در طول دهههای گذشته، رهبران خائن گروه تروریستی موسوم به مجاهدین خلق به عنوان یک اپوزیسیون نما، از همان ابتدا به شکل واضحی به تقابل با ملت ایران و خواسته شان پرداختند. چنان که گویی حاکمیت ارثیه پدریشان بوده که ملت ایران از آنان دریغ و یا به یغما برده اند. برای این تروریست های خائن، معیار “خوب یا بد بودن” تحولات کشور، نه به نتیجه واقعی آن بلکه به میزان سود سیاسیشان بستگی دارد. اگر پیشرفت در داخل ایران موجب کاهش نارضایتی و افزایش امید اجتماعی شود، عملاً پایگاه تبلیغاتی و سیاسی آن هاست که تضعیف میشود و همین، تضاد بنیادی آنها با توسعه کشور است.
هدف نهایی: تصاحب قدرت، نه خدمت به مردم
در منطق رجوی ها، دستیابی به قدرت سیاسی مهمتر از هر مصلحت ملی است. آنان از هر رخداد منفی در ایران بهعنوان فرصت تبلیغاتی استفاده میکنند و هر نشانهای از رشد یا ثبات را نادیده میگیرند یا تحریف میکنند.
چنین رویکردی سبب میشود حتی موفقیتهای اقتصادی یا علمی کشور نیز از سوی آنان با سکوت، انکار یا تخریب روبهرو شود. در اینجا، مسئله دیگر “ایران” نیست، بلکه “قدرت” است.
از انتقاد تا تحریک
در هر جامعهای، وجود منتقدان نشانه سلامت فکری و سیاسی است. اما آنچه خطرناک میشود، عبور از مرز نقد به سمت تحریک و بیثباتسازی است. مزدوران میدانی و رسانه ای رجوی، تلاش دارند از هر اعتراض اجتماعی، یک بحران تمامعیار بسازند.
این نگاه صفر و صدی، نتیجه همان ذهنیت قدرتطلبانهای است که بهجای خواستن اصلاح، خواهان فروپاشی است. حتی اگر بهای آن رنج مردم باشد.
تضاد با توسعه
توسعه اقتصادی و اجتماعی، طبیعیترین دشمن سیاستهای بحرانمحور است. هرچه امید مردم به بهبود شرایط بیشتر شود، گوشها کمتر آماده شنیدن صدای نفرت و دشمنی خواهند بود. به همین دلیل، تیم رسانه ای مجاهدین ضد خلق، بیش از دیگر رسانه های اپوزیسیونی، تصویری تیره و مطلقاً منفی از ایران ارائه دهند تا بقا و مشروعیت سیاسی خود را حفظ کنند.
در واقع، “تخریب” برای آنان یک تاکتیک نیست؛ بلکه تنها راه ادامه حیات سیاسی است.
قدرتطلبیِ سران این گروه بی اخلاق، آن هم بدون پایبندی به منافع ملی، همواره تهدیدی جدی برای ملت ایران بوده چرا که با خائنینی طرفند که اگر خارجی ها به تهدید اقتصاد و امنیت این کشور بسنده کنند، این خائن ها تلاش صد چندان می کنند تا تهدید ها جامه عمل بپوشند. این گروه تروریستی فرصت طلب، تنها با بحران و تخریب زنده میمانند، هرگز نمیتوانند امید و تغییر مثبت در ایران را توسط حاکمیتی غیر از خود ببینند.
سالاری

