رجوی و ایدئولوژی سازمان

در حال حاضر یکی از مهمترین ابزارهای رهبری سازمان مجاهدین برای پیشبرد اهداف سیاسی و فرقه ای، ایدئولوژی است. صرفنظر از هر دیدگاهی که درباره ضرورت و یا نفی ایدئولوژی داشته باشیم، این پدیده از بدو تاسیس تا اکنون سازمان نقشی کاملا محوری و حیاتی و البته کارکردی چندسویه و جهت گیری های اجتماعی و تاریخی متفاوتی داشته است. برای فهم این مهم ناگزیر باید آن را در مراحل جنینی و شکل گیری سازمان مجاهدین مورد مطالعه و بررسی قرار داد. جایی که علم، ایدئولوژی و دین هر سه به نوعی موتور محرک مبارزه سیاسی را شکل می دهند. چنانچه می خوانیم:

این نقطه آغازین تلاش برای تبدیل دین به یک ایدئولوژی است که وظیفه اش الزاما نفی وضعیت موجود و تحقق بایدها بجای هست ها است. با چنین نگرشی جامعیت دین قربانی نگاه ابزاری و متاثر بنیانگذاران از مارکسیست می شود. این نگرش ابزاری به دین تا تبدیل شدن به پدیده ای پارادوکسیکال که هدف عمده اش تبدیل یک سازمان سیاسی آرمانگرا به یک فرقه دینی – سیاسی است حداقل یک دهه طول می کشد. تلقی واقع بینانه از این مقطع این است که دین و استحاله عامدانه آن در ایدئولوژی التقاطی برای این است که در خدمت مبارزه ضدطبقاتی قرار بگیرد. این جهت گیری تا زمان استیلای رجوی بر رهبری سازمان ادامه می یابد. اما از مقطعی و به طور مشخص از زمان فروپاشی اردوگاه شرق و بر هم خوردن توازن قوای جهانی، سمت و سوی خود را به سمت کسب قدرت سیاسی صرف تغییر می دهد

.

چنین وضعیت و رویکردی، الزامات و تبعات خاص خود را همراه دارد که در این میان می توان به موقعیت پارادوکسیکال ایدئولوژی در آن اشاره کرد. اگر تا پیش از این ایدئولوژی مجاهدین نقش راهبردی در مبارزات ضدطبقاتی را بازی می کند، از این پس به اهرم و ابزاری برای پیشبرد منافع شخصی و در نهایت تعمیق و تثبیت آتوریته رجوی بر تشکیلات تبدیل می شود. با نگاهی گذرا به تحولات درونی مجاهدین به خصوص از مقطع انقلاب ایدئولوژِیک درک این حقیقت چندان مشکل نیست. و جالب اینکه بستر اصلی کماکان دستاویز قرار دادن ایدئولوژی و سوء استفاده از جنبه های پیدا و ناپیدای آن است. رجوی در طول تمام این سالیان برای توجیه هر گونه اقدام خودسرانه و از هر گونه سیاسی و اخلاقی و… به همان اندازه که از کیسه ایدئولوژی هزینه می کند، از دین و علم و… نیز مایه می گذارد.

توجیهات چند وجهی رجوی از ازدواج با مریم عضدانلو که می توان آن را یک سرفصل تعیین کننده در تبدیل سازمان به یک فرقه تاویل کرد، گویای این حقیقت است که او می خواهد تا از تمامی پتانسیل های موجود در دین به نفع منافع فردی اش سوء استفاده کند. و یا در خصوص هم وزن کردن مریم عضدانلو با مریم عذرا که رجوی پس از استناد به سوره مریم و ابتلائات او در نهایت در شان و منرلت همسویی این دو می گوید:

اگر برای مجاهدین اولیه ایدئولوژی اهرم و مکانیزمی برای مبارزات ضدطبقاتی محسوب می شد، این پدیده به ابزاری در راستای تعمیق و تثبیت آتوریته رجوی بر تشکیلات مجاهدین تبدیل شده است. ذیلا بخشی از دستاوردهای سوء استفاده ابزاری رجوی از ایدئولوژی و در امتداد آن انقلاب موسوم به ایدئولوژیک او را از زبان یکی از منشعبین سازمان در زمان اعلام انقلاب ایدئولوژیک درونی رجوی مرور می کنیم تا بهتر و بیشتر نقش ابزاری ایدئولوژی در اندیشه رجوی را دریابیم

:

  … تا یگانگی تشکیلاتی که برای او مجاز و برای دیگران قابل الگوبرداری نبوده تا انتصاب عده ای، آن هم به شرط قبول پیامبری و خدایی وی و… تا ازدواج با همسر مهدی ابریشم چی بعنوان وسیله ای به خاطر تکمیل کردن رهبری اش بوسیله مریم، آن هم به نام اعتلای مقام زن  … و تا بدعت گذاری در اسلام و نسبت دروغ به پیامبر…و…و…و… " (4)

منابع

1- کتاب راه حسین. نوشته سازمان مجاهدین خلق. ص 204.

2- گفتگوی پرویز قلیچ خانی با تراب حق شناس، به مناسبت انتشار کتاب بر فراز خلیج فارس.

3- سخنرانی رجوی درباره انقلاب ایدئولوژیک. نشریه مجاهد شماره 253، خرداد 1364.

4- بیانیه تغییر مواضع ایدئولوژیکی، تشکیلاتی، سیاسی مسعود رجوی و عده ای دیگر، و طرد آنان از سازمان مجاهدین خلق. نوشته پرویز یعقوبی. ضمیمه کتاب جمع بندی دوساله از انحرافات رهبری سابق سازمان مجاهدین خلق.

خروج از نسخه موبایل