فرقه هولناک در آغوش گرم اروپا

می توانست امروز زندگی آرامی در پاریس داشته باشد، جایی که والدین وی پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ به آنجا مهاجرت کردند. ولی این وکیل متولد تهران (در سال ۱۹۷۳) در میانه سال های نود اشتباه بزرگ زندگیش را مرتکب شد. وی به دختری ایرانی علاقه مند شد. این دختر جوان وی را متقاعد نمود که به مجاهدین خلق (به معنای مبارزین برای عقیده خود) بپیوندد. مجاهدین خلق در آن زمان گروهی شبه نظامی تشکیل دادند که از سوی صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق حمایت می شد و خواستار سقوط رژیم تهران بود.

مجاهدین خلقMKO در سال ۱۹۹۸ صنعتی را به کمپ اشرف عراق در ۱۰۰ کیلومتری مرز ایران فرستاد. وی باید علیه جان یک افسر عالیرتبه نظامی ایران سؤقصد می کرد. صنعتی در اینباره با لحنی خشک و بی هیجان می گوید: “این مأموریت موفقیت آمیز نبود”. ولی شکست این عملیات منجر شد که وی نخست قرص سیانور بخورد و پس از آنکه سم آن وی را نکشت، با یک نارنجک به خودکشی دست زند. در اثر این اقدام وی دست چپ خود را از دست داد، ولی با انتقال به یک بیمارستان نظامی ایران از مرگ نجات یافت و به دنبال آن پنج سال در زندان به سر برد.

وی امروز در یک رستوران کوچک در پاریس نشسته و با حالتی حیران سر خود را تکان می دهد. چراکه هفته گذشته یک مجادله حقوقی سه ساله بر سر وضعیت مجاهدین خلق پایان یافت: این گروه به دنبال الگوی انگلیسی آن از سوی اتحادیه اروپا (فعلاً) از فهرست گروه های تروریستی خارج شد. همچنین در دسامبر گذشته عالیترین دادگاه اروپا تصمیم اتحادیه اروپا برای ضبط اموال این سازمان را لغو نمود. بهنام با عصبانیت می گوید: “امیدوارم که این اقدام آخرین کلام در رابطه با این موضوع نباشد. تنها به این خاطر که این فرقه در دادگاه اروپا سه مرتبه بطور موفقیت آمیز علیه قرار گرفتن خود در فهرست سازمان های تروریستی اتحادیه اروپا شکایت کرده است، هیچ تغییری در جنایات آنها در گذشته نمی دهد.”

حق با وی است. مجادله ادامه می یابد، زیرا کشورهای اتحادیه اروپا در ارزیابی این جنبش آزادی دچار چنددستگی هستند. فرانسه قصد دارد علیه تصمیم دادگاه اتحادیه اروپا درخواست استیناف دهد. بالعکس کشورهایی نظیر اتریش، ایرلند، دانمارک یا لوگزامبورگ این استدلال را می کنند که گروه اپوزیسیون ایرانی پس از تصمیم قاضی اتحادیه اروپا نمی تواند در فهرست گروه های تروریستی باقی بماند.

این فهرست هر شش ماه یکبار از طریق تصویب یکپارچه تمامی ۲۷ کشور اتحادیه اروپا مورد بازبینی قرار می گیرد. بهنام اظهار امیدواری می کند که سازمان مجاهدین خلق دوباره در این فهرست قرار گیرد و می گوید: “این سازمان در سال ۱۹۶۵ تاسیس شد و علیه رژیم رضا شاه پهلوی که مورد حمایت غرب بود و بر ایران تا انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ بطور دیکتاتوری حکومت کرد، اقدام می کرد. نخستین پیروان این سازمان جهان بینی خود را با آمیزه ای پیچیده از مارکسیسم انقلابی، خصوصیات مبارزه چریکی به سبک هوشی مین و اسلام شیعه که آن را به عنوان جنبشی اعتراضی علیه استثمار طبقاتی و خشونت دولتی تفسیر کرده بودند، درآمیختند. مبارزه مسلحانه از همان ابتدا ابزار برگزیده مجاهدین خلق برای دادن کارایی لازم به تبلیغات ضد آمریکایی و ضد سلطنت طلبی این سازمان بود.”

بهنام تاریخ این جنبش را به خاطر دارد: “مجاهدین خلق اولین حمله بزرگ خود را در سال ۱۹۷۱ طراحی کرد، یعنی زمانی که قصد داشتند به مناسبت ۲۵۰۰ امین سالگرد شاهنشاهی ایران، نیروگاه برق تهران را منفجر کنند، ولی توسط نیروهای امنیتی پهلوی از وقوع آن جلوگیری شد. پیامد آن موج دستگیری ها بود و خانواده رجوی که امروز سازمان مجاهدین خلق را با استبداد رهبری می کند پس از محکوم شدن به زندان، به پاریس گریخت. افزایش برخورد سرکوب کننده رژیم ایران، که از مجاهدین خلق در ابتدای انقلاب حمایت کرده بود، موجب گشت مجاهدینی که در میهن خود باقی مانده بودند کار خود را که حول بمب گذاری و قتل اهداف آمریکایی و ایرانی شکل گرفته بود، به خارج از ایران منتقل کنند.

البته این مهاجران علاوه بر کشورهای غربی، جایی که جمعیت بزرگی از ایرانیان تبعیدی زندگی می کنند، به عراق نیز رفتند. صدام حسین، دیکتاتوری که در عملیات نظامی آمریکا در سال ۲۰۰۳ سرنگون شد، از سال های هشتاد به مجاهدین خلق که از ملاهای تهران ناامید شده بودند پناه داد و در سال ۱۹۸۵ آنها را به عنوان مزدور در جنگ اول خلیج علیه ایران استخدام کرد. آنها حتی در سرکوب شورش کردها و شیعیان شرکت داشتند، امری که پشتیبانی از آنها در میان مردم سرزمین مادریشان ایران را برای همیشه درهم گسیخت.” بهنام با صدایی که از عصبانیت می لرزد، ادامه می دهد: “این فرقه دست به حملاتی علیه مردم ایران زده است! چگونه می توان بر روی مردم کشور خود شلیک نمود؟ واقعاً چگونه توانستم در این کار شرکت کنم!؟”

بهنام عکسی را از جیب خود بیرون آورده و به ما نشان می دهد و می گوید: “شما که اهل اتریش هستید، پس باید این برایتان جالب باشد”. این عکس فرید گلزار(تغییر اسم توسط نویسنده)، مبارز سابق مجاهدین را نشان می دهد. “فرید که در سال ۱۹۸۴ تحصیل خود در دانشگاه وین را آغاز کرده بود، سال ۱۹۸۵ در اتریش به استخدام مجاهدین درآمد. وی از طریق خطوط هواپیمایی اتریش به بغداد رفت و نخست به اردوگاهی در کردستان منتقل شد. طی دوران جنگ ایران-عراق وی عمدتاً علیه واحدهای کرد طرفدار ایران مبارزه کرد. مدت کوتاهی پیش از پایان جنگ مسعود رجوی، رهبر مجاهدین خلق تصمیم به تغییر تاکتیک گرفت: گروه وی می بایست به عنوان نیروی نظامی وارد نبرد علیه ایران شود. زمانی که در قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل در جولای ۱۹۸۷، طرح صلحی برای پایان نخستین جنگ خلیج به تصویب رسید، رجوی در مقابل افراد خود حضور یافت و اعلام کرد که درصورت عدم حمله، اعتبار آنها از دست خواهد رفت. در ۱۸ جولای، مدت کوتاهی پس از امضا قرارداد آتش بس توسط ایران، مجاهدین دست به حمله زدند: ۷۰۰۰ جنگجو عملیات “فروغ جاویدان” را شروع کردند که به یک فاجعه منجر شد: دست کم ۱۳۱۵ جنگجو در این حمله کشته شدند.

این سازمان اکنون فعالیت های خود را به انجام حملات تروریستی در داخل ایران منتقل کرده است: فرید گلزار در سال ۲۰۰۱ با موشک های ضد تانک و یک کلاشینکف، برای اجرای یک حمله به تهران اعزام شد. بهنام در اینباره می گوید: “وی در اجرای آن شکست خورد و به نه سال زندان محکوم شد. سال ۲۰۰۵ وی از زندان آزاد شد.” می خواهیم بدانیم که “چرا حکم اعدامی وجود نداشت، چرا وی و گلزار پیش از موعد آزاد شدند؟” بهنام در پاسخ می گوید: “دولت ایران در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی شروع به تغییر سیاست خود در مقابل مجاهدین خلق نمود. انتظار می رفت از طریق مجازات های ملایم و دادن فرصت جهت پیوستن مجدد به جامعه، ۴۰۰۰ جنگجویی که همچنان در کمپ اشرف اقامت داشتند، برای بازگشت به ایران متقاعد شوند.”

یکی از کارکنان “مرکز تحقیقات استراتژیک” ایران نیز از اخبار جدید درباره مجاهدین خلق ناراضی است. وی که ۳۵ سال سن دارد و به نظر می رسد که یک عضو نهاد اطلاعاتی باشد، از بی میلی آمریکا برای بستن کمپ اشرف در عراق و بازگرداندن جنگجویان به ایران شکایت می کند. وی با عصبانیت می پرسد: “این یکی از معیارهای اخلاقی متناقض غرب است. چگونه می توان جنگی را علیه تروریسم رهبری کرد و همزمان گروهی تروریستی را از فهرست تروریست ها خارج نمود؟”

مریم رجوی، رهبر شورای مقاومت ملی ایران (NCRI)، به عنوان نماینده قانونی گروه اپوزیسیون تبعیدی، این امر را به گونه ای کاملاً دیگر می بیند. وی طی درخواست خود از آمریکا می گوید: “این تصمیم نشانه ای ارزشمند است، یک شروع. اکنون آمریکا باید از نمونه اروپایی پیروی کند و به همین گونه ما را از فهرست خارج کند.” حتی اگر هم وی بطور قطع اظهار کند که سازمان وی چندین سال است که دیگر دست به اجرای عملیاتی خشونت آمیز نزده است، نمی تواند انکار کند که مجاهدین خلق یتیمان سیاسی تاریخ متنوع خاورمیانه هستند و بطور فزاینده ای به بی اهمیتی نزدیک تر می شوند.

پس از سقوط صدام دیگر هیچ کس استفاده مناسبی برای این شبه نظامیان فرقه مانند نمی دید: آمریکا به آنها اعتمادی نداشت، زیرا آنها قتل برخی از سربازان آمریکایی را طی دوران شاه در حساب خود داشتند. بااین وجود گروه بازها در پنتاگون تمایل داشت که آنها را به عنوان کارت برنده علیه ایران در آستین خود نگه دارند. اینکه این گروه بود که در سال ۲۰۰۲ از وجود تاسیسات غنی سازی اورانیوم در نطنز و راکتور آب سنگین در اراک پرده برداشت، اثباتی بر اهمیت آنها است.

اسکات ریتر، بازرس سابق تسلیحات بالعکس عقیده دارد که سازمان اطلاعاتی اسرائیل منبع این اطلاعات بوده است. به منظور ارائه تصویری بهتر در اذهان عمومی – اسرائیل خود تسلیحات اتمی در اختیار دارد و از امضا قرارداد منع گسترش تسلیحات اتمی امتناع می ورزد – اسرائیل این گروه را با اطلاعات لازم تغدیه کرد. عراق درپی آن است که در هر صورت از این جنگجویان رهایی یابد و مظنون به همکاری آنها با نیروهای افراطی است.

قبل از آنکه بهنام برود، انگشت اشاره خود را با حالتی اخطارآمیز بلند می کند و می گوید: “من نخست زمانی آرامش خود را بازمی یابم که همه مجاهدین در جامعه ایران ادغام شده باشند و هیچ یک از آنها دیگر مجبور نباشد در کمپ زندگی کند، جایی که خشونت و دیکتاتوری حکومت می کند.”

منبع: وینر زایتونگ

نوشته:بهنام صنعتی (نام نویسنده توسط روزنامه تغییر یافته است)

Controversial freedom fighters

خروج از نسخه موبایل