فرقه رجوی یا همان گروه تروریستی موسوم به سازمان مجاهدین خلق، همواره تلاش کرده است چهرهای ظاهراً قانونی از خود در زمینههای سیاسی و مالی ارائه دهد. اما شواهد و گزارشهای منتشرشده طی سالهای اخیر، تصویری متفاوت و متناقض را نمایان کردهاند. در واقع تشکیلات رجوی، به باندی تبهکار بدل شده که در پولشویی خبره است، سالهاست منابع مالی آن مورد بررسی تحلیل گران بسیاری قرار گرفته و مستندات و شواهد متقنی منتشر شده اند که نشان می ده ند این سازمان، در قالب خیریه ها و کمک های مردمی و … منابع مالی خود را پنهان می کند.
از ادعای کمکهای مردمی و داوطلبانه تا هزینههای میلیاردی برای تبلیغات، سفرها، اقامتهای لوکس و لابیگری در کشورهای غربی، هیچ توضیح مستند و قانونی برای حجم عظیم این پولها وجود ندارد.
هزینههای لوکس و سؤالات بیپاسخ
یکی از بزرگترین تناقضات در پرونده مالی فرقه رجوی، هزینههای گزاف مریم رجوی و اعضای ارشد تشکیلات در اروپا است.
بهعنوان نمونه، رسانه فرانسوی Le Canard Enchaîné و شبکه TF1 Info در گزارشهای خود به هزینههای هنگفت اقامت، آبدرمانی ساحلی، جلسات ماساژ و سفرهای لوکس مریم رجوی اشاره کردهاند که ارزش آنها صدها هزار یورو تخمین زده میشود.
این هزینهها در حالی انجام میشوند که فرقه همواره مدعی است هزینههایش از محل “کمکهای داوطلبانه اعضا و هواداران” تأمین میشود؛ اما بدیهی است که کمکهای اندک این افراد نمیتواند چنین زندگی تجملاتی را ممکن سازد. این تناقض بزرگ، بهروشنی نشان میدهد که ادعاهای مالی فرقه با واقعیت فاصله دارد.
شرکتهای پوششی و پولشویی بینالمللی
گزارشهای منتشرشده از سوی رسانهها و نهادهای ناظر، از وجود شبکهای از شرکتهای پوششی مرتبط با فرقه رجوی در اروپا خبر میدهند.
این شرکتها که در ظاهر فعالیتهای اقتصادی معمول دارند، در عمل واسطه انتقال پول و پنهانسازی منابع اصلی تأمین مالی فرقه هستند.
بنا بر گزارشات مستند برخی از این شرکتها در فرانسه، آلمان و ایتالیا ثبت شدهاند و بدون فعالیت واقعی اقتصادی، مبالغ کلانی به حساب نهادهای وابسته به رجوی واریز میکنند. همین امر موجب گمانهزنی درباره پولشویی، فرار مالیاتی و تأمین منابع از طریق فعالیتهای غیرقانونی شده است.
افشاگریهای جداشدگان نیز این موضوع را تأیید میکند. یکی از اعضای سابق تشکیلات مالی فرقه گفته است:
“هیچکس در داخل سازمان نمیداند پول از کجا میآید. فقط دستور میرسید که مبلغی از حسابهای خارجی وارد میشود و باید برای تبلیغات یا مراسم خرج شود. هیچ شفافیتی وجود نداشت.”
پروندههای قضایی و اتهامات رسمی
در فرانسه، جایی که مریم رجوی سالها اقامت دارد، چند پرونده حقوقی و تحقیقاتی علیه نهادهای وابسته به فرقه رجوی تشکیل شده است.
بنا بر گزارش رسانههای فرانسوی و بیانیههای رسمی دادستانی، اتهامات شامل پولشویی، کلاهبرداری مالیاتی و استفاده از شرکتهای صوری برای انتقال منابع مشکوک است.
در برخی از این پروندهها، بازرسی از دفاتر فرقه در پاریس و اورسوراواز انجام شد و تعدادی اسناد و تجهیزات ضبط گردید.
هرچند فرقه همواره این گزارشها را “توطئه دشمنان” میخواند، اما وجود تحقیقات رسمی و رسانهای گسترده، خود نشاندهنده واقعیتی غیرقابل انکار است:
فرقه رجوی از شفافیت مالی گریزان است و هرگاه با پرسش درباره منابع مالی روبهرو میشود، به جای پاسخ مستند، حمله تبلیغاتی را برمیگزیند.
تضاد میان فقر درون تشکیلات و تجمل رهبری
اعضای عادی فرقه، بهویژه در کمپ اشرف ۳ در آلبانی، در شرایطی زندگی میکنند که از حداقل امکانات رفاهی و حتی ارتباط با خانواده محروماند.
در حالیکه رهبران فرقه در اروپا در خانههای گرانقیمت و با امکانات کامل زندگی میکنند، اعضا در محیطهای بسته، با کنترل شدید روانی و بدون دسترسی به منابع شخصی روزگار میگذرانند.
این تضاد آشکار میان فقر تشکیلاتی و ثروت رهبری یکی از نشانههای بارز فساد مالی و بیعدالتی درون این گروه است.
چنانکه یکی از جداشدگان میگوید:ما برای فرقه کار میکردیم و در فقر زندگی میکردیم، اما سرکردگان فرقه در ضیافتهای اشرافی خرج های آنچنانی می کردند. همانجا فهمیدم شعارهای “ایثار و برابری” فقط فریب است.
اهداف پنهان از دروغگویی درباره منابع مالی
پنهانکاری مالی در فرقه رجوی هدفمند است و چند انگیزه اصلی دارد:
پنهانکردن وابستگیهای خارجی: در صورتی که منابع واقعی آشکار شود، مشخص خواهد شد بخش مهمی از پولها از سوی برخی دولتها و لابیهای ضدایرانی تأمین میشود.
حفظ کنترل ذهنی بر اعضا: اگر اعضا بفهمند رهبران از منابع خارجی و مشکوک تغذیه میشوند، اعتماد ایدئولوژیک آنها از بین میرود.
فرار از نظارت قضایی و مالیاتی: با ایجاد شرکتهای پوششی و ادعای کمک مردمی، میتوان از نظارت بانکها و دولتها گریخت.
توجیه هزینههای تبلیغاتی: برای پنهانکردن پولهای کلان خرجشده در لابیگریهای سیاسی و خرید حمایت چهرههای غربی.
نتیجهگیری
با مرور گزارشها، افشاگریها و شواهد رسانهای، روشن میشود که فرقه رجوی دروغهای متعددی درباره منابع مالی خود گفته و ساختاری بر پایه پنهانکاری و فساد مالی ایجاد کرده است.
هزینههای لوکس رهبران، شرکتهای صوری، منابع ناشناخته پول و نبود هرگونه گزارش رسمی مالی، همگی نشانههایی از یک شبکهی مالی غیرشفاف و مشکوک است.
دروغگوییهای مالی فرقه، نهتنها چهره واقعی آن را آشکار میسازد، بلکه نشان میدهد شعارهای “استقلال” و “مبارزه پاک” دروغی بیش نیستند. امروز بیش از هر زمان، لزوم تحقیق مستقل بینالمللی درباره منابع مالی و حامیان پشتپرده این گروهک احساس میشود.
فرقه رجوی سالهاست که از نام مبارزه برای آزادی سوءاستفاده کرده تا ثروتی سیاه بیندوزد؛ اما افشاگریها و آگاهی روزافزون، دیر یا زود پرده از این فریب بزرگ برخواهد داشت.
سالاری

