ما تنها آنجا مینشینیم

چگونه مجاهدین روسها و اکرائینی های تبعیدی در آلمان را برای پانزده اویرو به پاریس بردند

گفتگو با یک شرکت کننده زن اکرائینی تبعیدی در آلمان در مراسم پاریس مجاهدین خلق

جولیا.ت چهل وچهار ساله است و از اکرائین میاید و هفت سال است که در آلمان زندگی میکند

برای پانزده اویرو به پاریس:مجاهدین خلق به روسها واوکرائینی ها به عنوان اپوزیسیون ایرانی تبعیدی

یک گفتگو با جولیا.ت مصاحبه گر:رودیگر گوبل، یونگه ولت نهم زوئیه، ترجمه خبرگاه

مجاهدین خلق به عبارت دیگر «شورای ملی مقاومت» متعلق به معروف ترین گروه لابی ایرانیان تبعیدی میباشند که در جهت یک «تغییر رژیم » در تهران کار میکنند. شما در یک مراسم بزرگ در ویلپتین در پاریس شرکت داشتید.به عنوان یک خانم اوکرائینی باعث شد که در پایان ماه ژوئن در یک «جشن ملی علیه ملاها »- این لفظی است که مجله اشپیگل اون لاین برای تتیر خبری خود از این مراسم انتخاب کرده بود-شرکت کنید؟

دوستان و آشنایان من اینرا به من پیشنهاد دادند که من میتوانم برای پانزده ایرو به پاریس بیایم و در آنجا دوروز بسر ببرم.البته این یک پیشنهاد پرمنفعت بود.و جذابیت زیادی هم در برداشت.از دوسلدورف ما با ده اتوبوس سفر کردیم.ودر هر اتوبوس تقریبا پنجاه نفر روس و اکرائینی نشسته بودند-هیچ ایرانی نبود، هیچ آلمانی نبود بغیر از راننده ها. بیشترین شرکت کننده گان مانند من یهودی بودند که به عنوان پناهنده سازمان ملل به آلمان آمده بوند. و گفته شد، که یک سفر مشابه ای نیز برای اتریش و ایتالیا ارگانیزه خواهد شد.

از ابتدا میدانستید که شما برای یک مراسم تبلیغاتی یک گروهی که شبیه سکت مجاهدین خلق میروید که رئیس آن مریم رجوی بایستی مورد ستایش قرار گیرد؟

نه، دقیقا من نمیدانستم. من با دوست خودم به پاریس سفر کردم که به موزه بروم وشهر را تماشا کنم. در جهت ایران یا مخالف آن باشیم ویا علیه اپوزیسیون –این برای ما مهم نبود. ما کولا وفانتا بطور مجانی دریافت کردیم ویک چتر بعلاوه برای هتل وصبحانه هم پرداخت شده بود.

در ویلپتین در نزد باصطلاح اپوزیسیون در تبعید چگونه گذشت؟

به ما گفته شد که ما بایستی در یک مراسم شرکت کنیم.این بسیار مهم است. بایستی نشان داده شود که چه تعداد زنان از خانم رجوی حمایت میکند.در هنگام ورود به سالن ما دقیقا مورد چک قرار گرفتیم.مانند فرودگاه میبایستی که از یک چک امنیتی رد میشدیم.کیف های ما دقیقا جک شد.تلفن دستی و دوربین عکاسی بایستی که میدادیم. آنها نمیخواستند که ما عکس بیاندازیم.برایشان آبروریزی داشت، که در عکسهای مجاهدین خلق تعداد بیشماری روس میدید. در ابتدا یک کنسرت داده شد وبعد مریم رجوی..

از طرف اشپیگل بعنوان «مادونای مقاومت» نام نهاده شد

میبایستی حدود پنج ونیم بعد از ظهر سخنرانی کند. اما به ما قبلا گفته شده بود که بایستی که حدود ساعت شش بعد از ظهر همدیگر را در نزد اتوبوسها ملاقات کنیم تا به دوسلدورف برگردیم.من ودوستم میخواستیم مقداری زدوتر بیرون برویم تا دوربین خودمان را پس بگیریم.اما به ناگهان بسیاری میخواستند که بیرون بروند.هیچکس نمیخواست بماند.در آنجا کمکی های خانم رجوی درها را بطور ساده بستند.بدین شکل مانع شدند که در مقابل صندلی های خالی سخنرانی کند.

بنا به گزارش رسانه ها هفتاد هزار نفر از هواداران و صدها پارلمانتاریست از آمریکای شمالی، اروپا، استرالیا و خاورمیانه گویا «سیاست مماشات» درمقابل تهران را محکوم کردند

من اینرا بسختی میتوانم حدس بزنم. بهرروی در آنجا هزاران روس تبعیدی بودند. من تعداد زیادی از بادن وتنبرگ، برلین، تورینگن وبطور ساده از همه جا برخورد کردم. این یک سلام وعلیک در ابعاد بزرگ بود. تعداد بسیار کمی میفهمیدنددرواقع که در روی صحنه چه میگذرد.بعضی مواقع من تنها کلمه «دمکراتی » را میفهمیدم.

شما برای آِینده هم چنین پیشنهادهای ارزانی برای جنگ را دوباره انجام دهید.شما گفتید که برای اتریش وایتالیا نیز چنین پیشنهادهایی داده شد؟

من هنوز نه بلی گفتم ونه نه.هنوز تاریخ ها مشخص نیست.من فکر میکنم چرا که نه. من در کجا برای پانزده ایرو به وین ورم میتوانم بروم؟ مادرم این را رد میکندومیگوید این علیه باور او میباشد. باشه، این برعلیه عقیده من هم هست. اما دوست من اشاره به پانزده ایرو دارد وبدرستی میگوید: ما کاری نمکنیم. ما کسی را نمیکشیم.ما تنها مقداری در انجا فقط مینشینیم.

خروج از نسخه موبایل