جنایت های رهبری مجاهدین

در حال حاضر با ورود پلیس عراق به قرارگاه اشرف، فشارها وتهدیدات رهبری سازمان بر اعضای آن بِیشتر می شود و اعضای سازمان با شرکت در نشست های درونی، به گونه ای توجیه می شوند که در صورت مواجه شدن با شرایطی که مجبور به انجام مصاحبه شوند، بر اساس منافع سازمان صحبت کنند. قبلاٌ هم که خودم در درون مناسبات سازمان بودم چنین شرایطی پدید آمد و مسئولان سازمان با برگزاری نشست ها و بیان توجیهات لازم به بهانه حفظ تشکیلات با تیه و طرح سناریو ما را توجیه می کردند تا در صورت لزوم و اضطرار با افراد غیرسازمانی (افسران بعثی) بتوانیم در راستای منافع تشکیلات صحبت کنیم. سازمان از هر شیوه ای برای طرح خود در معادلات سیاسی و اعمال فشار بر کشورهای خارجی بویژه اروپایی و جلب توجه آنان برنامه های دیگری را طراحی و به مورد اجراء می گذاشت که گاه شنیدن این طرح ها موجب مسئله دارشدن تعداد زیادی از اعضاء رده پایین سازمان می گردید به عنوان نمونه می توان به انجام خودسوزی توسط چند تن از اعضاء و هواداران سازمان در اروپا اشاره کرد که به بهانه دستگیری رئیس جمهوری خودخوانده سازمان (مریم رجوی) در فرانسه صورت گرفت. انگار همین دیروز بود که ندا حسنی یکی از اعضای سازمان با سابقه 6 یا 7 سال عضویت در سازمان در اروپا خودسوزی کرد. در سالن غذا خوری نشسته بودیم که فرمانده قرارگاه وارد سالن شد و خبر داد که ندا (حسینی) در اعتراض به دستگیری مریم در اروپا خودسوزی کرده و حالش وخیم است و در بیمارستان به سر می برد و دکترها از بهبودی وی ناامید شده اند. با شنیدن این خبر من و یا هر عضو دیگر سازمان از اینکه اقدام ندا با هماهنگی رهبری سازمان صورت گرفته تردیدی به خود راه ندادیم اما نه من و نه دیگران جرأت نکردیم در این باره اظهار نظری بکنیم چراکه موضع سازمان را نمی دانستیم و ممکن بود حرفی بزنیم که به مذاق مسئولان سازمان خوش نیاید فقط با نگاه های سنگین و بهت آلود همدیگر روبرو بودیم مژگان مهدوی (فرمانده قرارگاه 83) بعد از اعلام این خبر با حالتی احساسی ادامه داد که اگر رهبری (مسعود و مریم) به ما دستور دهند همه ما وظیفه داریم که خودسوزی کنیم و صدای اعتراض سازمان را به آنها (اروپائیان) خواهیم رساند در ادامه این شعار دادن ها به همه کسانی که در سالن غذاخوری بودیم تذکر داد که اگر افسران امریکائی در بازجوئی از ما سئوال کنند که ندا حسنی عضو سازمان بوده یاخیر بایستی جواب دهیم که او (ندا) از هواداران سازمان در خارج (اروپا) بوده است. برادر ندا به نام علیرضا هم که عضو سازمان و در قرارگاه اشرف بسر می برد در یک نشست توجیهی، به او گفته بودند که در صورت لزوم می بایست همین مطالب را ارائه کند بعد از مدتی اعلام کردند که ندا بر اثر شدت جراحات ناشی از سوختگی به شهادت رسیده است. خلاصه مطلب اینکه تعداد زیادی از نفرات سازمان در کشورهای اروپایی در راستای اهداف حقیر رهبری سازمان در اقداماتی احساسی دست به خودسوزی زده و خواهند زد. حتی همین چند وقت گذشته بود که در یکی از سایت های اینترنتی وابسته به سازمان خواندم که یکی از نفرات سازمان در اعتراض به فشارهایی که از بیرون بر سازمان وارد می شود، در یک اقدام حماسی (احساسی) خودسوزی کرده است.من از رهبری سازمان می پرسم هر چند مسعود و مریم به هیچ کس خود را پاسخگو نمی داند که کدام فشار!!!؟… از ناحیه چه کسی و یا سیستمی…!!!؟… قرارگاه اشرف که در واقع به یک زندان شبیه است تا یک قرارگاه سازمانی، همه افراد در صدد پیدا کردن راهی برای فرار از وضعیت اسف باری هستند که در آن گرفتار شده اند. لابد منظور از فشار همان فشار های روحی است که رهبری سازمان به افراد وارد می کند، رهبری سازمان باید بداند حداقل وقتی به دروغ حرف می زند طوری دروغ بگوید که افراد جدا شده مثل من باور کنند. یکی از اعضای قدیمی سازمان که با هم محفل داشتیم فائزه نام داشت که برادرش هم از گادرهای قدیمی سازمان بود برایم تعریف می کرد که… حدود 10 سال قبل یک پسر جوان کرد به همراه دو خواهرش به نام های صبریه و شکریه از اردوگاه رمادیه بر اثر فقر و تبلیغات فریبنده سازمان اغفال شده و به اشرف آمده بودند، بر اثر حجم بالای فشار روحی که به او وارد شده بود در داخل سالن غذا خوری با ریختن نفت داخل مخزن عشتار (بخاری نفتی) بر روی خودش، دست به خودسوزی زد و جان باخت می خواهم آن موقع که درون مناسبات سازمان بودم جرأت طرح این سوال را نداشتم که در دهمه 70 که دیگر مشکل و فشاری بر روی سازمان نبوده که موجب تصمیم اعضاء برای خودسوزی باشد چون آن موقع صاحبخانه (صدام حسین) از هر شیوه ای برای حمایت سازمان تلاش می کرد و برای همین اعضاء سازمان می بایست در رفاه کامل می بودند پس چه عاملی باعث می شود تا یک نفر سازمان دست به خودسوزی بزند!!!!!؟

خروج از نسخه موبایل