نماد سایت انجمن نجات

کارکرد “ضد ارزش‌ها” در شصت سالگی مجاهدین خلق

عملیات مسلحانه مجاهدین خلق در 5 مهر 60

عملیات مسلحانه مجاهدین خلق در 5 مهر 60

امروز که تشکیلات مجاهدین خلق در حال بسیج کردن جمعیت برای برگزاری جشن شصت سالگی خود در بروکسل است، لازم است مروری کنیم بر عملکرد شصت ساله این تشکیلات که ادعا می‌کند بر اساس ارزش‌هایی چون فداکاری، صداقت و ایستادگی بوده‌ است. مطالعه سوابق مجاهدین خلق نشان می‌دهد که در عمل ارزش‌ها برای مجاهدین خلق همواره به نحو وارونه‌ای تعریف شده‌اند.
سواران اتوبوس‌های حامل هواداران ایرانی و غیرایرانی مجاهدین خلق پوسترهایی از “شصت سال افتخار” در دست دارند، در حالی که سازمان به اصطلاح “پرافتخار” مجاهدین خلق در طول دوران حیات خود نقاط تاریک فراوانی دارد که نه تنها افتخار نیست، بلکه در معنای واقعی واژه‌ها، موجب سرافکندگی و سرخوردگی است.

مصادیق ضد ارزش‌ها در قالب ارزش

مروری بر آنچه مجاهدین خلق به عنوان افتخار یا دستاورد از آن یاد می‌کند، نشان می‌دهد که چه ضد ارزش‌هایی در سوابق مجاهدین خلق به عنوان ارزش جلوه داده شده‌اند.

–تاسیس شورای ملی مقاومت، نهادی که سازمان مجاهدین خلق ادعا می‌کند ائتلافی از گروه‌های اپوزیسیون ایرانی است. این در حالی است که سازمان مجاهدین خلق عضو کنترل کننده این شورا است و عملا دیگر گروه‌های مخالف حکومت ایران در این شورا جایی ندارند، چرا که مجاهدین خلق با همه آنها سر خصومت دارند. واژه “شورای ملی” برای این نهاد هیچ مفهومی ندارد چون این شورا به جز یکی دو گروه کوچک تجزیه طلب، تقریبا تنها یک عضو دارد و آن سازمان مجاهدین خلق است.

–انقلاب ایدئولوژیک، که به هژمونی زنان در تشکیلات انجامید و ضد انسانی‌ترین راهبرد رهبری مجاهدین خلق را رقم زد. اگرچه به نظر می‌رسد رهبریت زنانه مفهومی پیشرو و در راستای احقاق حقوق زنان است اما در عمل به نحوی کاملا برعکس این استراتژی به طلاق های اجباری، جدایی کودکان از والدین، جداسازی‌های جنسیتی شدید، عقیم کردن زنان و سواستفاده جنسی از زنان انجامید. شاید در میان این محدودیت‌های شدید برای زنان مجاهدین خلق، حجاب اجباری کمترین اهمیت را داشته باشد.

–عملیات فروغ جاویدان که مصداق خیانت به هموطن و حمله به مرزهای وطن بود. در شروع آن عملیات، بسیاری از شهروندان شهرهای مرزی ایران به دست نیروهای مجاهدین خلق کشته شدند و جنایتی چون بیمارستان سردشت را رقم زدند. این عملیات غیرعاقلانه که نهایتا منجر به کشته شدن بیش از هزار تن از نیروهای سازمان شد، هنوز هم در فرهنگ واژگان مجاهدین، “کهکشان فروغ” نامیده می‌شود که در عمل کهکشانی از دروغ هایی است که مسعود رجوی به خورد اعضا داد تا آنها را به کام مرگ، قطع عضو و آسیب های جسمی و روحی مادام العمر بکشاند اما تا سالها از افتخارات آن سخن براند.

–افشای برنامه هسته‌ای ایران که حتی اگر برای مجاهدین خلق دستاوردی در مبارزاتشان علیه حکومت ایران محسوب شود، در حقیقت محصول مزدوری برای سرویس‌ جاسوسی اسرائیل، موساد، است، فارغ از اینکه افشای اسناد محرمانه خیانت به وطن محسوب می‌شود. آنچه مسلم است در سال 2002 ، اسرائیل صراحتا به جاسوسی در ایران و استفاده ابزاری از مجاهدین خلق اذعان نمی‌کرد و تاکتیک بهتر استفاده از تریبونی به نام شورای ملی مقاومت بود.

–کانون‌های شورشی که رسانه‌های مجاهدین خلق روزانه به عملکرد آنها افتخار می‌کنند مصداق بارز تروریسم هستند. فعالیت های خشونت آمیز، ایذایی و ایجاد ارعاب با آتش زدن اماکن عمومی و خصوصی نه تنها موجب مباهات نیست بلکه نقض صداقت مجاهدین خلق در این ادعاست که مبارزه خشونت‌آمیز را کنار گذاشته است.

شکست‌های مکرر اما مسکوت

چنان که در بالا اشاره شد، رهبری مجاهدین خلق همواره جنایت‌ها، خیانت‌ها و شکست‌ها را با القابی چون صداقت، فدا و ایستادگی، ارزش جلوه داده است اما گاهی مسائل در ذات خود چنان موجب سرافکندگی و شرمندگی است که ناچار باید آن را مسکوت گذاشت و یا انکار کرد. در زیر به چند مورد اشاره می‌شود:

–همکاری با صدام حسین که علیرغم وجود اسناد و فیلم‌های بسیار، سازمان مجاهدین خلق کماکان آن را انکار می‌کند. تصاویر آشکار شده از دیدارهای مسعود رجوی با صدام حسین، طارق عزیز و ژنرال حبوش که در هر کدام آشکارا از خدماتش به حکومت بعث عراق

– برای نمونه از خدماتش در سرکوب و کشتار کردها و شیعیان عراق– سخن می‌گوید. از آن مهم‌تر، فیلم مشهوری که در آن عباس داوری از مسئولان رده بالای مجاهدین از مقامات استخبارات عراق بسته‌های دلار را در ازای خدمات مجاهدین به صاحبخانه، دریافت می‌کند، غیر قابل انکار است.

–نقض حقوق اعضای درون تشکیلات مجاهدین خلق، که در گزارش‌های تحقیقی، پژوهش‌های دانشگاهی، اسناد بین المللی و شهادت‌های بی‌شمار اعضای جدا شده، آمده است، چنان غیر قابل انکار است که هر نویسنده مستقلی که بخواهد با کمترین اشاره به نقض حقوق اعضای مجاهدین خلق اشاره کند، دست کم با واژه بحث برانگیز (Controversial) این گروه را توصیف می‌کند. انزوای اعضا از جهان آزاد، تجرد اجباری، پوشش اجباری، ساعت کار اجباری، کودک سربازی، کنترل ذهن و مغزشویی تنها چند نمونه از مصادیق نقض حقوق بشر و رفتارهای فرقه‌ای در درون پایگاه های مجاهدین خلق است که مکررا در اخبار و گزارش‌ها آمده اند.

–خلع سلاح مجاهدین خلق توسط ارتش امریکا در سال 2003، در حقیقت پایانی بر مفهوم “مجاهدین” بود. مبارزان راه خلق که از بدو تاسیس مبارزه مسلحانه را هم به عنوان استراتژی و هم تاکتیک خویش برگزیده بودند، ناگهان وامانده از سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی، خلع سلاح شدند. ناموس مجاهدین خلق که به ادعای آن‌ها سلاحشان بود از آنها گرفته شد.

–بسته شدن کمپ اشرف و انتقال به آلبانی تیر خلاص بود. مجاهدین بدون سلاح به فرسنگ ها دور تر از مرز ایران برده شدند. اگرچه در آلبانی نیز توانستند ساختار بسته فرقه ای را در پایگاهی با نام اشرف 3 در روستای دورافتاده مانز حفظ کنند، اما ریزش نیرو در یک کشور اروپایی برای سران تشکیلات به اندازه قبل قابل پیشگیری نبوده است. از سوی دیگر دولت آلبانی نگران از تهدید مجاهدین خلق برای امنیت ملی شهروندانش آنها در تحت نظارت گرفته است.

–از دست رفتن پایگاه مردمی را شاید بتوان اولین دستاورد مجاهدین خلق در سالهای آغازین فعالیتش پس از انقلاب ایران دانست. ترورهای کور، کشتار شهروندان، ترور مقامات و خشونت بی حد و مرز علیه قربانیان، از همان سالهای آغازین حکومت جمهوری اسلامی مجاهدین خلق را برای ایرانیان تبدیل به عناصری ترسناک کرد.

پس از آغاز جنگ ایران و عراق و در پی همدستی مسعود رجوی با صدام حسین، دشمن در حال جنگ با وطن، ایرانیان خیانت مجاهدین خلق را نابخشودنی دانستند. بعدها نقش مجاهدین خلق در ترور دانشمندان هسته‌ای و نهایتا نقش جاسوسی و مزدوری آنها در جنگ اسرائیل علیه ایران، کلکسیون خیانت‌های این فرقه علیه ملت ایران را تکمیل کرد. این نفرت از مجاهدین خلق مختص ایرانیان داخل ایران نیست. مجاهدین در میان ایرانیان خارج از کشور نیز حتی آنان که مخالف حکومت هستند، نیز پایگاهی ندارند.
در باب عملکرد خالی از ارزش و سرشار از خیانت و جنایت مجاهدین خلق در سالگرد 60 سالگی این تشکیلات سخن بسیار است و چنان که شاهدیم هر روز ابعاد تازه‌ای از عدم صداقت سران مجاهدین خلق روشن می‌شود. امروز در ششم سپتامبر 2025، حضور جمعیت چند صد نفره‌ای که با اهتمام فراوان عوامل مجاهدین از میان آوارگان و پناهندگان از سراسر اروپا برای سفر، خوراک و اقامت رایگان در بروکسل کشانده شده‌اند، بیانگر ضد ارزش دیگری است که مجاهدین آن را ارزش جلوه می‌دهند.

مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل