آن روزها که در مناسبات سازمان مجاهدین خلق بودم، با وجود نارضایتی هایم اما باز هم تمام و کمال به دروغ گویی ها و فریبکاری های رجوی پی نبرده بودم.
زمانیکه آمریکایی ها به عراق و به قرارگاه اشرف آمدند و اخبار درون قرارگاه اشرف بیرونی شد متوجه شدم که مسعود رجوی عجب حقه بازی است!
در یکی از اخبار راجع به اشرف که در مطبوعات و رسانه ها علنی شده بود کم و کیف رژۀ سال 1370 بود، رژه ای که مسعود رجوی در آن سال راه انداخت. باور کنید منی که چندین سال بود در داخل اشرف زندگی می کردم نمیدانستم تعداد اعضای سازمان و یا همان ارتش آزادیبخش چند نفر است. یکی از خبرنگارانی که در رژه حضور داشت تا گزارش تهیه کند گفته بود تعداد مشارکت کنندگان در این رژه حدود 15 هزار نفر بود. من همان زمان در مقایسه ای که در ذهنم داشتم گفتم حدود یک لشکر زرهی کلاسیک آمار ما است، ضمن اینکه اگر کیفیت را به آن اضافه کنیم، چیزی معادل دو لشکر هستیم!
بعد از سرنگونی صدام حسین و انتشار اخبار داخل اشرف ناگهان در یکی از خبرها شنیدم که گفته می شود آماری که آمریکایی ها از تعداد مجاهدین خلق مستقر در قرارگاه اشرف علنی کردند چیزی معادل سه هزار نفر است، یعنی در سالی که صدام حسین فراری و بعد کشته شد. یعنی این اعداد و ارقام متعلق به سال 1382 و 83 است که ارتش ایالات متحده از ما مصاحبه های حضوری و مستقیم گرفت و در همان اثناء آزمایش های دی ان ای و انگشت نگاری هم انجام داد.
بعد از آن بود که برای اولین بار در رسانه های آمریکایی وقتی صحبت از مجاهدین خلق می شد یک مقاله در این رابطه زده می شد، بویژه که وقتی تعداد حاضرین در قرارگاه اشرف منتشر گردید و این خبر و آمار اعضای ارتش آزادیبخش ملی به گوشمان رسید، این جا بود که تناقضات اعضای سازمان یک دفعه بیرون زد، ما اخبار متعددی به گوشمان میرسید، اما این یکی خیلی فرق داشت، مثل یک بمب در تشکیلات منفجر شد. هر کسی که تناقض را میخواند می گفت ” یعنی آمار ما فقط دو سه هزار نفر است ” ؟ یعنی اینقدر کم؟ در مقابل ارتش چند ده هزار نفره ایران با آن همه تجهیزات و ادوات نظامی چگونه نبرد خواهیم کرد؟
مسعود رجوی بعد از این موضوع، نشستی گذاشت و سریع رفت سراغ برخی رویدادهای تاریخی که نشان دهنده این بود که تعداد مهم نیست، این مهم است که وقتی خدا بخواهد محقق شود حتما خواهد شد. او در آن نشست به جنگ هایی که مائو رهبر انقلابیون چین با دولت مرکزی داشت اشاره کرد که ارتش چین به آن بزرگی نتوانست جلوی تعداد بسیار کم انقلابیون طاقت بیاورد. رجوی از برخی آیات قرآن میگفت، خلاصه میخواست این را غیر مستقیم به عموم برساند که تعداد اصلا مهم نیست، آنچه مهم است کیفیت است!
بعد از آن نشست بود که خیلی زود آن ماجرای قیاس در ذهن افراد سازمان تقریبا تمام شد و مسعود رجوی مانند گذشته افراد را با دروغ ها و فریب ها و نیرنگ هایش سرکوب کرد!
در این روزها که مصادف است با 26 مهرماه، رسانه های مجاهدین خلق فیلم هایی از آن زمان تحت عنوان ” رژۀ باشکوه ارتش آزادیبخش ” پخش میکنند که گفتم مطلبی برایتان بنویسم تا بیشتر از وقایعی که در درون اشرف و حتی بیرون اشرف اتفاق افتاده است مطلع گردید.
بخشعلی علیزاده

