عرصه بر مجاهدین تنگتر شده است

در رابطه با وضعیت فعلی گروه رجوی بهترین و موجزترین جمله ای که می توان گفت این است که " زمان به نفع آنها سپری نمی شود". ابلاغ حکم اینترپل مبنی بر دستگیری مسعود رجوی طی چند سال اخیر باعث گردید که وی کمتر در انظار عمومی ظاهر شود و سرکردگان این گروه در پاسخ به اعضای این گروه که از وی سراغ می گیرند صرفا به این جمله اکتفا می کنند که مسعود اگر صلاح بداند در انظار ظاهر خواهد شد. اما واقعیت این است که سرکرده گروه مجاهدین خود را در پایان راه سالها ترور، جنایت و جاسوسی می بیند و غایب شدن او نه از روی تدبیر که از روی ترس است. ترسی که سالها تلاش کرد با توسل به آن نه تنها ملت ایران، بلکه طرفداران خود و اعضای عادی سازمان را به وحشت از خود وادارد.

اما واقعیت های موجود خلاف ایده های رجوی را به اثبات رساند. اشغال عراق و سقوط صدام، رویاهای رجوی را به یکجا بر باد داد. تسلیم و سرسپردگی او به آمریکایی ها نیز نتوانست او را از چنگال عدالت رهایی بخشد و اکنون او مانده با پرونده ای سراسر جنایت و عده ای فریب خورده و قلعه ای که صدام روزگاری در اوج اقتدارظاهری به پاداش جاسوسی های او و سازمان تحت امرش به گروه او اهدا کرد. اما دیگر این قلعه هم به کار مسعود نمی آید. چرا که رهبران عراق جدید تحمل حضور آنها را دراین کشور ندارند. صدور حکم دوازده تن دیگر از اعضای مجاهدین که در اردوگاه اشرف به سر می برند و متهم به تروریسم هستند بیش از بیش وضعیت فرقه رجوی را سخت تر کرده است.

سوال این است که با این شرایط پیش آمده برای این گروه آیا راه گریزی برای آنها باقی مانده است؟

برای پاسخ دادن با این سوال نمی توان به صراحت حکمی صادر کرد پس به ناچار می توان به چند سناریو در این رابطه اکتفا کرد.

1- اولین و محتمل ترین سناریو در رابطه با آینده این گروه، توافق با دولت عراق برای باقی ماندن در اردوگاه اشرف یا مکان دیگری در خاک عراق است. در رابطه با این سناریو صرفا می توان به نظرات دولت و مسوولین عراقی اشاره داشت. کلیه مقامات عراقی اعم از رییس جمهور و نخست وزیر عراق بارها اعلام داشته اند که خواهان خروج اعضای مجاهدین از عراق هستند، تا جایی که دولت نوری المالکی با دادن یک ضرب العجل شش ماهه خواهان خروج آنها از این کشور شده اند. دولت عراق به هیچ عنوان حاضر به نگهداری از گروهی نیست که روزگاری در زمان صدام بر روی مردم بی گناه عراق و به حمایت از صدام آتش گشود، از سویی دیگر واقع بینی سیاسی رهبران عراق را به این گزاره نزدیک می سازد که با گروهی عقد اخوت نبندند که در ترور بیش از 16000 نفر از اتباع کشور همسایه خود، ایران مشارکت مستقیم داشته است.

2- دومین سناریویی که در رابطه با آینده سیاسی این گروه مطرح است کوچ اجباری اعضای این گروه به یکی از کشور های منطقه است. اما مشکلی که در این بین وجود دارد این است که هیچ یک از کشور های منطقه حاضر به پذیرش گروهی که ترور بیش از 16000 ایرانی را در پرونده خود ثبت دارد و سرکردگان آن تحت تعقیب اینترپل هستند را نمی پذیرند. تلاش های برخی از سرکردگان مجاهدین در اروپا در برگزاری میهمانی و دعوت از نمایندگان پارلمان اردن نیز نتوانست این کشور را متقاعد به پذیرش اعضای این گروه سازد و وزیر خارجه این کشور رسما اعلام کرد که دولت اردن حاضر به دادن پناهندگی به اعضای این گروه نیست. از سویی دیگر تلاش اعضای مجاهدین برای متقاعد ساختن دولت مصر برای پذیرش اعضای این گروه نیز نتوانست قرین موفقیت شود. واقعیت امر این است که کشور های منطقه هر چند به لحاظ سیاسی چندان همسویی با جمهوری اسلامی ایران نداشته باشند اما تا به این حد واقع بین هستند که از یک گروه تروریستی که در لیست گروه های تروریستی بسیاری از کشورها از جمله ایالات متحده قرار دارد، و در نزد ملت ایران بسیار منفور است حمایت نکنند.

3- سناریویی دیگری که در این رابطه می توان در نظر گرفت انتقال اعضای این گروه به یکی از کشورهای اروپایی است. این سناریو اگر چه نسبت به موارد قبلی محتمل تر به نظر می رسد اما همراه با مشکلات زیادی است. در این رابطه کشور های اروپایی از جمله فرانسه با پیشینه این گروه و بویژه جریان خود سوزی های تشکیلاتی سال 2003، اعمال تروریستی، پولشویی و دیگر اقدامات این گروه آشنایی دارند و دیگر حاضر نخواهند شد بدون قید و شرط پذیرای اعضای این سازمان شوند و حداقل شرط آنها این خواهد بود که اعضای سازمان خارج از چارچوب فرقه گرایانه وارد این کشورها شوند که این درواقع نقض غرض سرکردگان مجاهدین است، چرا که دراین صورت اعضای سازمان که وارد کشورهای اروپایی شده اند چون دچار بحران هویت شدید شده و عمر و زندگی خود را فنا شده می بینند به شدت به یک مخالف و افشاگر سالها جنایت و آدمکشی سرکردگان گروه تبدیل خواهند شد و این چیزی است که سرکردگان سازمان به شدت از آن وحشت دارند و تلاش بسیار دارند که این سناریو آخرین گزینه برای آنها باشد.

4- چهارمین سناریو کوچ اعضای سازمان به ایالات متحده آمریکا است. این سناریو نیز بسیار ضعیف به شمار می رود. چرا که این سازمان در لیست گروه های تروریستی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا قرار دارد و دولت این کشور رسما این سازمان را یک گروه تروریستی به شمار می آورد. گذشته از این ایالات متحده به شدت به دنبال منافع خود است و حاضر به حمایت از یک کارت سوخته نیست این مسئله تا جایی است که آمریکایی ها به خاطر مجاهدین در عراق نیز حاضر به تقابل با دولت این کشور نشدند و کنترل شهر اشرف که اعضای مجاهدین در آن مستقر هستند را به دولت عراق واگذار کردند.

5- آخرین سناریویی که در رابطه با اعضای این گروه مطرح است انتقال اعضای آن به ایران است. در این رابطه جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است که اعضایی از سازمان که مرتکب هیچ جنایتی نشده اند می توانند وارد این کشور شوند و در طول سال های اخیر بسیاری از اعضای این سازمان وارد ایران شده اند و به زندگی عادی خود پرداخته اند اما سرکردگان این گروه اجازه ورود به ایران را نخواهند داشت، البته این افراد کسانی هستند که پلیس بین الملل نیز آنها را به دلیل ارتکاب جنایت و اعمال تروریستی تحت تعقیب خود دارد.

حسین خوشدل

خروج از نسخه موبایل