نماد سایت انجمن نجات

زندگی برده‌وار در اردوگاه‌های رجوی

مسعود رجوی و مهدی ابریشمچی

تشکیلات رجوی سال‌هاست در ظاهر خود را یک جریان سیاسی تبعیدی معرفی می‌کند، اما در واقعیت، پشتِ این چهره تبلیغاتی، تشکیلاتی بسته و کنترل‌گر پنهان است که اعضایش در محیطی شبیه به زندان، تحت سلطه‌ مطلق رهبران زندگی می‌کنند. این تشکیلات نه حزب است و نه سازمان سیاسی، بلکه نمونه‌ آشکار از یک فرقه‌ تمامیت‌خواه است که در آن، فرد از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی، یعنی آزادی اندیشه، انتخاب و ارتباط با خانواده محروم می‌شود.

دهه‌هاست اعضای این فرقه، از عراق تا آلبانی، در اردوگاه‌هایی محصور نگهداری می‌شوند. در این محیط‌ها، نظم آهنینی برقرار است که کوچک‌ترین نشانه‌ استقلال فکری را “خیانت” تلقی می‌کند. درون این اردوگاه‌ها نه خبری از تلفن آزاد است، نه ارتباط با خانواده، نه حتی حق داشتن احساس شخصی. رهبران فرقه برای کنترل کامل ذهن و عاطفه‌ افراد، از همان سال‌های نخست “انقلاب ایدئولوژیک” خود را برپا کردند و در قالب آن، ازدواج، عشق، خانواده و هر پیوند انسانی را “مانع مبارزه” معرفی نمودند. از آن پس، همسران را از یکدیگر جدا کردند، فرزندان را به کشورهای دیگر فرستادند و میان اعضا و عزیزانشان دیوارهای بلند کشیدند.

در روایت‌های جداشدگان از فرقه، تصویر تلخی از این زندگی دیده می‌شود. یکی از زنان جداشده می‌گوید: “بیش از بیست سال، نه صدای مادرم را شنیدم و نه نامه‌ای به او نوشتم. ما را قانع کرده بودند که خانواده دشمن است؛ که عشق به خانواده یعنی خیانت به آرمان.” چنین شهادت‌هایی محدود به چند نفر نیست. ده‌ها تن از اعضای سابق در مصاحبه‌های خود با نهادهای حقوق بشری از شکنجه، بازجویی، و بازداشت‌های درونی سخن گفته‌اند؛ همه‌ اینها فقط به جرمِ “خواستنِ تماس با خانواده” یا “بی‌اعتمادی به رهبری”.

گزارش‌های سازمان‌های مستقل بین‌المللی از جمله “دیدبان حقوق بشر” در سال ۲۰۰۵ نیز این روایت‌ها را تأیید می‌کند. در آن گزارش آمده است که ده‌ها عضو سابق فرقه در زمان اقامت در عراق، در سلول‌های انفرادی یا اردوگاه‌های بسته توسط نیروهای داخلی گروه بازداشت شده‌اند؛ برخی به زندان‌های عراقی تحویل داده شده و برخی زیر شکنجه جان خود را از دست داده‌اند. حتی پس از انتقال اعضا به آلبانی، همان الگوی کنترل ادامه یافت؛ مکالمات تلفنی محدود، ممنوعیت خروج آزادانه از کمپ و نظارت شدید بر هرگونه ارتباط با بیرون.

اما شاید دردناک‌ترین بخش این تراژدی، سرنوشت خانواده‌هایی باشد که در این چهار دهه از دیدار عزیزانشان محروم مانده‌اند. پدران و مادرانی که سالخوردگی‌شان را در انتظار خبری از فرزندانشان سپری کردند، بدون آنکه حتی صدایی بشنوند. همسرانی که جوانی‌شان را با امیدِ بازگشتِ مردی که اسیرِ ذهنی یک فرقه شد گذراندند. و فرزندانی که در نبود والدین بزرگ شدند، بی‌آنکه بدانند چرا پدر یا مادرشان حاضر نیست با آنان حرف بزند.

در حقیقت، ممنوعیت ارتباط با خانواده، فقط تصمیمی تشکیلاتی نبود؛ بلکه ابزاری برای تملک کاملِ ذهن و روانِ اعضا بود. وقتی انسان از ریشه‌های عاطفی خود جدا شود، هویت و اراده‌اش به‌تدریج فرو می‌پاشد و به ابزاری در خدمت رهبران بدل می‌شود. رجوی از همین خلأ برای ساختن “انسانِ مطیع” استفاده کرد؛ انسانی که هیچ وابستگی‌ای ندارد جز به رهبر. در چنین ساختاری، خانواده به دشمن بدل می‌شود و وفاداری، نه به وطن و نه به وجدان، بلکه فقط به شخص رجوی معنا دارد.

در سال‌های اخیر، با افزایش افشاگری‌ها و فرار برخی اعضا از اردوگاه‌های آلبانی، تصویر روشن‌تری از این بردگی مدرن به‌دست آمده است. گزارش رسانه‌های بین‌المللی نشان می‌دهد که حتی در خاک اروپا، این تشکیلات همچنان مانع ارتباط آزاد اعضا با دنیای بیرون می‌شود. مواردی از تهدید، کنترل، ضبط تلفن همراه و حتی درگیری با پلیس آلبانی ثبت شده است.

با این حال، مقاومت خانواده‌ها ادامه دارد. مادران و پدرانی که سال‌ها مقابل درِ کمپ‌ها منتظر ایستاده‌اند، نامه نوشته‌اند، به سازمان ملل و صلیب سرخ شکایت کرده‌اند و صدای خود را به گوش جهانیان رسانده‌اند. آنان تنها خواستار یک چیزند: حق دیدار، حق گفت‌وگو، حق شنیدنِ صدای فرزندشان.

زندگی در اردوگاه‌های فرقه رجوی، نه مبارزه است و نه آزادی؛ بلکه شکل مدرنِ اسارت است. انسان‌هایی که در این ساختار گرفتارند، قربانیان نوعی بردگی روانی‌اند که در قرن بیست‌ویکم هنوز ادامه دارد. تاریخ قضاوت خواهد کرد که چگونه گروهی با شعار آزادی، خود بزرگ‌ترین دشمن آزادی انسان شدند. آزادی‌ای که در آن، حتی تماس با مادر، جرم محسوب می‌شود.

اگر روزی این دیوارها فرو بریزد و پرده‌ها کنار برود، جهان با یکی از تلخ‌ترین فصل‌های تاریخ معاصر ایران روبه‌رو خواهد شد؛ فصلی که در آن، هزاران انسان، قربانی جاه‌طلبی، قدرت‌طلبی و فریبکاری رهبرانی شدند که به نام انقلاب، عشق و خانواده را قربانی کردند.

سالاری

خروج از نسخه موبایل