای اخیر تلاش کرده است چهرهای دموکراتیک از خود به نمایش بگذارد که اوج آن در طرح به اصطلاح ده مادهای مریم رجوی متبلور شده است. ده مادهای که با شعارهایی چون جدایی دین از دولت، آزادی احزاب، آزادی بیان، لغو مجازات اعدام، برابری زن و مرد، و خودمختاری اقوام و اقلیتها همراه است.
اما آنچه در درون تشکیلات این گروه، به ویژه در اردوگاه اشرف و بعدها در آلبانی تجربه شده است، چیزی جز سرکوب مطلق، کنترل روانی سیستماتیک، سانسور شدید، قطع ارتباط با دنیای بیرون، حذف حق انتخاب در ازدواج و زندگی شخصی، و پاکسازی ذهنی اعضا نبوده است. این واقعیت تلخ نشان میدهد که شعارهای دهمادهای نه یک برنامه سیاسی برای آینده، بلکه ابزاری تبلیغاتی برای فریب افکار عمومی و جذب حمایت سیاسی در خارج از کشور است و هیچ ریشهای در منش و روش عملی سازمان ندارد. کسانی که این ده ماده را به عنوان سندی از اعتدال سازمان مطرح میکنند، یا از درون این مناسبات اطلاعی ندارند، یا آگاهانه در برابر حقیقت چشم بستهاند.
سازمانی که اعضای خود را از ابتداییترین حقوق انسانی محروم میکند، و هرگونه مخالفت یا پرسشگری را با برچسب “بریده”، “مزدور”، و “وابسته به اطلاعات” سرکوب میکند، چگونه میتواند مدعی آوردن آزادی برای ملتی بزرگ چون ایران باشد؟ تناقضی عمیق در ماهیت این فرقه نهفته است، که همواره در شعارهای پر زرق و برق بیرونیِ آزادیخواهانه، و درون سرکوبگرانهاش مشهود بوده است.
تجربه اعضای سابق این سازمان، گواه روشنی است بر اینکه هیچگونه ساختار دموکراتیکی در این گروه وجود ندارد، و تمام تصمیمات از بالا و توسط حلقه محدود اطراف سرکرده فرقه اتخاذ میشود. اعضای ناراضی، از ترس تحقیر، طرد، زندان ذهنی، و حتی تهدیدهای غیرمستقیم، به سکوت واداشته میشوند. این سرکوب تا جایی پیش میرود که افراد هویت فردی خود را از دست میدهند. بنابراین، ادعای اجرای ده ماده دموکراسی و حقوق بشر توسط چنین تشکیلاتی، چیزی جز فریب افکار عمومی و پوشاندن چهره واقعی یک فرقه تمامیتخواه نیست.
حسن شهباز

