طرح ده ماده ای مریم رجوی همزمان با عدم مقبولیت سازمان مجاهدین خلق در میان اپوزیسیونهای حکومت ایرن، با انتقادات زیادی نیز مواجه بوده است. این انتقادات بیشتر متوجه امکان پذیر نبودن این طرح، معتبر نبودن تشکیلات مجاهدین خلق به عنوان یک نهاد دمکراتیک و بافتار تاریخی این تشکیلات بوده است.
بیشتر منتقدین بر این باور هستند که علیرغم ظاهر پیش رو و دمکراسی خواهانه طرح مذکور، اجرای این طرح از سوی تشکیلاتی با سوابق مجاهدین خلق و ساختار داخلی استبدادی آن، در تناقض است اما در این مقال به یکی از مفاد طرح میپردازیم که به خودی خودی مشمول انتقاد است: بند هفتم طرح ده ماده ای مریم رجوی برای آینده ایران.
خودمختاری اقلیتها یا جداییطلبی
ماده هفتم طرح کذایی، به دلیل موضع آن در مورد خودمختاری اقلیتها، نشاندهنده بیتوجهی به تمامیت ملی و ارضی ایران است که ذاتا یک مسئله پیچیده با تفاسیر مختلف است.
در حالی که این طرح از خودگردانی اقلیتهای قومی از جمله کردها، در چارچوبی به اصطلاح دموکراتیک، حمایت میکند، پیامدهای آن برای تمامیت ملی در میان تحلیلگران و محققان مورد بحث است.
“خودگردانی” در چارچوبی که مریم رجوی ادعا میکند، به خودمختاری اداری و فرهنگی اشاره دارد. او ادعا میکند که “وحدت ملی و تمامیت ارضی ایران” چارچوب چنین خودمختاری خواهد بود.
با این حال، منتقدان هر نوع خودمختاری برای اقلیتهای قومی را صرف نظر از نیات ادعا شده، به ویژه با توجه به زمینه تاریخی تنشهای قومی در ایران، به عنوان یک پیشزمینه بالقوه برای جداییطلبی میدانند.
سابقه همکاری مجاهدین خلق با جدایی طلبان
پیشینه مجاهدین خلق نشان میدهد که شاخه سیاسی آن، یعنی شورای ملی مقاومت، اتحاد تاریخی با حزب دموکرات کردستان دارد. حزب دمکرات کردستان یک جنبش جداییطلب چپگرای مسلح کردها در ایران است.
اتحاد مجاهدین خلق با حزب دمکرات فرصتطلبانه و ناشی از دشمنی مشترک این دو گروه با حکومت ایران در نظر گرفته میشود. حزب دموکرات کردستان از نظر تاریخی همواره به دنبال خودمختاری برای کردهای داخل ایران بوده است.
از سوی دیگر سازمان مجاهدین خلق با جیش العدل گروه شبهنظامی اسلامگرای سنی و تجزیهطلب در استان سیستان و بلوچستان هم آواز است. اگرچه شاهد معتبری درباره همکاری این دو گروه وجود ندارد اما رسانه های مجاهدین خلق نه تنها حملات تروریستی این گروه را محکوم نکرده اند بلکه اخبار آن را همواره با جانبداری به نفع جیش العدل منتشر کرده اند.
همچنین به تازگی اسنادی منتشر شد که نشان میدهد دفتر شورای ملی مقاومت به گروه تجزیه طلب حرکه النضال لتحریر الاحواز کمک مالی کرده است. بر اساس این سند، علیرضا جعفرزاده، معاون نمایندگی شورای ملی مقاومت در آمریکا مبلغ 350 هزار دلار کمک مالی به سعید حمیدان رهبر گروه حرکه النضال لتحریر الاحواز، در راستای “حمایت” از او و جنبش به اصطلاح “آزادی بخش” او پرداخت کرده است.
زیر نقاب تمام ژستهای دمکراتیک و واژه های زیبای آزادی خواهانه، رهبران مجاهدین خلق در تلاشهای خود برای بیثبات کردن دولت ایران، نه تنها تمامیت ملی و ارضی را نادیده میگیرند، بلکه سعی میکنند با گروههای جداییطلب برای کسب قدرت در ایران هم افزایی کنند. ماهیت چنین اتحادی میتواند استراتژیک باشد و بر اهداف مشترک فوری علیه یک دشمن مشترک تمرکز داشته باشد، اما در بیش از چهار دهه موفق نشده است کاری در جهت جلب حمایت مردم ایران و سرنگونی حکومت ایران پیش ببرد و تنها نمایانگر ویژگی بارز مجاهدین خلق به عنوان یک گروه ریاکار فرصتطلب است.
مزدا پارسی

