فرانسوی ها در کل جهان و در میان کشورهای اروپایی به این مفتخر هستند که میزبان بسیاری از رهبران احزاب سیاسی بوده و همچنین نطفه بسیاری انقلابات آزادی خواهانه و ضداستعماری و ضداستبدادی دنیا در تریاهای زیرزمینی این کشور و به خصوص پاریس شکل گرفته است. این ادعا حتی در مورد انقلاب الجزایر که بر ضد خود فرانسوی ها شکل گرفت، نیز صادق است. همه این انقلاب ها کم و بیش و حداقل در نخستین سال های پیروزی خودشان دستاوردهای بزرگی به همراه داشتند که متاثر از مولفه های انقلاب کبیر فرانسه و ره آوردهایی بوده که سه قرن پیش به ارمغان گذاشته است. در واقع می توان حضور این جریانات انقلابی و حداقل بخشی از شعارهای آنان را متاثر از آموزه های این انقلاب محسوب کرد. بعضا در این رابطه حتی نام های تاریخی و تاثیرگذار نیز مترادف با این تحولات در سینه تاریخ فرانسه حک و ثبت شده است. می توان به نام هایی از جمله فرانتس فانون، رژِی دبره، آلبر کامو، ژان پل سارتر، بومدین، بن بلا، آندره مالرو، و بسیار دیگرانی اشاره کرد که نقش ارزنده ای چه به لحاظ نظریه پردازی و چه حضور مستقیم در مبارزات آزادی خواهانه و استقلال طلبانه از خود به جای گذاشتند. از این حیث دولت فرانسه دین بزرگی به گردن ملت های رها شده از یوغ استعمار و استبداد دارد. فرانسوی ها به دلیل همین تاثیرات تعیین کننده در حمایت و پشتیبانی و مهیای شرایط مبارزات آزادی خواهانه در حافظه بسیاری ملت ها ماندگار شده اند. هر چند این نقش در پاره ای مقاطع و در مورد بعضی ملت ها از جمله مردم الجزایر در دورانی که فرانسوی ها این ملت را در زمره مستعمرات خود داشتند، مخدوش و تیره به نظر بیاید. در تمام این تاریخ شاهد بوده ایم که فرانسوی ها همواره به موازات میزبانی رهبران انقلاب ها هم عرض در کنار ملت های تحت ستم بوده اند و کمتر پیش آمده دشمنان یک ملت را میزبانی کنند. در تمام این دوران همواره شاهد بوده ایم میهمانان انقلابی در این کشور حق و حقوق میزبان خود را رعایت کرده و کمتر پیش آمده از سعه صدر و خصلت های دمکراتیک این کشور سوء استفاده کنند. در نقطه مقابل کمتر دیده شده دولت فرانسه نیز بر خلاف منش و خصلت های آزادی خواهانه اش اپوزیسیون های میزبان خود را تحت فشار قرار بدهد و یا از کشورشان اخراج کنند و باز کمتر اتفاق افتاده اپوزیسیونی در تقابل با قانون و نهادهای مدنی میزبان خود دست به واکنش های هیستریک و کور زده و نهادهای قانونی و مدنی را نه تنها به چالش که در معرض انواع اتهامات اخلاقی و سیاسی قرار بدهد. کمتر اپوزیسیونی در فرانسه بوده که در حین ادعای مبارزه برای آزادی و دمکراسی، مخالفین خود را در معرض انواع تعرضات جانی و شخصیتی و… قرار بدهد. اقدام به پولشویی و انواع سوء استفاده های مالی و سیاسی در پوشش پناهندگی بکند و… اینهایی که بر شمردیم در زمره استثناها قلمداد می شوند و تنها از زمان حضور سازمان مجاهدین خلق در فرانسه این اتفاقات به طور متوالی رخ داده است. 
اوورسوراواز کانون اتفاقات غیر منتظره

حضور قریب به سه دهه ای سازمان مجاهدین در فرانسه تا این زمان تقریبا در هر سال اتفاقاتی را رقم زده است که در نوع خود کم نظیر و بعضا بی نظیر بوده است و تنها می توان با صفت غافلگیرکننده و منحصر به فرد توصیف کرد. اینها تنها رویه های ظاهری و برملا شده از حضور سه دهه ای سازمان مجاهدین خلق در فرانسه بوده است. والا به اذعان مقامات فرانسوی و دستگاه های امنیتی این کشور سازمان مجاهدین اقدامات ضدمدنی به مراتب سنگین تر و غیرمنتظره ای در طی این مدت مرتکب شده است.
