نماد سایت انجمن نجات

معیار اثبات ماهیت خشونت طلب مجاهدین خلق

کانون های شورشی

واژه فرانسوی پراتیک (pratique) از واژه های پرتکرار در فعالیتهای تبلیغاتی مجاهدین خلق است. پراتیک به معنای عمل یا تمرین در مقابل واژه تئوری یا نظر به کار میرود. در واقع پراتیک تجربه عملی یک نظریه است. در مورد مجاهدین خلق، اصطلاح پراتیک به معنی کاربرد تاکتیکی ایدئولوژی آنها از طریق “کانون‌های شورشی” ای است که در داخل ایران فعالیت می‌کنند. این اختلاف بین تصویر عمومی “دموکراتیکی” که این گروه از خود به نمایش می‌گذارد و اقدامات خشونت‌آمیز مستند و تاریخی آن، نقطه کانونی اختلاف نظر ناظران است.

رسانه‌های مجاهدین خلق اقدامات خشونت آمیز کانون‌های شورشی را “پراتیک انقلابی” نام می‌نهند که بر “تئوری انقلابی” مسعود رجوی بنا شده است. توجیه کنندگان مجاهد، رفتارهای خشونت آمیز کانون‌های شورشی را “عملی کردن تئوری انقلابی” تعریف می‌کنند چرا که “معیار سنجش و صحت و سقم همه تئوری‌ها و نظریه‌ها صحنه‌ی عمل است”.

سران مجاهدین خلق ادعا می‌کنند “در تاثیر متقابل اندیشه و عمل، برای تغییر بسیاری از “عینیت‌”ها که به ظاهر سفت و سخت و تغییرناپذیر به‌نظر می‌رسند هر واحد آموزش نظری باید در صحنه و کف خیابان از سوی کادرهای انقلابی تمرین و تجربه شود.” آیا این ادعاها که آشکارا اظهار می‌شوند، غیر از این است که تشکیلات مجاهدین خلق کماکان بر تئوری جنگ مسلحانه که از بدو تاسیس بر آن باور داشت، پافشاری دارد و حتی در بسیاری موارد کانون‌های شورشی در پراتیک‌های خود با در دست داشتن سلاح بر این موضوع تاکید می‌کند و صراحتا خشونت پرهیزی را “راهی انحرافی” می‌داند.

علی‌رغم انتشار روزانه تصاویر آتش‌سوزی و حملات خشونت آمیز به ساختمان‌ها و اماکن دولتی و عمومی ایران در شبکه تلوزیونی و پیام‌رسان‌های اینترنتی مجاهدین خلق، سران و هواداران این تشکیلات از توجیهاتی برای نفی خشونت طلبی خویش استفاده می‌کنند که از یک سری چارچوب‌های استراتژیک ناشی می‌شود.

ریبرندینگ مجاهدین خلق به عنوان “مقاومت مشروع”

مجاهدین خلق و ویترین سیاسی آن پراتیک‌ها را نه به عنوان تروریسم، بلکه به عنوان مقاومت مشروع در برابر حکومت ایران مطرح می‌کنند. بر اساس روایت آنها، “شورش علیه نظام مستقر” مجاز است.

آنها ادعا می‌کنند که غیرنظامیان را هدف قرار نمی‌دهند و نمادهای سرکوب، مانند ساختمان‌های دولتی، پایگاه‌های سپاه پاسداران یا نهادهای مذهبی مرتبط با حاکمیت را هدف قرار می‌دهند. این درحالی است که در عمل تمایزی بین این دو وجود ندارد و در بسیاری مواقع غیرنظامیان و شهروندان عادی در این مسیر متضرر شده اند یا آسیب دیده‌اند. آنچه مسلم است عموم مردم ایران هیچ گاه از تنش و آشوب استقبال نکرده‌اند.

مجاهدین خلق از سال‌های آغازین انقلاب، به دلیل رفتارهای خشونت آمیز، کشتار غیرنظامیان و همکاری با صدام حسین متجاوز، پایگاه مردمی خود را از دست دادند و این زخم ناسور هیچگاه ترمیم نشد چراکه عوامل مجاهدین خلق حتی در قالب کانونهای شورشی همواره یادآور خشونت آفرینی بوده‌اند.

بنا به گزارش رسانه‌های مجاهدین خلق، تنها در یک شب چهارشنبه سوری، مزدوران مجاهدین در “۱۸۰۰پراتیک انقلابی در ۱۰۶شهر و ۴۳منطقه در تهران” دهها مرکز سپاه و بسیج و نهاد قضایی را منفجر کردند.
اگرچه رسانه‌های مجاهدین خلق تلاش دارند، کانون‌های شورشی را برآمده از آحاد مردم معرفی کنند، بنا‌بر اسناد و گزارش‌های فراوان، این افرادی که حاضر می‌شوند با چهره‌های پوشانده، تئوری‌های مسعود رجوی را در خیابان‌های ایران عملی کنند، تنها عده‌ای مزدور فریب خورده هستند که در ازای دریافت مبالغی، دستورات فرماندهان مجاهدین را اجرا می‌کنند. برایند همه این فعالیت‌ها نه شبیه به “مقاومت” است و نه رنگی از “مشروعیت” دارد.

راهبردی با پوشش “سکولاریسم دموکراتیک” از طریق فیلترینگ رسانه‌ای

از زمان حذف نام مجاهدین خلق از فهرست سازمان‌های تروریستی توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۲، این گروه روایتی از سکولاریسم دموکراتیک را برای جلب حمایت سیاسی غرب در اولویت قرار داده است. آنها ادعا می‌کنند که تروریسم را به نفع “طرح ۱۰ ماده‌ای مریم رجوی” برای یک ایران دموکراتیک کنار گذاشته‌اند.

بدین منظور به فیلترینگ رسانه‌ای بسیار دقیقی روی آورده‌اند. در رسانه‌های غربی، آنها بر نمایشگاه‌ها و تجمعات حقوق بشری در پایتخت‌های اروپایی (مثلاً برلین، پاریس، زوریخ) تأکید می‌کنند. “عملیات” خشونت‌آمیز اغلب به عنوان مدرکی از یک “قیام داخلی” به جای اعتصابات سازمان‌یافته‌ مردمی به مخاطبان فارسی‌زبان ارائه می‌شود.

از سوی دیگر، هواداران مجاهدین اغلب گزارش‌های خشونت را به عنوان تبلیغات دولت ایران که قصد بی‌اعتبار کردن این جنبش را دارد، تکذیب می‌کنند. ادعاهای پرچم دروغین (false flag) نیز در همین راستا مطرح می‌شوند. وقتی اقدامات خشونت‌آمیز منجر به مرگ غیرنظامیان یا واکنش شدید عمومی می‌شود، هواداران اغلب ادعا می‌کنند که خود دولت ایران این اقدامات را برای بدنام کردن مجاهدین خلق انجام داده است.

بر اساس قوانین ایران وقتی اعضا به دلیل جرم “بغی” مجازات می‌شوند، رهبری مجاهدین خلق این اقدامات قانونی را “جنایات وحشیانه” و “نسل‌کشی” توصیف می‌کند و تمرکز را از خود عمل به واکنش حکومت تغییر می‌دهد. در این حالت عملکرد خشونت آمیز عوامل مجاهدین خلق در هیاهوی تبلیغاتی علیه واژه “اعدام” ناپدید می‌شود.

تمایز معنایی: “مقاومت” در مقابل “خشونت”

در رسانه‌های مجاهدین خلق، اصطلاح پراتیک برای توصیف “وظیفه میهن‌پرستانه” استفاده می‌شود. مجاهدین خلق، آتش زدن یک ساختمان دولتی را یک عمل نمادین آزادی‌بخش (پراتیک انقلابی) و نه یک عمل خشونت‌آمیز مجرمانه، تعریف می‌کنند. این به آنها اجازه می‌دهد تا در باطن ایدئولوژی مبتنی بر “سرنگونی” را حفظ کنند و در عین حال در ظاهر از “تغییر دموکراتیک مسالمت‌آمیز” حمایت کنند. این تناقض در باطن و ظاهر، در واقعیت‌های موجود در درون کمپ اشرف سه به عنوان ساختاری غیرمکراتیک و ضد زن، و سخنان مریم رجوی به عنوان مدعی دمکراسی و حقوق زنان بسیار چشمگیر است.

علیرغم این انکارها، نهادها و منتقدان بین‌المللی، همچنان به سابقه جنگ چریکی مجاهدین خلق، اقدامات تروریستی علیه نظامیان و غیرنظامیان و کانون‌های شورشی امروزی آن به عنوان مدرکی دال بر تعهد پایدار مجاهدین خلق به مبارزه مسلحانه نظر دارند. پراتیک‌های انقلابی مجاهدین خلق کاملا منطبق بر ماهیت نظری و عملی تشکیلات مجاهدین خلق است که طول نیم قرن گذشته در اساس هیچ تغییری نکرده است.

مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل