با شدت گرفتن فعالیتهای گروه مجاهدین خلق در سالهای اخیر، به ویژه پس از جنگ تحمیلی بار دیگر نقش و جایگاه این گروه در فضای سیاسی ایران مورد توجه قرار گرفته است. هم اکنون دادگاهی برای ۱۰۴ نفر از اعضای این گروه در حال برگزاری است؛ مسألهای که نشاندهنده تداوم تهدیدات امنیتی این جریان علیه کشور است. اگر چه این گروه بسیار محدود شده و کارایی سابق خود را از دست داده اما سرویسهای اطلاعاتی غربی به واسطه قلت منابع و نبود دسترسی به ناچار این گروه رو به اضمحلال را شارژ میکنند تا بهره لازم را ببرند.
خوانش تاریخچه عملکرد ننگین نشان میدهد این گروه اکنون به شکلی رقتانگیز در نهایت سقوط اخلاقی به مزدوران ضدایرانی تبدیل شده و عبرتگیری از آن برای محققان سیاسی و امنیتی همیشه حائز اهمیت است.
مجاهدین خلق در دوران جنگ تحمیلی، ضربات زیادی به کشور وارد کردند. آنها به عنوان جاسوسهای حرفهای در صفوف رزمندگان اسلام نفوذ کردند و اطلاعات نظامی را در اختیار ارتش عراق قرار میدادند. درو اقع بخشی از بزرگترین خسارتهای اطلاعاتی آن دوران، ناشی از خیانت این گروه بود.
در تحولات اخیر نیز شاهد نقشآفرینی مشابهی هستیم. در جنگ ۱۲روزه اخیر، مجاهدین خلق در داخل کشور نقش ستون پنجم دشمن را ایفا کردند؛ چه در جمعآوری اطلاعات و چه در همکاری با اسرائیل از طریق پهپادها و ابزارهای جاسوسی. این عملکرد، تلاش آشکار برای اثبات وفاداری به دشمنان جمهوری اسلامی به ویژه آمریکا و اسرائیل است. با این حال، آنچه عملکرد مجاهدین خلق را فراتر از جاسوسی صرف قرار میدهد، تئوریزه کردن این خیانت و عادینمایی وطنفروشی است.
این گروه که روزگاری خود را انقلابی، ضدشاه و ضدآمریکا معرفی میکرد، توانست با همین شعارها، اعتماد برخی را جلب کند اما بعدها همان نیروها را به جاسوسان حرفهای دشمنان ایران بدل ساخت. در واقع آنها با تئوریزهکردن خیانت، وطنفروشی را به عنوان امری موجه و حتی افتخارآمیز جلوه دادند.
خطر اینجاست که افرادی که به کشور و ملت خود خیانت میکنند به عنوان قهرمانان ملی معرفی شوند. این انحراف فکری در زمان جنگ، پس از آن و حتی امروز نیز ادامه دارد. مجاهدین خلق از مبارزه با امپریالیسم، به مزدوری برای صهیونیستها رسیدهاند و آن را با افتخار اعلام میکنند. در کشوری با پیشینه قوی ملی و میهنی، تلاش برای عادیسازی خیانت و القای آن به عنوان فرهنگی عمومی، تهدیدی جدی است.
مجاهدین خلق با چرخشی آشکار، از شعارهای ضداستکباری به ابزارهای اجرایی سیاستهای آمریکا تبدیل شدهاند. آنها امروز همانند شرکتهای خصوصی مزدور عمل میکنند که صرفنظر از اصول انسانی، در ازای پول به جاسوسی میپردازند. ساختار درونی این گروه، تحت تأثیر مدلهای سازمانهای مارکسیستی است؛ الگویی که در آن هر تصمیمی از رأس هرم بیچون و چرا توسط اعضا اجرا میشود. در این مدل، افراد به رباتهایی تبدیل میشوند که فاقد قدرت تحلیلند و تنها مجری دستورات بالا هستند. چنین ساختاری، انسانها را از درون تهی میکند و آنها را به ابزارهایی برای موساد و سیا بدل میسازد؛ افرادی که از مرزهای اخلاقی، ملی و انسانی عبور میکنند، بدون آنکه حتی به عواقب آن بیندیشند. این همان تهدیدی است که نباید دست کم گرفته شود.
نویسنده پرویز سروری – فعال سیاسی
جام جم آنلاین

