نماد سایت انجمن نجات

شصت سال خیانت، شصت سال رذالت – قسمت اول

عملیات مسلحانه مجاهدین خلق در 5 مهر 60

عملیات مسلحانه مجاهدین خلق در 5 مهر 60

اصولا ایستادگی و ماندگاری یک جریان، لزوما دلیل حقانیت آن جریان نیست، در تاریخ چه بسیار از جریانات انحرافی که بر مبنای استبداد و دیکتاتوری بنا شدند و سالها نیز در قید حیات بودند، اما این حیات چقدر حقانیت و مشروعیت داشته و یا چقدر باطل و نامشروع بوده است؟ را باید از خلال تاریخ و تاریخچه آن جریان مورد بررسی و کنکاش قرار داد.

پانزدهم شهریورماه 1404 که چند روزی با آن فاصله داریم، شصتمین سالگرد حیات ننگین و خائنانه فرقه ای نامشروع و دیکتاتور است که همگان بر خائن به وطن بودن آن جریان اجماع نظر دارند و تاریخ روی این جریان فرقه ای خط بطلان کشیده است. در مورد سازمان ضدمردمی مجاهدین خلق ، سخن ها بسیار است، مستندات فراوان است، این سازمان از همان فردای تشکیل و بنیانگذاری توسط محمد حنیف نژاد و یارانش، در تضادی آشتی ناپذیر با اسلام و مردم حیات خود را شروع کرد، اوج این تضاد در خلال سالهای 1354 با نمود جریان اپورتونیستی و انشعاب در رهبری، به منصه ظهور رسید.

التقاط در راس این سازمان، به مرور در اذهان مذهبیون و عامه مردم، رنگی از مارکسیسم را در آن نمایان کرد و این جریان به مارکسیست – اسلامی ها، مشهور شد. مردم آگاه از همان ابتدا خط خود از این سازمان را جدا کردند و آنها را ” منادیان دروغین آزادی ” نام نهادند.

به مرور و در ادامه ، پیمان نامشروع “صلح” با دشمن در حال جنگ با مردم ایران ، صدام حسین و عراق ، سازمان را کاملا از ورطه سیاسی حذف و در ردیف دشمنان قسم خورده مردم ایران قرار داد.

این سازمان در خلال این شصت سال، مسیری بی وقفه از خیانت و مزدوری را طی کرده است، آتش گشودن روی مردم بی دفاع در شهرها و خیابان ها ، تا شکنجه و زندانی کردن اعضای خود سازمان در زندانهای درونی سازمان، تصویری خیانت بار و سرکوبگر را از این سازمان جهنمی در ویترین های این سازمان نشان داده است.

محمد حیاتی، از جنایتکاران و مزدوران فرقه رجوی، در مطلبی سراسر دروغ و تملق، سعی در تطهیر و سفیدسازی از این پروسه 60 ساله نموده است، گویا او آگاهانه و عامدانه چشمان خود را بر خیانت های سالهای سازمان بسته است و به مجیزگویی از این سازمان پرداخته است، او که خود را از سیاسیون زمان شاه هم می داند، بارها و بارها برای ما در نشست های باصطلاح سیاسی سازمان ، ساعت ها و روزها ، سفسطه بازی کرده است، من و البته تمام صدها و هزاران جداشده از این سازمان حاضریم بصورت تکی و نه جمعی ، در یک ملاقات رو در رو و ساده و با حفظ احترام و ادب با ایشان که خود را یک مبارز انقلابی آنچنانی چند ده ساله می داند، مصاحبه و مباحثه کنیم، اگر ذره ای صداقت در وجود او باشد ، اگر توانست به تک تک سئوالات ما پاسخ صحیح بدهد ، ما حاضریم در بحث مستمعی خوب برای او باشیم .

او که خود را نماینده سازمانی معرفی می کند که 60 سال به گفته خودش ، مسیر مبارزه بی وقفه ای را پیموده است و همواره بهای آن را با جان و رنج هزاران عضو و هوادار پرداخته است، من به عنوان عضوی ساده از این سازمان که 10 سال از بهترین روزهای عمرم را صادقانه در درون مناسبات و تشکیلات این سازمان در اقامتی اجباری گذراندم ، چند سئوال ساده از ایشان و هر کس که مدعی آلترناتیو بودن این سازمان و اقتدار 60 ساله این سازمان هستند ، دارم:

1- آیا در خلال پروسه 60 ساله ی این سازمان، این جمله صحیح است که بیش از 70 درصد اعضای تمام وقت سازمان، در پادگان اشرف و سایر پایگاههای آن در عراق، در زندان های سازمان زندانی و شکنجه شده اند، تا مجبور به ماندن در این سازمان پرافتخار! شوند؟ و سئوال اساسی تر ، آیا در این سازمان ، محلی بعنوان زندان برای مخالفان و منتقدان درونی سازمان وجود داشته است؟

ادامه دارد . . .

محمد رضا مبین

خروج از نسخه موبایل