نماد سایت انجمن نجات

خودسوزی در سازمان انقلابی، مترقی و دمکراتیک

خودسوزی در سازمان انقلابی، مترقی و دمکراتیک

ای کاش هیچ وقت شاهد این صحنه دلخراش نبودم شاهد لحظه های شعله گرفتنش تا مرگ دلخراش او فراموش نمی کنم غروب یکی از روزهای بهاری سال ۱۳۷۸ چند جوان وارد مرکز ما شدن بنام مرکز ۱۸ با شور ونشاط و هیجان زیاد از اینکه نسل بعد از خودم را می دیدم خوشحال ولی متناقض که بیچاره ها چند روز دیگر خواهیم دید وشما آن روی سکه را هم خواهید دید. مدتها گذشت یعنی تقریبا دو ماه که شروع شد واز آن به بعد محمد رضا بخت برگشته وزیبا چهره که سن او بیش از ۲۰ بهار نگذشته بود درخواست جدا شدن کرد.

این روزها که آزادی خودم را از دست این فرقه رجوی را می بینم احساس مسئولیت بیشتری نسبت به نسل حاضر ونسلهای آینده به گردن خودم می بینم که آنها هم مثل ما گرفتار شیادانی مثل رجوی وفرقه اش نشوند.

از آنجا که شم نویسندگی ونوشتن کتاب را ندارم به این بسنده می کنم که واقیت ها را بدون کم کاست واغراق بیان کنم که حداقل کاری است که میتوانم برای تجربه هموطنانم ونسل های بعدی انجام دهم. سعی می کنم که این تجارب را بطور مرتب در اختیار عزیزان قرار دهم.

محمد رضا بابا خانلو درمیان شعله های آتش برای رهائی از این فرقه شیاد.

ای کاش هیچ وقت شاهد این صحنه دلخراش نبودم شاهد لحظه های شعله گرفتنش تا مرگ دلخراش او فراموش نمی کنم غروب یکی از روزهای بهاری سال ۱۳۷۸

مدتها گذشت یعنی تقریبا دو ماه که شروع شد واز آن به بعد محمد رضا بخت برگشته وزیبا چهره که سن او بیش از

۲۰