سلام بچه ها. سلام دوستان. آرزومندم بهترینها برای شما در تقدیر باشد و به زودی رقم بخورد.
شب شب چله همان شب یلدا بلند ترین شب سال است که میتوان با اندک تامل و بازنگری، تحول و انقلابی شگرف برای پرواز پدید آورد.
راستی شب یلدای امسال برای من مقارن شده بود با روز بازگشتم به کشور در سال ۱۳۸۴ که شادمانانه آنرا به فال نیک میگیرم.
بچه ها شب یلدای امسال مطابق رسم کهن بنده نیز با خانواده دور هم جمع شدیم و با فال حافظ و با صرف خوراکیهای مرسوم شب یلدا جشن گرفتیم و شادی و نشاط داشتیم.
صمیمانه و صادقانه بگویم در میانه جشن و بگو و بخند به یادتان افتادم که چونان دهها سال قبل به دور از وطن و خانواده در شب یلدا سوت و کور بوده اید و آن شب بلند را با غم های خود سپری کرده اید.
امشب تعدادی از خانواده های چشم براه شما با من تماس گرفتند و شب یلدا را تبریک گفتند که بنده نیز به رسم ادب و برای تبریک شب یلدا با شماری دیگر از خانواده هایتان تماس گرفتم و آرزوی رهایی شمایان از تشکیلات سیاه رجوی را کردیم.
از جمله به آقا مرتضی زنگ زدم که برادرش اسماعیل پورحسن را در اسارت رجوی دارد.
به آقای علیرضا یوسفی زنگ زدم که فرزندش محمد تقی یوسفی عضو اسیر رجوی است.
به آقای هوشنگ زاد اسماعیلی زنگ زدم که رجوی دلبندش داود را به گروگان گرفته است.
به زهرا فرحناک و زهرا حسینی خواهران اسیران رجوی زنگ زدم که چقدر از بابت دوری و بیخبری عزیزانشان متاثر شدند و گریستند.
با خیلیهای دیگر تماس گرفتم و شب یلدا را صمیمانه تبریک گفتم از جمله خانواده های چشم براه علی قلیزاده، ولیرضا اکبری، عظیم راد علیزاده، رضا حسن زاده، ابراهیم آقا جانی، اسماعیل نیکزاد، سیف الله اصلانی، ابراهیم چرم فروش آستانه و…..
همه این خانواده های گیلک و دیگر استانهای کشور چشم براه شما اسیران رجوی هستند که زودی با یک نه قاطع از صف رجویها کنده شوید و به دنیای آزاد بازگردید که مبارک و گوارای وجودتان باد.
بنده هم در کنار خانواده های شما در انجمن نجات گیلان مشتاقانه در انتظار رهایی شما و پیوستن به کانون گرم خانواده هایتان هستم.
منتظر خبرهای خوب و خوش از جنس تحول و انقلاب درونی از یکایک شما هستم.
علی پوراحمد
علی پوراحمد در کنار سفره یلدا
