نماد سایت انجمن نجات

نشست اعضای انجمن نجات مازندران – قسمت اول

برای برگزاری نشست نفرات بازگشته استان مازندران تصمیم گرفتیم به جای دفتر انجمن این بار به دل طبیعت بزنیم. تا علاوه بر برگزاری نشست از زیبایی های جنگل هیرکانی لذت ببریم.

تصمیم گرفتیم محل زیبایی از دل جنگل پیدا کنیم به همین خاطر زیبایی جنگل آب معدنی قرمرض در منطقه هزار جریب شهرستان نکا توجه مان را جلب نمود. وقتی به آن محل رسیدیم زیبایی طبیعت به واقع خیره کننده بود. با پایان یافتن فصل پائیز برگ درختان که رو به زردی می رفت تصویر بسیار زیبایی داشت چون با آمدن فصل زمستان درختان سعی می کنند زمستان سرد را پشت سر گذاشته و چشم به بهار و سبز شدن و رویندگی داشته باشند اما چیزی که می توانستیم در این تعریف کردن جستجو کنیم نحوست رجوی و تشکیلات منحوصش بود چون چیزی که در تشکیلات سازمان مجاهدین وجود ندارد رویش و بالندگی است و هر چه که هست نابودی و ابتر بودن تشکیلات و سازمان می باشد که هر روز شاهد افول آنان هستیم.

موضوع نشست نفرات نجات یافته از تشکیلات رجوی، نقض حقوق بشر در تشکیلات سازمان مجاهدین بود چون این روزها مریم رجوی سعی می کند با علم کردن بحث حقوق بشر ، سرکوبی که در درون سازمان و تشکیلاتشان وجود داشت را بپوشاند.
ابتدا مسئول انجمن نجات استان مازندران آقای هادی شبانی خلاصه ای از عملکرد انجمن نجات و فعالیت های تشکیلات رجوی و مرگ و میر هایی که اخیراٌ در سازمان وجود داشت اشاره نمود. در ادامه به همکاری آشکار رجوی با صهیونیست ها در جریان جنگ 12 روزه و عدم محکوم نمودن بمباران سایت های هسته ای توسط سازمان رجوی و تولید شعار راه حل سوم توسط مریم رجوی توضیحاتی داد.

اینکه چرا مریم رجوی حاضر نشد حمله غرب و صهیونیست ها به ایران را محکوم کند، نشان از همکاری گسترده این سازمان با آنان دارد چون در جریان نسل کشی در غزه هم شاهد عدم موضعگیری آنان علیه صهیونیستها بودیم.

مسئول انجمن نجات استان مازندران در ادامه به مسئله روز یعنی بحث نقض حقوق بشر و سوء استفاده مریم رجوی از آن توضیحاتی داد و از دوستان بازگشته خواسته شد هر کدام هر چند کوتاه اشاره ای به مواردی که در مناسبات در زمینه نقض حقوق بشر مشاهده کردند نکاتی را بیان کنند تا برای همه قابل فهم باشد که مریم رجوی خودش یکی از ناقضان اصلی این بحث می باشد.

از راست آقایان باباپور ، عبدالله افغان ، مسعود دریاباری ، محمد فرحی، عین الله شعبانی ، مجید قرائتی ، هادی شبانی و ایرج صالحی

ابتدا عین الله شعبانی در مورد نقض حقوق بشر در مناسبات سازمان عنوان داشت هنگامی که از مناسبات رجوی جدا شدیم به خاطر مغزشویی مستمری که روی ما انجام می شد هنوز به طور کامل نتوانستیم خودمان را وفق بدهیم. اگر مریم رجوی مدعی حقوق بشر است چرا به اعضایش اجازه بیرون رفتن نمی دهد؟ چرا افراد جرات ندارند در آلبانی به تنهایی برای خرید بروند؟ چرا به افرادش اجازه تماس تلفنی با خانواده شان را نمی دهد؟ ما در اشرف مناسبات فریبکارانه رجوی را با تمام وجود حس کردیم و برایمان روشن است که مریم رجوی دروغ می گوید.
وی در ادامه عنوان داشت یک بار با خانمی به نام سیما حسامی صحبت می کردم چون کار تاسیساتی و فنی انجام می دادم حرف می زدیم. یکدفعه رضا مرادی یکی از چماقداران رجوی از اطاق کارش متوجه شد که ما در محوطه در حال حرف زدن هستیم. سریعاٌ خودش را به ما رساند و با بهانه اینکه درب اطاق کارش خراب است من را از آن خانم دور کرد با چنین برخوردهایی چگونه می توانند مدعی حقوق زنان در جامعه باشند؟

مسئول انجمن استان در مورد حجاب اجباری عنوان داشت اخیراٌ مریم رجوی در نشست جوانان وقتی با سئوالی در مورد اجباری بودن حجاب در مناسبات مواجه شد با دریدگی تمام عنوان می کند زنان در مناسبات سازمان حجاب را با اختیار خودشان انتخاب نمودند !!!.
گلی اسکاردی در نفی حرفهای مریم رجوی عنوان داشت وقتی پلیس آلبانی وارد قرارگاه اشرف سه در مانز شد یکی از زنان عضو با خبرنگار مصاحبه می کرد نفر دوم بطور مستمر به وی تذکر می داد که خواهر سیما گفته حجابت را رعایت کن … . این تصویر برای همه گویا و روشن است هیچ زنی جرات ندارد ذره ای از مویش را حتی سهواً بیرون بگذارد.

آقای باباپور ضمن تشکر از گردهمایی نفرات بازگشته و دیدار و به روز شدن اخبار عنوان داشت غربی ها از سخنان مریم رجوی درک درستی ندارند چون آنان به دنبال دریافت پول هستند ما که در مناسبات بودیم متوجه می شویم همه حرفهای مریم رجوی دروغی بیش نیست. وقتی مریم رجوی اینقدر دم از ایران می زند در جنگ 12 روزه چرا خفه خون گرفت؟ چرا در تشکیلات زن و مرد نمی توانستند با همدیگر صحبت کنند؟ چرا خودرویی که راننده آن زن بود اجازه نداشت مردی را سوار کند؟ و … همه نشان از نقض حقوق بشر نه علیه زنان بلکه علیه مردان نیز اعمال می شد.

عبدالله افغان عنوان داشت در نشستی که برای رضا ستوده گذاشته بودند شاهد بودم چگونه کتکش می زدند چون رضا ستوده درخواست جدا شدن از سازمان داشت به همین خاطر بلایی بر سرش آوردند که از درخواست خود پشیمان شد.

ما وقتی وارد کمپ تیف شدم بخاطر تبلیغاتی که سازمان در مورد ایران نموده بود ذهنیت بدی داشتم ولی با دیدن اخباری که از تلویزیون کمپ پخش می شد این ذهنیت از بین رفت و تصمیم گرفتم به ایران بیایم و اکنون از تصمیمی که گرفتم بسیار خوشحال هستم افراد اکنون با توجه به اینکه سالیان تحت مغزشویی مستمر تشکیلات رجوی قرار دارند قدرت تصمیم گیری از آنان گرفته شده است. ایکاش دولت آلبانی اجازه می داد خانواده ها می توانستند با عزیزان خود ملاقات کنند دیگر تشکیلاتی برای رجوی باقی نمی ماند.

مسعود دریاباری عنوان داشت وقتی در قسمت ارکان سازمان بودم به خاطر مشکلاتی که داشتم درخواست جدایی نوشتم ولی با درخواست من موافقت نشد و بعد از برگزاری نشست جمعی من را به زندانی به نام مهمانسرا بردند و هر روز من را تهدید به مرگ می کردند و از ترس جانم مجبور شدم دوباره به تشکیلات سازمان برگردم. تهدید و ضرب و شتم جزو پایه های سازمان بود چون این گونه رجوی می توانست تشکیلاتش را سرپا نگهدارد .

دریاباری در مورد جنایت انجام گرفته در عملیات مروارید عنوان داشت ما در منطقه سلیمان بک بودیم. علی ذبیحی بعد از حمله سازمان به کفری عنوان داشت ما برای آزادی مردم ایران آمدیم نه اینکه کردهای عراقی را بکشیم. همین حرف کافی بود بعد چنان بلایی بر سرش آوردند که دیگر حرفی برای گفتن نداشت. جنایتی که رجوی در شهر سلیمان بک عراق انجام داد قابل توصیف نیست برایشان کشتار مردم بی دفاع کرد مشروع بود هیچ مرزی از انجام جنایت باقی نگذاشتند. مریم رجوی عنوان داشت از گلوله استفاده نکنید و کردها را زیر شنی تانک ها و نفربرها له کنید. آیا این کار وی جنایت جنگی نیست؟

ادامه دارد…

 

خروج از نسخه موبایل