نماد سایت انجمن نجات

رژه ای برای مهار بحران های درونی همراه با قدرت نمایی دروغین – قسمت پایانی

در قسمت های پیشین گفتم که در سال 1370 شرایط برای صدام و مجاهدین خلق به عنوان ارتش خصوصی او به کلی تغییر کرده بود، صدام ضعیف شده بود، مجاهدین بدلیل شرکت در سرکوب کُردها در بین مردم عراق بخصوص کردها و شیعیان منفور شده بودند، حمله صدام به کویت موجب شده بود که مجاهدین بدلیل اینکه در جبهه صدام و متحد او محسوب می شدند از چشم غربی ها بیافتند. در درون تشکیلات نیز فشارهای وارد شده بر نیروها، بحث انقلاب طلاق و تبعات آن همچون از بین بردن خانواده ها و جداکردن فرزندان از والدین شان، بی ثباتی وضعیت سیاسی و قفل بودن استراتژی، مشکلات تشکیلاتی زیادی را ایجاد کرده و باعث درخواست های جدایی فراوانی شده بود.

او برای مهار بحران های تشکیلاتی ابتدا نشست های انقلاب طلاق (انقلاب ایدئولوژیک) را برای آخرین لایه های تشکیلاتی نیز برگزار کرد و به این ترتیب تا چند ماه وقت همه را پر نمود. پس از آن به سراغ پروژه ای برای فیل هوا کردن رفت. این پروژه انجام یک رژه بود. برای کسب آمادگی جهت انجام رژه، کلیه نیروها در قرارگاه اشرف متمرکز و تمامی کارها تعطیل و همه مشغول تمرین شدند. روزها و هفته های متمادی به تمرین رژه گذشت. در این مدت نه تنها نیروهای یگان های رزمی تمام وقت شان با تمرینات مربوط به رژه پر شده بود، بلکه ستادها و قسمت های پشتیبانی نیز تمام وقت شان با کارهای مرتبط با رژه پر بود. بعد از هفته ها تمرین مستمر و خسته کننده دستور داده شد تا تمام زرهی ها و خودروها رنگ آمیزی شوند تا جلوه بهتری داشته باشند. خود اینکار نیز یک پروژه بزرگ و زمان بر بود.

مدتی قبل از انجام رژه، ارتش عراق تعداد زیادی زرهی و خودرو را برای رژه به قرارگاه اشرف آورد. نکته عجیب این بود که این تعداد زرهی و خودرو با آمار ما جور در نمی آمد، حتی اگر در هر یک از این تانک ها، نفربرها و خودروها بجای چهار یا سه خدمه، دو نفر هم می گذاشتند باز بسیاری از آنها قابل استفاده نبود. اما رجوی نیرنگی در آستین داشت. او می خواست طوری وانمود کند که گویی نیروهای مجاهدین خلق چند ده هزار نفر می باشند. بنابراین قرار بود از همه این زرهی ها و خودروها استفاده شود. حال به ادامه اتفاقات می پردازم.

رجوی برای مخفی کردن مسئله کمبود نیرو، نیرنگِ استفاده از نفرات در چند موضع در رژه بکار گرفت. برای مثال نفراتی که به عنوان نیروی پیاده رژه رفتند، بار دیگر به محل شروع رژه بازگردانده می شدند و به عنوان فشنگ گذار تانک ها، خدمه خودروهای مهندسی، نیروهای پیاده مستقر در پشت نفربرها و … بکار گرفته می شدند. برای آن که خبرنگاران و مهمانان از این موضوع مطلع نشوند، محلی که نیروهای رژه رونده باید از خیابان خارج می شدند در فاصله دور از جایگاه در نظر گرفته شد و درختانی که در جایگاه و همینطور در این منطقه کاشته بودند اجازه نمی داد که خبرنگاران و مهمانان متوجه این موضوع بشوند. بعد از خروج از جاده مکانی آماده شده بود که در آنجا این نفرات برای حضور دوباره در رژه می توانستند لباس خود را تعویض کرده و سپس در ماشین هایی که از قبل آماده شده بودند سوار شده و از طریق جاده ای که به این منظور درست شده بود به محلی که باید برای بار دیگر در رژه شرکت می کردند برده می شدند. درختکاری ها در جایگاه و اطراف خیابان نیز به این دلیل بود که این اقدامات و جابجایی ها توسط مهمانان و خبرنگاران دیده نشود. به این ترتیب آمار زرهی ها و تجهیزات شرکت داده شده در رژه خیلی زیاد شد و در نتیجه تعداد نیروهای سازمان نیز بسیار بیشتر از واقعیت به نظر می آمد.

کلک دیگری که زده شد این بود که هر تانک می بایست چهار نفر خدمه داشته باشد اما عملاً سه نفر در تانک ها بودند. در تصاویر نیز مشخص است که در هر تانک سه نفر حضور دارند، یک نفر در دهلیز راننده، یک نفر در برجک فرمانده و یک نفر نیز در برجک فشنگ گذار حضور داشت.

در هر تانک بجای 4 نفر سه نفر حضور دارند

علاوه بر اینها به دستور رجوی دستگاه تبلیغاتی مجاهدین با شیادی هرچه تمامتر مدعی بود که در این رژه «یگان های نمونه» ارتش شرکت داشتند. یعنی شرکت کنندگان در رژه بخش کوچک و نمونه ای از ارتش رجوی بودند و تعداد زیادی در رژه شرکت نکرده اند!

یکی از تیتر های دروغین نشریه مجاهد درباره رژه

البته رجوی موفق شده بود با این نیرنگ تعدادی از رسانه های خارجی را بفریبد و برخی از آنها همانگونه که وی می خواست به انعکاس این رژه پرداختند. مثلاً خبرگزاری رویترز نوشت: «در مقایسه با استانداردهای گروه‌های مقاومت در سراسر جهان این یک نمایش خیره کننده‌یی از قدرت بود». یا دیلی‌تلگراف نوشت: «ارتش آزادیبخش ملی ایران آماده است در زمان مناسب قدرت را در ایران به‌دست بگیرد.»

اما علیرغم تمام نیرنگ ها، دیری نپایید که حقیقت عیان گشت و همه فهمیدند که نه تنها خبری از یک ارتش بزرگ نیست بلکه از همان تعداد محدودی که در تشکیلات مجاهدین هستند، بسیاری خواهان جدایی می باشند.

در این رژه نکته دیگری هم وجود داشت و آن حضور فهیمه اروانی در کنار رجوی ها بود. اگرچه قبل از آن وی را در نوارهای مختلف نشست های رجوی در بحث های انقلاب طلاق بسیار دیده بودیم و بدلیل بلبل زبانی هایی که در حمایت از مسئول اولی مریم رجوی انجام می داد معروف شده بود، اما رشد عجیب او در تشکیلات در حالی که گفته می شد تا قبل از بحث های انقلاب طلاق در حد یک هوادار در آلمان فعالیت می کرده بسیار به چشم می آمد. حضور او با وجود آن همه فرماند هان نظامی مرد یا زن که سوابق زیادی در کار تشکیلاتی و نظامی داشتند بسیار تعجب آور بود. رجوی می خواست رشد او را به این مسئله ارتباط بدهد که بهتر و بیشتر از بقیه وارد بحث انقلاب طلاق شده و یک مدافع فعال نسبت به مریم رجوی می باشد. تا از این طریق بگوید که می توان با کمک انقلاب طلاق به سرعت به توانمندی های زیادی دست یافت. اما بعدها مشخص شد او نقشه هایی برای حذف رقیبان با کارگیری زنان در مواضع مسئول در تشکیلات دارد که همه آنها متکی به او و مریم باشند و به قول مریم رجوی “از خودشان چیزی نداشته و در مسعود ذوب شده باشند”. کلماتی که در ظاهر نشانه اخلاص و یگانگی فرد با رهبریش بودند اما در حقیقت تئوری برده کردن اعضای مجاهدین در تشکیلاتی بود که رجوی داشت به صورت یک گروه کاملاً بسته و فرقه مانند آن را شکل می داد. تشکیلاتی که در آن هیچ کس غیر از رهبر اعتبار و هویتی ندارد و همه چیز باید در خدمت او باشد. تشکیلاتی که در آن ملاک خوب و بهتر بودن نفی هویت خود و ذوب شدن در رجوی شد.

ایرج صالحی

خروج از نسخه موبایل