اخیرا مریم رجوی؛ این ناقض شدید حقوق انسان ها پیامی به کنفرانس حقوقبشر در ژنو ارسال کرده و ضمن بیان اتفاقات افتاده یا نیافتاده در ایران، از سازمان ملل خواسته است که جلوی روندی را که در خصوص نقض حقوق بشر در ایران در جریان است ، بگیرد و ضمن ذکر نام کاظم رجوی به عنوان یک فعال واقعی حقوق بشر که کشته شده است، خاطر نشان کرده که: ما برای یک ایران بدون اعدام و شکنجه مبارزه میکنیم و بیتردید ما با مقاومت سازمانیافته و قیام مردم ایران، این هدف را محقق میکنیم.
در سازمان منحصرا فردگرایانه ای که بر اساس توهمات و خود شیفتگی های مسعود و مریم رجوی میچرخد و صحبتی از رعایت حقوق انسان ها نمیتواند درمیان باشد، ادعای حقوق بشری کردن عمل فریبکارانه و مسخره ای بیش نیست و اصولا این ادعاها با گروه خونی مریم و مسعود همخوانی ندارد!
بنابراین این تشبثات مریم رجوی از بهر چیست؟
روشن است که این بیانیه دادن و درخواست کردن مریم خانم کاری درجهت فرار بجلو است و حکم مثل معروف ” آی دزد، آی دزد ” کردن را دارد.
به این معنی که مریم میخواهد مردم و گردانندگان نهادهای حقوق بشری – که اغلب در صداقت گردانندگان این نهادها و نوع رابطه ای که با سلطه گران جهانی دارند و استانداردهای دوگانه ای که اعمال میکنند، شبهات زیادی وجود دارد- فراموش کنند که اعضای سازمان استحاله یافته مجاهدین خلق در چه حالت وحشتناک و بی نظیری از بابت پایمال شدن ابتدائی ترین حقوق شان دارند و خانواده های آنها از هر حیث و از هر جهت از بابت نداشتن کوچکترین رابطه با این فرزندان خود چه رنج و شکنجه ای را تحمل میکنند!
مریم خانم در این مورد اشتباه محضی میکند و نمیداند که در عصر سرریز شدن اطلاعات قادر به انجام این کار نیست و همه ما خانواده های دچار هجران توجهی به این فریبکاری او نکرده و برعکس برمیزان نفرت مان نسبت به او و شوهر نامشروعش که فرزندان ما را در وضعیتی بدتر از یک زندانی جانی قرار داده، افزوده میشود!
اما مریم رجوی این مسئله را واضح تر از ماها میداند که این نمایندگان نهادهای حقوق بشری دردی بنام سلب حقوق انسان ها ندارند و مصوبات خود را معمولا در راستای برآورده شدن حقوق نامشروع قدرتمندان سلطه گر تنظیم میکنند.
با این وصف چرا مریم رجوی و همکارانش به این نامه نگاری ها ادامه میدهند؟
روشن است که این درخواست کردن های مریم جنبه تبلیغاتی و کمک به توسعه ی روح ایران هراسی دارد تا از این رهگذر دری به تخته بخورد و سلطه گران ضدحقوق بشری کمکی به روی کار آمدن او بکنند که این مسئله خواب دیده شده ایست که با توجه به روند آغاز شده ی جهانی ، تعبیر دلخواه او را نخواهد داشت.
مریم رجوی برای اثبات صداقت نداشته اش چاره ای جز رعایت حقوق انسان های ساکن قلعه مانز آلبانی- اعضای نگون بخت و فرتوت مجاهدین- ندارد و راهی جز برآورد خواسته های چندین هزار عضو خانواده های گرفتار که بطور ساده میخواهند با فرزندان اسیر شان رابطه و دیدار داشته باشند، ندارد.
در مورد کاظم رجوی که از نظر مجاهدین استحاله یافته یک شخصیت حقوق بشری بوده و مرگ او فعلا قضاوتی نمیکنم و تنها این نکته را مطرح میکنم که نامبرده چه نوع فعال حقوق بشری بود که در برابر شکنجه ها، زندانها، طلاق های اجباری و فروپاشیده شده خانواده های مجاهدین حرفی نزد و اعتراضی به زن بارگی های مفرط مسعود و تبدیل شدن صدها زن مجاهد به برده جنسی مسعود اعتراضی نکرد ؟؟!!
رضا اکبری نسب – عضوی از خانواده قربانیان و اسرای رجوی

