هوچی گری و اعتصاب غذای رجوی ها

اتمام مهلت های داده شده توسط دولت عراق به رجوی و تسخیر و تغییر نام قرارگاه اشرف به عراق جدید توسط ارتش و پلیس آن کشور ضربه کمرشکن و تمام کننده ای بود که بر پیکر باقی مانده نیروهای بالفعل فرقه وارد آمده است. مقاومتِ از سر استیصال رجوئیها در مقابل پلیس عراق، که منجر به مرگ 11 تن و صدها زخمی در بین نفرات اسیر فرقه در اشرف شده است، راه به جایی نبرده است و پلیس عراق مقتدرانه در هر کجایی که لازم دانست مقر و پاسگاه دائر نمود.
با توجه به استقرار ارتش و پلیس عراق در قرارگاه، باید اذعان کرد حضور نیروهای غیر تشکیلاتی (نظامیان عراقی) در داخل قرارگاه و در جوار و محیط تشکیلات فرقه ای خود عاملی خرد کننده بر اهرمهای کنترل مسئوولین فرقه بر افراد تحت سیطره شان خواهد بود که شکننده گی این تشکیلات مخوف را صد چندان می کند.
مریم رجوی در پاریس تلاش دارد با هیاهو و فریب و تحریک احساسات مجامع حقوق بشری اوضاع اعتصابیون را وخیم جلوه دهد و با اطلاعیه های دروغین و با ذکر اسامی و نفرات اعتصابی مسئله را جدی وانمود نماید.رجوی که کاملا بر این حقیقت واقف است که اگر چنانچه حتی برای مدتی موتور القائات و کنترل ذهن افراد که بطور روزانه و مستمر در حال پمپاژ در اذهان افراد محصورش می باشد، خاموش شود دیگر نه از تاک نشان می ماند نه از تاک نشان. رجوی با اقدام به جار و جنجال و دادن پیامهای پی در پی به نیروهای خود سعی داشت تا بصورت مستقیم و غیر مستقیم، خط کار و مقاومتِ از سر استیصال نیروهایش در مقابل اقدام پلیس عراق را بدهد و بدون در نظر داشتن نتیجه این دستورات، تلاش داشت تا با به کشته و زخمی دادن بیشتر نیروها نان سیاسی آن را در اروپا بخورد تا شاید با مظلوم نمایی بیشتر موانع سیاسی بر سر راه اقدام دولت مالکی بوجود آورده و یا ترحمی از جانب اربابان و بازی گیرنده گان اروپایی‌اش بر نیروهای مستاصل اشرف بدست بیاورد تا آنان را در کشورهای شان بپذیرند.
رجوی که همیشه زیرکانه زودتر از همه آخر خط را می خواند و این بار نیز تصمیم انقلابی ملت و دولت عراق را برگشت ناپذیر و پیشاپیش نتیجه آن را می دیده است سعی داشت در نقطه پایان و شکست حتمی و تسلیم نیروها خط اعتصاب غذای همگانی را به عنوان آخرین حربه بدهد.
ولی اکنون 45 روز از دستور اعتصاب غذای این اسرای بخت برگشته فرقه می‌گذرد اما تاکنون علی رغم تلاشها و امید مسئوولین فرقه برای اغما و تلف نمودن اعتصابیون، ظاهرا کسی برایشان تره ای خورد نکرده و تا به حال هیچ اتفاق جدی به وقوع نپیوسته است و ظاهرا همانند اعتصابیون گابن که خود در نشست رجوی در اشرف معترف خوردن غذا در داخل چادر ها بودند در اینجا نیز نان مالکی می خورند و به ریش رجوی می خندند!
البته مریم رجوی در پاریس نیز تلاش دارد با هیاهو و فریب و تحریک احساسات مجامع حقوق بشری اوضاع اعتصابیون را وخیم جلوه دهد و با اطلاعیه های دروغین و با ذکر اسامی و نفرات اعتصابی مسئله را جدی وانمود نماید.
در این رابطه بعضا نام افرادی ذکر شده که از سوء تغذیه ناشی از اعتصاب غذا چشمانشان کم سو شده است، از جمله نام مهدی مددی (جلیل) فرمانده جنگل گیلان و از فرماندهان تیپهای عملیاتی سازمان در زمان جنگ صدام را می توان نام برد که از 25 سال پیش کم بینا بوده و همه کسانی که با او کار کردند از این موضوع مطلع اند که او از عینک طبی با قطر بالا استفاده می کرده و حتی بدون عینک دید کافی نداشته است.
اما امروز بعد از یک ماه نیم روز شماری اعتصاب دروغین اشرفیان در سایت ها و…فرقه، شاهد دست رد زدن افراد اشرف به این خواسته رجوی (اعتصاب غذا گسترده) هستیم و مریم عضدانلو در رسوایی بزرگ برای خالی نبودن عریضه و جلوگیری از رسوایی بیشتر، با مستمسک قرار دادن ضعف های اعتصابیون (مانند بیماری قلبی، مشکل بینایی، ضعف های جسمی و…) در اشرف شده است که با صدور اطلاعیه و.. در صدد رفع و رجوع این رسوایی هستند.
ما اعضای بازگشته با تاسف از سرنوشت سازمان مجاهدین خلق در چهل و پنجمین سالگرد تاسیس آن، معتقدیم سرنوشت محتوم همه کسانی که به دور از واقعیات اجتماعی و مردم آن جامعه، در تاریک خانه های ذهن خود طرح و برنامه براندازی انقلاب و… می ریزند و ادعای پیشتازی آنان را می نمایند، غیر از این نخواهد بود.

خروج از نسخه موبایل