هنرمندان بازیچه دست مجاهدین

در طول دوازده سالی که در فرقه مجاهدین بودم همیشه به خاطرگوش دادن به ترانه های به قول مجاهدین (مبتذل) زیر ضرب انتقادات مسئولین سازمان قرار داشتم.

 

حرفشان هم این بود که به این ترانه ها گوش نکنید چون شما را از انقلاب خواهر مریم دور می کند.

 

داشتن ترانه های لوس آنجلسی ممنوع بود اگرهم زمزمه می کردیم جاسوس های گشتاپو سریع خبر می دادند و بعدا بایستی جواب پس می دادیم.

 

بعد از سال 1373 سازمان سیاست خود را عوض کرد و راه افتاد دنبال هنرمندان تا آنها را جذب خود کند زیرا برای ارائه یک چهره مردم نما و برای اینکه خود را جریانی مردمی جلوه دهد به چهره های سرشناش منجمله هنرمندان نیاز داشت.

با تمام تلاش و کوششی که بکار گرفت موفق شد تعداد کمتر از انگشتان یک دست از هنرمندان قدیمی را آنهم با هزاران دروغ و کلک وارد شورای کذائی خود کند. البته همین تعداد هم وقتی که اعلام کردند که به مجاهدین پیوسته اند از سوی مردم در داخل و خارج کشور و تلویزیون های فارسی زبان در خارج کشور بایکوت شدند.

 

خانم مرضیه پس از پیوستن به مجاهدین در همان ابتدا از سوی تلویزیون های فارسی در خارج از کشور کنار گذاشته شد و نهایتآ این پیوستن منجر به گوشه گیری وی گردید، وجود خانم مرضیه برای مجاهدین در آن زمان هم تبلیغات خوبی بود و هم پول فراوانی از بابت کنسرت های ایشان به جیب زدند، اما هدف اصلی این بود که توسط خانم مرضیه بتوانند هنرمندان دیگر را فریب دهند و آنها را نیز به دام بیندازند که خوشبختانه به دلیل شناخت هنرمندان عزیزمان از فرقه مجاهدین موفق به این کار نشدند، البته فراموش نکنیم که در آن زمان خانم مرضیه اساسآ شناختی از مجاهدین نداشت.

 

چند روز پیش فرقه به گل نشسته مجاهدین در امریکا تجمعی برپا کرده بود که از افراد مستقر در اردوگاه اشرف به قول خود دفاع کند و برای تبلیغ خانم مرجان را راهی این تجمع کرده بود تا بتواند این تجمع را کمی با حرارت جلوه دهد.

 

در واقع بایستی گفت که حضور خانم مرجان یا هر هنرمند دیگری که وابسته به این فرقه باشد دردی از دردهای فرقه را درمان نخواهد کرد، تحویل حفاظت اردوگاه اشرف از نیروهای امریکائی به ارتش عراق چیزی نیست که با تجمعی یا راه اندازی تظاهرات هائی که پر است از پناهندگان کشورهای مختلف دوباره به نیروی امریکائی باز پس داده شود، پس حضور هر هنرمندی در اینگونه تجمعات فرقه ای تنها چیزی که برای وی دارد انزوای بیشتر و دور شدن از مردم است و بس.

 

خانم مرجان هنرپیشه و خواننده قدیمی ایران که مانند تعداد انگشت شماری از هنرمندان دیگر از سر ناآگاهی و عدم شناخت مجاهدین در دام این فرقه گرفتار شده مطمعنا سر سوزنی این دروغگویان و شاموتی بازان را نشناخته و درست مثل ابتدای آشنائی خانم مرضیه با این فرقه گمان می کند که رهبران این فرقه انسان های صادقی هستند که هدف آنها خدمت به ایران و ایرانی است و در این توهم به سر میبرد که گویا این فرقه در آینده سیاسی ایران نقشی دارد.

 

خانم مرجان بایستی این را بداند اولآ در کار هنری هر چه هم که باشد به گرد پای خانم مرضیه نمی رسد دومآ نه چهره ای است با محبوبیت خانم مرضیه و نه سابقه هنری ایشان را دارد، خانم مرضیه با بیش از پنجاه سال سابقه هنری از مجاهدین رودستی خورد که هنوز هم نتوانسته کمر راست کند.

 

خانم مرجان، شما خود به چشم می بینید که در هیچ تلویزیون فارسی در خارج از کشور هیچ برنامه ای از خانم مرضیه یا حتی از خود شما پخش نمی شود و حتی در محافل ایرانیان اسمی ازهنرمندانی که به شورای این فرقه پیوسته اند برده نمی شود و مدت زیادی است که از این هنرمندان خبری نیست،از خود شما می پرسم آیا با بیش از پنجاه سال فعالیت هنری و با یک هزار ترانه حق خانم مرضیه بود که بازیچه دست مشتی فرصت طلب قرار بگیرد و پس از این همه زحمت وتلاش اینگونه گوشه نشین شود؟ البته که نه، اما متآسفانه این از خیرات پیوستن به فرقه مجاهدین است.

 

فراموش نکنیم که زنده یاد خانم الهه هم مدتی این راه را پیمود اما خوشبختانه خیلی زود متوجه اشتباه خود شد و در اولین فرصت از این آدم خوران دور شد و به آغوش گرم مردم خود بازگشت، چرا که هنرمند از دامان مردم برخاسته و به مردم هم تعلق دارد، هنرمند نبایستی به هیچ گروه یا سازمان یا جریان خاصی وابستگی داشته باشد.

 

خانم مرجان حتما خود آگاه هستید که تا کنون این فرقه در اطراف هنرمندان ایرانی در خارج از کشور چقدر مانور انجام داده تا آنان را شکار کند اما موفق به انجام این کار نشده؟

 

این را بخوبی می دانید اما برای اطمینان اگر خاطرات بهروز وثوقی را نخوانده اید یکبار آن را مرور کنید تا متوجه شوید که برای شکار هنرمندان، این فرقه بر باد رفته چه رقصهائی که انجام نداده وچه وعده هائی که به آنها نداده است اما آقای وثوقی دست رد به سینه آنها زده و هنر و شرافت خود را در برابر پیشنهادهای دروغین فرقه ای حفظ کرده، همان شرافتی که در ابتدای انقلاب در هالیوود هم حفظ کرد و بازی در یک فیلم امریکائی که قرار بود در فیلم به مردم ایران توهین شود را رد کرد فیلمی که می توانست برای آقای وثوقی درآمد کلانی داشته باشد، به این می گویند هنرمند واقعی که تا ابد نامش در تاریخ هنر ایران باقی خواهد ماند.

 

از داریوش عزیز هم بپرسید و حتمآ برایتان توضیح خواهد داد، این هنرمندان افراد جدا شده از فرقه مجاهدین نیستند بلکه همگی از دوستان و همکاران سابق شما هستند و به شما حقیقت را خواهند گفت.

 

خانم مرجان، گمان نکنید که مجاهدین برای هنر و هنرمند دل می سوزانند، نه اینطور نیست برای این فرقه به گل نشسته ارزش تنها در این است که از افراد پیرامون خود تا چه اندازه ای می شود استفاده برد، برایشان هم فرقی نمی کند چه کسی باشد من یا شما، این یا آن، ایرانی یا غیر ایرانی، مسیحی هستید یا مسلمان و فرقی هم نمی کند چه هنری دارید، خواننده هستید یا هنرپیشه یا ورزشکار یا می توانید شلیک کنید و هموطن خود را به خاک و خون بکشید، تنها همین بس که پایتان به مناسبات آنها باز شود تا آنجا که در توان دارند از من و شما می کشند و سواستفاده می کنند و دست آخر اگر اعتراض کنیم با یک میلیون فحش و انواع تهمت هائی که لایق خودشان است روبرو می شویم این راهم ما تجربه کردیم هم هنرمندانی که از چنگال این فرقه خود را خلاص کردند.

 

در همان دورانی که خانم مرضیه دور دنیا کنسرت برگزار میکرد و پولش را جیب این از خدا بی خبران می ریخت در یکی از نشستها در قرارگاه باقرزاده، آقای رجوی خطاب به جمع حاضرین در نشست گفت: مرضیه به چه درد من می خورد؟ الهه می خواهم چه کنم؟امیر آرام کیه؟ اینها همه بهانه است برای اینکه به تهران برسیم!!!

 

می بینید این دید رهبر مجاهدین در رابطه با هنر و هنرمند است، اگر وجود شما برای این فرقه سودی نداشته باشد باور کنید که برایشان هیچ ارزشی نخواهید داشت مثل تکه ای کاغذ بی مصرف مچاله تان خواهند کرد و با دنیائی تهمت های بی جا روبرو خواهید شد همانگونه که وقتی من و دوستانم از این فرقه جدا شدیم پس از این همه خدمت به آنها مستقیمآ ما را راهی زندان ابوغریب کردند چون دیگر سودی برایشان نداشتیم.

خروج از نسخه موبایل