نماد سایت انجمن نجات

مسعود رجوی مجاهدین خلق را به قهقرا برد

زنان و مردان مجاهدین

زنان و مردان مجاهدین

سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۴۴ شمسی (۵ یا ۶ سپتامبر ۱۹۶۵ میلادی) توسط محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و علی‌اصغر بدیع‌زادگان بنیان گذاشته شد و هر ساله سران گروه در 15 شهریور ماه، بزرگداشتی به مناسبت بنیانگذاری سازمان برگزار می کنند.

سازمان مجاهدین خلق در ابتدا به عنوان یک گروه چپ‌گرای اسلامی برای مخالفت با رژیم شاهنشاهی پهلوی تأسیس شد. بنیان‌گذاران آن، که از دانشجویان چپ‌گرا بودند، ایدئولوژی ترکیبی از اسلام و مارکسیسم را پیش می‌بردند و در دهه ۱۹۷۰ به عملیات مسلحانه علیه رژیم شاه روی آوردند، از جمله ترور مقامات آمریکایی و ایرانی. پس از انقلاب ۱۹۷۹ ایران، ابتدا با جمهوری اسلامی همکاری کرد، اما به مخالفت پرداخت و در سال ۱۹۸۱، اعتراضات گسترده‌ای را سازماندهی کرد که به سرکوب شدید منجر شد.

در واقع سازمان مجاهدین خلق تحولات گوناگونی را از زمان تأسیس تا دوران پس از انقلاب اسلامی تجربه کرد. این سازمان که در ابتدا با اهدافی انقلابی و مبارزه علیه رژیم پهلوی شکل گرفت، در طول زمان دچار تغییرات ایدئولوژیکی و ساختاری شد که سرنوشت آن را به سمت مسیری متفاوت سوق داد.

تاریخچه‌ای از خیانت و تحولات ایدئولوژیک

نقاط تاریک فراوانی از زمان سکانداری مسعود رجوی در مجاهدین خلق، در تاریخچه این گروه ثبت و ضبط شد. با این حال، نقطه عطف تاریک تاریخ این گروه، همکاری با رژیم صدام حسین در جنگ ایران – عراق بود. گروه به سرکردگی مسعود رجوی به عراق پناه برد و در کمپ اشرف مستقر شد، جایی که در عملیات نظامی علیه نیروهای ایرانی شرکت کرد و هزاران ایرانی را کشت. این خیانت میهنی، مجاهدین خلق را در چشم مردم ایران به عنوان “منافقین” تثبیت کرد. پس از سقوط صدام، گروه به آلبانی منتقل شد و اکنون تحت رهبری مریم رجوی، به لابی‌گری در غرب برای تغییر رژیم ایران می‌پردازد، در حالی که از سوی بسیاری به عنوان یک فرقه تروریستی شناخته می‌شود.

جنایات ضد انسانی: از شکنجه تا زندان و انزوای اجباری

مجاهدین خلق نه تنها علیه دشمنان خارجی، بلکه علیه اعضای خود نیز جنایات هولناکی مرتکب شده است. گزارش‌های سازمان‌های حقوق بشری مانند Human Rights Watch (HRW) در سال ۲۰۰۵، از سوءاستفاده‌های سیستماتیک در کمپ‌های مجاهدین خلق حکایت دارد: زندان‌های انفرادی طولانی‌مدت، شکنجه فیزیکی و روانی، جدایی اجباری خانواده‌ها، ممنوعیت ازدواج و بچه‌دار شدن، و حتی جداسازی اجباری زنان برای حفظ “تمرکز بر مبارزه”. اعضای سابق که فرار کرده‌اند، از کنترل فرقه‌ای شدید، شستشوی مغزی و اعدام‌های داخلی گزارش داده‌اند.

این گروه، که تا سال ۲۰۱۲ در لیست تروریستی آمریکا و اروپا قرار داشت، مسئول ترور هزاران نفر، از جمله مقامات ایرانی و غیرنظامیان است. همکاری با صدام در کشتار کردها و شیعیان عراقی، و حملات تروریستی در ایران، مجاهدین خلق را به یکی از بدنام‌ترین گروه‌های مخالف تبدیل کرده است. حتی وزارت خارجه آمریکا در زمان حذف از لیست تروریستی، نگرانی‌های جدی در مورد سوءاستفاده‌های داخلی این گروه ابراز کرد.

مقایسه با جنایتکاران تاریخ: سفید کردن روی ضحاک و داعش

اگر لشکریان اسکندر مقدونی با فتح و غارت، تمدن‌ها را نابود کردند، مجاهدین خلق با خیانت به میهن خود در جنگ ایران-عراق، هزاران ایرانی را به کام مرگ فرستاد و حتی از اسکندر هم فراتر رفت، زیرا اسکندر حداقل به عنوان فاتح خارجی عمل می‌کرد، نه خائن داخلی. ضحاک ماربه‌دوش اساطیری، نماد استبداد و خوردن مغز جوانان، در مقایسه با مجاهدین خلق که اعضای خود را با شستشوی مغزی و شکنجه به بردگی می‌کشد، کم‌رنگ می‌شود. مجاهدین خلق نه تنها مغزها را می‌خورد، بلکه خانواده‌ها را نابود و زنان را عقیم می‌کند.

مغول‌های چنگیزخان با کشتارهای جمعی شهرها را ویران کردند، اما مجاهدین خلق در همکاری با صدام، به کشتار هموطنان خود کمک کرد و کمپ‌هایش را به زندان‌های قرون‌وسطایی تبدیل نمود. محمود افغان چپاولگر و یاغیان بین‌راهی، نماد غارت و بی‌قانونی بودند، اما مجاهدین خلق با لابی‌گری‌های مالی در غرب و جمع‌آوری کمک‌های مشکوک، غارت ایدئولوژیک و مالی را به سطح جدیدی رسانده است. داعشیان عصر حاضر با ایدئولوژی افراطی و خشونت، جهان را شوکه کردند، اما مجاهدین خلق ، که خود را “مبارز برای دموکراسی” می‌نامد، در عمل مانند یک فرقه داعش‌وار عمل می‌کند: کنترل مطلق، خشونت داخلی و ایدئولوژی ترکیبی که حقوق بشر را زیر پا می‌گذارد.

در تمامی صفات ضد انسانی از شکنجه و ترور تا خیانت میهنی، مجاهدین خلق نه تنها با این جنایتکاران هم‌ردیف است، بلکه با ترکیب ایدئولوژی قرون‌وسطایی و تاکتیک‌های مدرن، آن‌ها را رو سفید کرده است. این گروه، که حمایت بسیار بسیارکمی در داخل ایران دارد، بیشتر به عنوان ابزاری برای قدرت‌های خارجی عمل می‌کند تا یک جنبش واقعی.

نتیجه‌گیری: میراثی از تاریکی

به هر ترتیب مسعود رجوی با جنایاتش، نشان می‌دهد که چگونه ایدئولوژی‌های افراطی می‌توانند به استبدادهای مدرن تبدیل شوند. تا زمانی که این گروه وجود دارد، یادآوری جنایاتش ضروری است تا تاریخ تکرار نشود. مردم ایران، که از این “منافقین” بیزارند، آینده‌ای بدون چنین گروه‌هایی را می‌جویند.

سالاری

خروج از نسخه موبایل