با نگرشی کوتاه بر سوابق و رویدادهای ننگین مجاهدین خلق به ویژه تاریخچه عنصر پلیدی به نام مریم رجوی که بیشتر در مناسبات مجاهدین در جایگاه مترسک ایفای نقش می کند ناخودآگاه تجربیات و ادراک گذشته دوران پارینه سنگی و غارنشینی را در ذهن ما به تصویر می کشاند. یکی از برجسته ترین فرهنگهای غارنشینی ترسیم نقاشی هایی بود که آن دوران در تجسم فعالیت های روزانه به مانند شکار و غیره بر روی دیوار غارها ترسیم می کردند.
مسعود رجوی با ترسیم نقاشی واقعه سال 1363 در دیوار خاطرات به گور سپرده شده مریم قجر، برای همیشه این عنصر را با ذهنیت غارنشینی متوقف کرد و از او به مانند ابزاری نو در مناسبات از هم پاشیده خود فقط برای سرکوب داخلی استفاده کرد. در سال 1363 خبر شوکه کننده ازدواج نامشروع سرکرده مجاهدین با مریم عضدانلو تمامی اعضا را در بهت و حیرت فرو بود. نحوه پر کشیدن مریم رجوی در عالم ذهن در7 شهریور 1372 به اوج خود رسید، طبق معمول و به ناگاه اعلام شد که شورای ملی مقاومت طی اجلاسی در بغداد، مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهوری ایران برگزیده است.
اینگونه شد که این بخت برگشته و عنصر رذل که به تمامی ارزش ها و معیارهای مقدس ازدواج پشت پا زده بود از سال 1363 هنوز در عالم ذهن و در دنیای غارنشینی سیر می کند و با تفکر اینکه رئیس جمهور ایران است برای مردم نسخه طرح 10 ماده ای تجویز می کند. در تجمع اخیر این گروه در بروکسل که هزینه های سنگینی برای آنها در پی داشت و بر اساس اسناد و حتی تصاویر منتشر شده توسط رسانههای این گروه نشان از حضور گسترده اتباع مهاجر اروپایی به خصوص جنگ زدگان اوکراینی و جوانان اجاره ای دارد یک بار دیگر به اثبات رسید که مجاهدین فاقد هر گونه حمایت مردمی هستند و آبروی نداشته مریم رجوی در این نمایش خیابانی به باد رفت.
توهمات دلقک دربار مسعود رجوی پایانی ندارد و به رغم بحران های درونی مناسبات مجاهدین که با بحران کهولت سنی افراد، فرار جمعی اعضا و سایر چالشهایش مواجه است، تلاش می کند با تمسک از نمایشات اخیر و دعوت عناصر خود فروخته و دلار باز آمریکایی اروپایی به مانند مایک پنس صورت خود را سرخ نگاه دارد. گویا مریم رجوی تمایلی برای خروج از انزوای درونی خود و دوران غار نشینی ندارد و با تفکرات رو به افول و کهنه، عمر کثیف خود را در اعماق تاریکی ذهن و جسم به پایان خواهد برد.
صمد اسکندری

