در روزهای گذشته، شاهد برگزاری شوی تبلیغاتی دیگری از سوی تشکیلات مجاهدین خلق بودیم؛ سیرکی تکراری اما با محتوایی هشدارآمیزتر از همیشه. مریم رجوی، در قامت رهبر خودخوانده “آینده ایران”، بار دیگر با لحنی عوامفریبانه اظهارات خود مبنی بر تجزیه ایران را دوباره مطرح کرد. این اظهارات نهتنها بازتابدهنده یک تفکر خام و خیالبافانه درباره آینده ایران است، بلکه عملاً چراغ سبزی است برای تجزیهطلبان و بازی در زمین دشمنانی که سالهاست رویای تکهتکهکردن ایران را در سر میپرورانند. وقتی کسی به جای تقویت همبستگی ملی و احترام به تنوع فرهنگی در قالب وحدت سرزمینی، زبان به تفکیک ساختاری و سیاسی میگشاید، در حقیقت دارد منافع ایران را روی میز حراج میگذارد.
یک طرح، یک طراح: اسرائیل و نقشه بالکانیزهکردن ایران
بر کسی پوشیده نیست که یکی از اهداف استراتژیک اسرائیل و برخی متحدان غربیاش، ایجاد منطقهای پرآشوب، از همگسیخته و بیثبات در غرب آسیاست. از عراق تا سوریه، از لیبی تا سودان، طرح تجزیه و قطعهقطعهکردن کشورهای مستقل، سناریویی آشناست. حال، در حالی که ایران به عنوان یکی از ستونهای مقاومت در برابر این طرحها ایستاده، ناگهان مریم رجوی از دهان خود همان نسخهای را میخواند که سالهاست بر روی میز طراحان تجزیه خاورمیانه خوابیده است.
ادبیات مورد استفاده رجوی درباره “حق طبیعی اقوام” نه تنها دروغی شیرین و خطرناک است، بلکه به روشنی نشان میدهد که او از نقش اپوزیسیون گذشته و اکنون به بازوی سیاسی یکی از پروژههای اطلاعاتی و امنیتی منطقه تبدیل شده است.
نتیجهگیری: وطنفروشی در جامه فریبنده “حقوق اقلیتها”
سخنان اخیر مریم رجوی نه از سر دغدغه حقوق بشر است، نه علاقه به مردم کرد و بلوچ و ترکمن. این فقط بازتولید همان منطق استعماری قدیمی است: تکهتکهکردن ملتها برای آسانتر بلعیدهشدنشان.
اما مردم ایران هوشیارند. آنها که سالها در برابر دشمنان بیرونی و خیانتکاران داخلی ایستادهاند، اجازه نخواهند داد خاکشان دستمایه سوداهای بیمارگونه شود. ایران کشوری با تنوع قومی، فرهنگی و زبانی است؛ اما همه اقوام ایرانی، زیر پرچم همین سرزمین، خواهان عدالت، توسعه و وحدتاند و مریم رجوی، چه در پاریس بنشیند و چه در رؤیای تخت سلطنت خیالیاش غوطهور شود، هرگز زمام حکومت بر این کشور را به دست نخواهد گرفت.
سالاری

