پروسه خوانی، وجه مشترک تمامی فرقه ها – قسمت پنجم

5- کارکرد تخریبی به قصد تسلیم کردن فرد در مناسبات

یکی دیگر از کارکردهای پروسه خوانی در مناسبات فرقه ای مجاهدین سوء استفاده از ضعف های اخلاقی، خصلتی، تمایلات و گرایشات به اصطلاح بورژوازی و… سایر مواردی است که در مناسبات به نوعی زمینه های برخورد تشکیلاتی و تشدید وابستگی و انقیاد افراد را مهیا می کند. در تمام مراحل تعمیق انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین از این ابزار و اهرم در جهت انقیاد و وابستگی بیشتر اعضاء سوء استفاده شده و می شود. در واقع عملیات جاری، نشست های موسوم به غسل هفتگی و… اشکال دیگری از پروسه خوانی هستند که به طور روزانه افراد را مکلف به واخوانی رفتاری، فکری، ذهنی و حتی رویاها و خواب های شبانه خود می کنند. پروسه خوانی با این کارکرد یکی از هشت تم مورد نظر لیفتون برای شناخت گروه های فرقه ای است. اما لیفتون برای تبیین این مفهم از واژه اعتراف بهره می گیرد. شباهت های کارکردی و نتایج حاصله از این دو تعبیر به خوبی بر ماهیت همسو و اهداف مشترک آنها هم در مناسبات فرقه ای و مشخصا سازمان مجاهدین خلق دلالت دارد. برای ردیابی این وجوه اشتراک دیدگاه و تحلیل لیفتون از این پدیده را بازخوانی می کنیم:

"از اعتراف برای هدایت اعضاء جهت برملا کردن رفتارها، ارتباط با دیگران، احساس های نامطلوب گذشته و حال، ظاهرا به منظور کاهش رنج خودشان و کسب رهایی استفاده می شود. به هرحال، هر چه برملا کنید بلافاصله جهت ذوب کردن شما و وادار کردن شما به احساس نزدیکی به گروه و غریبانه شدن با غیر اعضاء استفاده می شود. (من بعضا این تکنیک را پالایش و پیوست purge and merge"Tahoma","sans-serif"; > می نامم.) اطلاعات جمع شده در خصوص شما می تواند علیه شما استفاده شود تا شما را وادار کند بیشتر احساس گناه، ناتوانی، ترس، و نهایتا نیازمندی به فرقه و نیکی های رهبرش نمایید؛ و می تواند جهت وادار کردن شما به بازنویسی تاریخ شخصی تان مورد استفاده قرار گیرد به طوری که زندگی گذشته شما را تماما مملو از روسیاهی نشان داده، آنرا در برابر شما که احیانا بخواهید مجددا به آن زندگی، خانواده، و دوستان برگردید غیر منطقی جلوه دهد. هر گروه، تشریفات اعتراف گیری خاص خودش را دارد که ممکن است به صورت اعتراف تک به تک در برابر یک فرد مسئول یا به صورت جلسه گروهی انجام شود. اعضاء نیز بعضا گزارشاتی از خودشان یا دیگران می نویسند. " (1)

دراین تعبیر به وضوح شاخص ها و اهداف پنهان و آشکار مجاهدین بر ضرورت انجام پروسه خوانی قابل شناسه و ردیابی است. مجاهدین در خصوص کارکرد پروسه خوانی در مناسبات خود این گونه توجیه می کنند که پروسه خوانی یا اعتراف در واقع مکانیزم استحاله و ذوب شدن بیشتر در فردیت تشکیلاتی و مانع بروز تمایلات و کشش های غیر انقلابی است. با این حال سوء استفاده های مکرر و ابزاری از این گونه واخوانی ها در جهت سرکوب و مهار تمایلات اعتراضی، منتقدانه و جدایی طلبانه به خوبی قرابت و پیوستگی محتوایی میان برداشت های لیفتون با کارکردهای فرقه ای در مناسبات مجاهدین مورد تاکید قرار می دهد. تنوع این شیوه های اعتراف گیری چنانچه لیفتون به آن اشاره دارد، می توان در اشکال مختلف و مورد اشاره از جمله عملیات جاری، نشست های غسل هفتگی، نشست های دیگ و یا موارد افشا نشده دیگر در مناسبات مجاهدین ردیابی کرد. اریک هوفر نیز در تبیین این پدیده کم و بیش رگه هایی از مولفه ها و دیدگاه های لیفتون را در خصوص کارکرد اعتراف یا پروسه خوانی دنبال می کند. او این نظرگاه را به تعمیق حس گناهکاری در اعضاء و افراد و به قصد طلبکاری و پس دادن کفاره گناه تعمیم می دهد و معتقد است:

"روشن است که تا زمانی که حس عمیق و شدید گناهکاری به شخص دست ندهد، دادن کفاره معنایی پیدا نمی کند. در این جا نیز همچون جای دیگر، راه و رسم حرکت جنبش توده وار متوجه آلودن مردم به یک اختلال و سپس ارائه مسلک جنبش به عنوان راه درمان است. جنبش تأثیرگذار، ایده گناه را پرورش می دهد، خویشتن مستقل را نه فقط بی ثمر و ناتوان که همچنین شرور تصویر می کند. اعتراف و پشیمانی به منزله برکندن تشخص و تمایز فردی است و رستگاری با گم کردن خود در یگانگیِ مقدس جمع به دست می آید." (2)

هادی شمس حائری از اعضای قدیمی و جداشده سازمان مجاهدین بخش مستقلی از کتاب معروف خود به نام مرداب را به تبیین مقوله پروسه خوانی و کارکردهای مختلف آن در مناسبات سازمان مجاهدین خلق اختصاص داده است. در این بخش از اظهارات او می توان انواع سوء استفاده های مجاهدین از این اهرم را کلاسه بندی کرد:

"سازمان می گفت: "نوشتن و اقرار به گناهان باعث می شود که از عذاب وجدان راحت شوید." سازمان از اعتمادی که اعضاء به روابط داشتند سوءاستفاده می کرد و زیرکانه انواع گزارشات و اعترافات را از آنان جمع آوری می نمود تا اعضاء بعدها نتوانند تمرد بکنند و همیشه خوار و ذلیل باشند. رجوی بارها در جلسات عمومی می گفت: «روابط ما پاک ترین و انسانی ترین روابط است و اعتمادی که ما به یکدیگر داریم در هیچ گروه و سازمانی وجود ندارد». با این تبلیغات مقاومت ذهنی افراد را برای نوشتن گزارش می شکستند. اصل انتقاد و انتقاد از خود یکی از اصول تشکیلاتی برای ارتقاء کار سازمان است. اما در فرقه رجوی رفع نقایص و کمبودها مورد نظر نبود. بالایی ها جلوی اعضای درجه دوم هرگز انتقاد و اعتراف به گناهان خود نمی کردند و به همین جهت نشست های انقلاب بر اساس سطح رده ها تقسیم بندی شده بود. مثلاً رجوی و مریم عضدانلو هرگز برای کسی گزارش ننوشته اند که در کودکی چه کارهایی کرده اند و یا چه گناهانی مرتکب شده اند و چه ذهنیت های فاسدی داشته یا نداشته اند. آنها همیشه خود را پاک و مطهر و بقیه را گناهکار می دانستند. در سازمان مجاهدین انتقاد از خود فقط برای ارعاب به کار گرفته شده بود نه برای پیشرفت و تصحیح کارها. افراد به دلیل افشای نقاط ضعف خود تن به هر کار می دادند. این نگرانی دائمی هر فرد از سوء پیشینه خود و شرم زدگی ناشی از آن، اعضاء را دچار عدم تعادل روحی و اعتماد به نفس کرده و خصیصه آزادی و اختیار را از آنها سلب نموده بود. به نظر من در حال حاضر تنها عاملی که وحدت تشکیلاتی موجود را باعث گردیده و موجب استحکام ظاهری سازمان شده است، یکی همین پرونده سازی ها و به سکوت کشانیدن ها است." (3)

درباره کارکرد تخریبی پروسه خوانی شاید به اندازه نیمی از حجم اظهارات جداشدگان تحلیل و فاکت های موردی و موضوعی یافت می شود. تکرار و واگویه آنها در این مختصر غیر ممکن است. اما به هر روی نفس این رویکرد در مناسبات مجاهدین و از سوی دیگر تبیین انگیزه ها و اهداف این پدیده در دیدگاه های لیفتون، سینگر، هوفر و در ادامه اظهارات نمونه ای یکی از جداشدگان همسویی این مولفه ها را مورد تاکید قرار می دهد.

منابع

1- کتاب فرقه ها در میان ما. نوشته مارگارت تالر سینگر. بخش تم های لیفتون در خصوص شناخت فرقه ها.

2- کتاب مرید راستین. نوشته اریک هوفر. ترجمه فارسی. ص 61.

3- کتاب مرداب جلد دوم. نوشته هادی شمس حائری. انتشارات خارج کشور. ص 146. سایت مجاهدین دبلیو.اس

خروج از نسخه موبایل