صبر جمیل اعضاء مجاهدین به امید رهایی

گذشت آن روزهای سیاهی که همه اعضا, باید در پشت میکرفن در سالن اجتماعات اشرف بزور اعتراف می کردیم که همه به شاگردی مسعود افتخار می کنیم و صلاحیتهای خود را در زمینه های مختلف از "او" کسب کردیم.
سالها پیش زمانی که در کنج زندان انفرادی تنها و بی کس بودم , امیدم را هرگز از دست ندادم و صبر و تحمل پیشه کردم, بله " صبر جمیل" که همیشه مسعود می گفت از زندانهای انفرادی اش شروع و هنوز ادامه دارد , تا روزیکه این باصطلاح رهبر! (منظور همان حسن صباح قلعه الموت امروزی) به سزای جنایاتش در دادگاه عدل الهی برسد و آن روز " صبر جمیل " بپایان خواهد رسید.
جوانان پاک این میهن که در طی سالهای اسارت خاموشی گشته اند و با تنی سرد و خون آلود در عمق دیگ های داغ عراق آرمیده اند , منتظرند و رسالت آنها نیز بر دوش ماست و سنگینی می کند.
دردها و زخمهای ما جدا شدگان و قربانیان از فرقه ی رجوی التیام نمی یابد , جز با مجازات عاملان اصلی و رهایی سایر اسیران در بند فکری این فرقه.
همه آزادیخواهان می دانند که مسعود رجوی هرگز نخواهد توانست از آه مظلومانی که در اشرف گرفتار آمده بودند و او آنها را عذاب می داد و دادخواهی نداشتند جان سالم بدر ببرد.
با برچیده شدن بقایای اشرف , این مرکز لعن و نفرین ابدی اسیران آن , قطعاً پرده از پنهانکاریهای دیگر این گروه برداشته خواهد شد , و لحظه شیرینی خواهد بود برای همه جداشدگان و بریده گان از فرقه ی رجوی.
چگونه دردها و رنج هایی که خانواده های اعضا ی در بند اشرف متحمل شده اند , بهبود خواهد یافت؟ آیا صدای ضجه و ناله های شبانه ی مادران و خواهران و پدران خاموش ما که طی سالیان اسارت , متحمل شده اند , گریبان شکنجه گران و رهبران سازمان مجاهدین خلق را رها خواهد ساخت؟
نه و صد البته که نه, ظلم در دادگاه عدل الهی بی پاسخ نخواهد ماند و آن روز نزدیک است. و دست یاری به طرف تمام کسانی دراز می کنم که در مسیر این عدالت خواهی , دستم را بگیرند. به امید آنروز، محمدرضا مبین
کسی که 10سال از بهترین سالهای عمرم را در اشرف زندانی بودم

خروج از نسخه موبایل