نماد سایت انجمن نجات

دام جدید مریم رجوی برای فریب و جذب جوانان

مریم رجوی

مریم رجوی

مریم قجر عضدانلو در جدید ترین اقدام خود جلسه ای را با عنوان، پیوستگی نسل ها در نبرد برای آزادی، بمناسبت 30 مهر سالگرد معرفی خودش از طرف مسعود رجوی بعنوان رئیس جمهور تحمیلی، با تعدادی از جوانان برگزار نمود. در این جلسه بنا به ادعای سایت های مربوط به فرقه رجوی، نمایندگان 32 انجمن جوانان هوادار مقاومت در حضور مریم قجر عضدانلو سخنرانی کرده اند. بنا به گفته منابع تبلیغاتی مجاهدین خلق بصورت همزمان جوانانی از کشورهای انگلستان، آلمان، سویس و همچنین شخصیت های سیاسی از کشورهای مختلف جهان در این گردهمایی شرکت داشته اند.

این دام جدید مریم قجر عضدانلو در حقیقت ادامه همان شیوه های فریب و جذب جوانانی است که از سال 57 در بستر اجتماعی و بدنبال آن بعد از شکست و فرار مفتضحانه رجوی به خارج از کشور در فضای مجازی در برابر جوانان گسترده شد. بدنبال پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران جریان رجوی با سوء استفاده از جو هیجانی جامعه و اقبال اجتماعی جوانان نسبت به اصل انقلاب و تغییر نظام شاهنشاهی با طرح شعارهای جذاب و فریبنده و بخصوص مانور تبلیغاتی روی شعارهای جذاب و جوان پسند مثل آزادی، مبارزه ضدامپریالیستی و حمایت از طبقات محروم جامعه از جمله کارگران و دهقانان و تاکید روی باورهای مترقی از اسلام، بخشی از جوانان جامعه را بدام خود کشاند.

جوانان آرمان خواهی که متکی بر احساس و شور و نه منطق و شعور،  شعارهای تبلیغی از طرف مسعود رجوی را گمشده سالها و مدینه فاضله خود می دانستند.

رجوی با سو استفاده از این احساسات و باورهای پاک آنها را از محیط های آموزشی و مدرسه و دانشگاه به کوچه وخیابان ها کشاند و با دادن سلاح بدستشان آنها را رو در روی مردم و بخش دیگری که به نظام نوپای انقلاب پایبند بودند کشاند و با اعلام جنگ مسلحانه در 30 خرداد سال 60 دستشان را بخون هموطنان آغشته ساخت. از سال 64 با تاسیس پایگاههایی در کشورهای پاکستان، امارات و ترکیه و با استفاده از مامورین مجرب قاچاق انسان بر سر این جوانان دام گسترد و با وعده های کسب پناهندگی سیاسی و مجوز اقامت در کشورهای اروپایی جوانانی که در جستجوی کار و درآوردن لقمه نانی به این کشورها مهاجرت کرده بودند را در دام خود اسیر کرد و به عراق فرستاد تا در تنور جنگ عراق برعلیه ایران و در کنار ارتش صدام به کشتن دهد و یا دستشان را به خون سربازان ایرانی آغشته سازد.

در سال 65 بخشی از جوانان که بعد از تحمل زندان آزاد و بدنبال این بودند، که با تجربه آموزی از آزمون و خطای گذشته و با حمایت خانواده هایشان به عرصه زندگی اجتماعی برگردند را مجددا فریب داد و به عراق فرستاد تا بسیاری از آنها را در عملیات های مختلف و مشترک با ارتش صدام به کشتن دهد. رجوی همچنین بخش قابل توجهی از نیروهایی که با ترفندهای مختلف و از ایران و دیگر کشورهای مجاور به اسارتگاه اشرف کشانده بود در نقطه ای که با مخالفت آنها با عملکردهایش مواجه شد در زندان های اشرف سالیان به اسارت گرفت و برخی از آنها و از جمله قربانعلی ترابی و پرویز احمدی را زیر شکنجه به قتل رساند.

اما تراژدی انسانی در مورد اعضایی رقم خورد که صرفا بخاطر درخواست جدایی و اعتراض به سیاست های سرکوب رجوی بعد از چندین سال اسارت در اشرف به زندان بدنام و مخوف ابوغریب فرستاده شدند تا به جرم صرف درخواست جدایی از تشکیلاتش و انتخاب مسیری غیر آنچه رجوی برایشان رقم زده بود تحت شکنجه بازجویان و مامورین مخابرات صدام قرار گیرند. در پادگان اشرف همچنین بخش دیگری از همین جوانان که بدلیل احساسات و باورهای پاکشان در دام تبلیغات رجوی اسیر شده بودند بدلیل اینکه صدای اعتراض و درخواست جدایی آنها در اشرف بجایی نرسید وآنها دیگر تحمل خیانت به باورهایشان را نداشتند و از طرف دیگر راه خروج را به روی خود بسته می دیدند دست به خودسوزی و یا خودکشی زدند تا در انتخاب مرگ و خودسوزی و یا تحمل درد تیر خلاص به شقیقه هایشان و یا ماندن در تشکیلاتی که دیگر برای خود جهنم می دیدند اولی را برگزینند.

از اواخر سال 95 که بعد از سرنگونی صدام تشکیلات رجوی از عراق اخراج شد و به آلبانی رفتند، تعداد زیادی از اعضایی که دیگر تحمل مناسبات رجوی را نداشتند جدا شدند ولی بخشی دیگر در فضای مجازی برای فریب و جذب دیگر جوانان بکار گرفته شدند. سرکردگان تشکیلات بدنام رجوی که به عینه می دیدند دیگر پایگاهی در میان مردم و عرصه اجتماعی ندارند در فضای مجازی و با هویتی مجهول و اکانت های جعلی برسر مسیر جوانان سبز شدند تا با شعارهای فریبنده آزادی و ترقی و شکوفایی آنها را فریب و به تشکیلات جهنمی خود بکشانند.

گردهمایی اخیر مریم قجر عضدانلو تحت عنوان پیوستگی نسل ها در نبرد برای آزادی در حقیقت دامی در ادامه همان دامگه های قبلی است که بر سر راه امثال ما در سالهای 58 به بعد گستردند. این جوانان در حقیقت طعمه ها و قربانیانی هستند که قرار است همان مسیر ما را طی کنند! این جوانان باید هوشیار باشند که آنها در ابتدای مسیری قرار گرفته اند که ما پایان آن بودیم. وهمان مسیر سراسر مشقت و سختی و نکبت و بدبختی انتظار آنها را می کشد. اگر به هشدار ما توجه نکنند بی شک روزی برای دیدن یک لحظه خانواده طی سالیان، نوشتن و یا دریافت یک نامه و کسب خبر از طرف عزیزانشان و حسرت تشکیل و عشق به خانواده را به گور خواهند برد. توصیه من بعنوان نسلی از جوانان سال 58 که فریب این شعارهای زیبا ولی فریبنده مجاهدین خلق را خورد به این جوانان این است که با زدن دست رد به سوی مریم قجر عضدانلو اجازه ندهند نسل قربانی دیگری باشند.

علی اکرامی

خروج از نسخه موبایل