تخلیه قرارگاه اشرف، مخاطرات و ملاحظات

به موازات نزدیک شدن به زمان تخلیه قرارگاه اشرف و اخراج مجاهدین از عراق، به همان میزان ضرورت طرح موضوعات موازی و مرتبط با این اتفاق نیز حائز اهمیت نشان می دهند. قدر مسلم اینکه حضور نزدیک به سی سال سازمان در عراق و به طور مشخص قرارگاه اشرف به دلیل اهمیتی که این مکان به لحاظ استراتژیک، سیاسی و امنیتی و سایر جهات فرضی که می توان به مواردی همچون قابلیت های جاسوسی چند جانبه سازمان و مسائل مرتبط با آن اشاره کرد. قرارگاه اشرف اینک تنها به یک مکان تجمع صرف شماری نظامی خلع سلاح شده محدود نمی شود. تاکید رجوی بر اهمیت قرارگاه اشرف و در کانون قرار دادن آن برای انجام انواع اقدامات فرقه ای از جمله اقدامات انتحاری، تشکیل سپر انسانی برای دفاع و محافظت از آن، و سایر اشکال و شیوه های دفاعی از قرارگاه اشرف تاکیدی است بر اهمیت و حساسیت های چند جانبه ای که قرارگاه اشرف برای رجوی دارد. شاید تاکید رجوی بر اهمیت استراتژیک قرارگاه اشرف را بتوان نوعی رد گم کردن و طرح یک نکته انحرافی برای بیراهه بردن مقامات عراقی از موضوعات به مراتب مهمتر از یک قطعه زمین در پوشش یک شهرک مسکونی تلقی کرد.
نگاهی به گذشته سازمان در قریب به 4 دهه گذشته نشان می دهد، سازمان همواره در هر دوره ای به حسب ضرورت ها و نیازهای تشکیلاتی، سیاسی و حتی جاسوسی به حریم و حوزه های امنیتی – حفاظتی و محرمانه دولت ها و نهادهای مدنی با توجیهات سیاسی و ایدئولوژیک و انقلابی!!! وارد و ضمن تخلیه انواع اطلاعات در نهایت مورد سوء استفاده های تروریستی و فرقه ای قرار داده است. حضور سه دهه ای سازمان در عراق چه در دوران صدام و چه بعد از سقوط او نمی تواند عراق را از ضربات و آسیب های اینگونه اقدامات مصون دارد. آنچه مسلم اینکه سازمان حداقل پس از سقوط صدام بخش عمده توان خود را جهت برون رفت از بحران موجود معطوف به استفاده از چنین قابلیت هایی و در راستای همسویی با گروه های تروریستی بکار گرفته است. بعلاوه اینکه این گونه اقدامات و در هر شرایط اساسا به نوعی عادت و در راستای احتمالات و اتفاقات و به مثابه مکانیزم های بازدارنده و پیشگیرانه تبدیل شده است. چنین احتمالات قریب به یقینی مونیتور سازمان در حداقل سال های بعد از سقوط صدام را الزام آور می کرد. اما متاسفانه در طول این سال ها و در بحبوبه جنگ های زرگری آمریکا با مجاهدین، امکان بررسی این موضوع توسط مقامات عراقی میسر نشد. به زبان ساده مقامات عراقی هنوز پس از سال ها سقوط صدام نمی دانند در این ظرف قرارگاه اشرف که ادعا می کنند تنها مکان زندگی است، چه اتفاقاتی رخ داده است. انبوه اسناد و مدارک موجود در اشرف از علنی و غیر علنی و سری و محرمانه و فوق سری و فوق محرمانه و رمزی و… چه سمت و سو و هدفی را دنبال می کنند. این اسناد چه ارتباطی با گذشته و حال و آینده عراق دارند؟ چه میزان از این اسناد مشمول تعریف اقدامات جاسوسی بر علیه کشور عراق محسوب می شوند.
تقریبا تمام دولت هایی که به نوعی با مجاهدین درگیر و مسئله داشته اند، به انحاء مختلف از این حیث متضرر شده اند. در راس آنها می توان به دولت فرانسه اشاره کرد که هنوز در حال پس دادن عواقب ناشی از حضور مجاهدین در خاک کشورش است. گزارش دستگاه های امنیتی فرانسه موسوم به دی اس تی که فقط بخش هایی از آن در نشریات فرانسوی زبان و همچنین کتاب آنتوان گسلر درج گردیده، نشان دهنده اهمیت این موضوع است که حضور مجاهدین در هر نقطه ای با جاسوسی، جمع آوری اطلاعات محرمانه از دستگاه های دولتی، مقامات دولتی، سرویس های اطلاعاتی و امنیتی آن کشور، و … گره خورده است. آنچه باید در کانون توجه مقامات عراقی قرار بگیرد، رصد و چکاب کامل مجموعه اسناد و مدارکی است که سازمان با هر فرم و قالب و وسیله ای قصد تخلیه و بیرون بردن آنها را از اشرف دارد. این اهتمام و توجه باید حول دو موضوع خیلی مهم یکی سازماندهی در جهت تخلیه سخت افزارهای موجود در قرارگاه و دیگری سازماندهی در جهت ضبط و تخلیه نرم افزارها و کلیه اطلاعاتی باشد که سازمان در طی این سال ها به حسب ضرورت های مختلف جمع آوری و طبقه بندی کرده است. واقعیت این است که علیرغم خلع سلاح کردن مجاهدین و در دست گرفتن کنترل آن توسط آمریکایی ها و هر از چندی هم مقامات عراقی، اما به اذعان گزارش موسسه راند تا کنون هیچ نیرویی نتوانسته حتی برای یک بار و به صورت اجمالی داخل قرارگاه اشرف شده و آنجا را مورد بازرسی قرار بدهد. در واقع می توان قرارگاه اشرف را علیرغم همه اتفاقاتی که بعد از سقوط صدام در آنجا رخ داده یک منطقه بکر و دست نخورده و کاملا سکرت و در یک کلام هنوز راز سر به مهر محسوب کرد.
اگر بپذیریم که بعد از خلع سلاح مجاهدین تمامی قابلیت ها و توان سازمان به عنوان آلترناتیو و جایگزین سلاح و اقدامات مسلحانه معطوف به ورود به حوزه های جاسوسی صرف شده است، در این صورت باید اشرف را سوای آن جنبه های استراتژیکی منتفی شده به عنوان نقطه کانونی اینگونه اقدامات جایگزین تلقی کرد. می خواهیم روی این نکته تاکید کنیم که تخلیه اشرف پیش از اینکه به اخراج یا جابجایی شماری شبه نظامی خلع سلاح شده محدود و مربوط بشود، به موضوع با اهمیت تری چون خارج کردن امکانات سخت افزاری و نرم افزاری که طی سه دهه حضور در خاک عراق جمع آوری شده، پیوند می خورد. یقین داریم به دلیل اهمیت و نقشی که مجاهدین پیوسته بر عراق و در عراق داشته اند، و در همین راستا نقشی که در مقابله جویی و دامن زدن به اختلافات درون حاکمیت داشته و بازی کرده اند، می توان ادعا کرد محور و عمده و تعیین کننده این اطلاعات جاسوسی مربوط به گذشته و حال و آینده عراق می باشد. سوای اینکه این اطلاعات در صورت ضبط و تخلیه و بازخوانی می تواند به بخش زیادی از ابهامات در موضوعات مختلف درون تشکیلاتی و برون تشکیلاتی پاسخ بدهد. اینکه سازمان تا چه اندازه امکان دسترسی به انواع سخت افزارهای جاسوسی از جمله دستگاه های شنود الکترونیکی و کیفیت آنها را دارد، شاید اطلاعات موثقی در این زمینه نباشد، اما می توان به استناد قابلیت های سازمان در دهه های گذشته و به استناد اظهارات افرادی که مستقیما در این حوزه ها فعالیت داشته اند، بتوان وضعیت و بضاعت های موجود آنها را تخمین و ارزیابی کرد. جهت اطلاع و پی بردن به حساسیت و اهمیت موضوع بد نیست بخشی از این امکانات را که مربوط به 30 سال پیش است را از زبان سعید شاهسوندی یکی از بازماندگان آن دوران مرور کنیم.
"روی تمام مناطق شش‌گانه ساواک در تهران شنود دائم داشتیم. گزارش‌های روزانه آنها به مرکز را که به ‌صورت تلفنگرام بود ضبط می‌کردیم. افزون بر این، موفق شده بودیم فرکانس‌های بی‌سیمِ تیم‌های عملیاتی و نیز تیم‌های تعقیب و مراقبت ساواک را پیدا کرده و روی آنها شنود بگذاریم. به این ترتیب بود که رفته‌رفته انبوهی اطلاعات دقیق از محل‌های تردد، نام و نشانی و حتی شماره تلفن و نشانی دقیق منزل مقامات بلندپایه رژیم و ساواک را به‌دست آوردیم."
"تسلط ما چنان بود که تعداد اکیپ‌‌های عملیاتی، نام و صدای بسیاری مقامات ساواک را می‌شناختیم."
"منیری جاوید دستگاهی درست کرده بود که در حالت عادی یک ضبط‌ صوت معمولی بود، ولی در واقع روی فرکانس‌های مخصوصی تنظیم شده بود و با نخستین سیگنال مورد نظر به کمک یک سنسور صوتی شروع به‌کار می‌کرد. به این ترتیب در مواقعی هم که به گوش نبودیم می‌توانستیم اطلاعات را ضبط کنیم."
"دستگاه‌های کوچکی به اندازه یک قوطی سیگار درست کرده بودیم که هرکس می‌دید فکر می‌کرد رادیو جیبی کوچک است. این دستگاه با فروکردن یک پین معمولی از یک رادیو معمولی، به گیرنده بی‌سیم تبدیل می‌شد. میزان عادی‌سازی دستگاه‌ها به‌گونه‌ای بود که مسئول فنی کمیته مشترک ضدخرابکاری نمی‌توانست رادیوهای شنوددار را تشخیص دهد."
"وقتی می‌گویم از این طریق انبوه اطلاعات جمع آوری می کردیم، به ‌واقع اغراق نمی‌کنم. به یاد دارم که مکالمه راننده دکتر اقبال که برای معشوقه او در هتل هایت مشهد اتاق رزرو می‌کرد و یا مکالمه عبدالمجید مجیدی وزیر کابینه هویدا که پس از تقدیم لایحه به مجلس با او صحبت می‌کرد و نیز مکالمات بسیاری از سران رژیم سابق را، ضبط کرده بودیم. "
"نشانی صدها و بلکه چند هزار مأمور ریز و درشت … در ادارات و مؤسسه‌های گوناگون، گزارش‌های دقیق از افراد تحت تعقیب و یا دانشجویان دستگیر شده و نیز گزارش‌های ساواک از اعتراض‌ها و مقاومت‌‌های کارگری و یا اعتراض‌های کپرنشینان جنوب شهر تهران و بسیاری حوادث اجتماعی که ساواک مناطق، روزانه به مرکز مخابره می‌کردند از این دست بود. حجم و دقت اطلاعات چنان بود که گاه برای انتشار بیرونی آنها مجبور بودیم برای رد گم‌کردن، بسیاری اطلاعات را به عمد مخدوش کنیم تا ساواک به منبع اصلی ما پی نبرد."
"رضا رضایی تأکید داشت که اطلاعات مربوط به این دستگاه‌ها مهمترین سّر استراتژیکی سازمان است و اگر به‌خاطر آن چندین نفر هم کشته شوند می‌ارزد."
"این اطلاعات چندین محل مصرف داشت. شماری پس از مخدوش‌کردن و حذف ردها توسط گروه الکترونیک به ‌صورت میکروفیلم درآمده، به خارج کشور فرستاده می‌شد تا در اروپا منتشر شود و یا در رادیو میهن‌پرستان خوانده شود. "
"دستگاه‌های شنودِ موسوم به "صامت" و نشریه امنیتی که گروه ما با هدایت شریف‌واقفی منتشر می‌کرد در جلوگیری از ضربه به سازمان بسیار مؤثر بود."
"نشریه امنیتی در قطع جیبی و روی کاغذ نازک معروف به پوست پیازی تهیه می‌شد تا در صورت بروز خطر بلافاصله از بین برده شود."
اینها در واقع بخشی از قابلیت های سخت افزاری مجاهدین در تقریبا چهار دهه پیش است. با توجه به شرایط موجود می توان حدس زد، استفاده سازمان از چنین قابلیت هایی در راستای اهداف تشکیلاتی و نوع و نحوه سوء استفاده از این اطلاعات و امکانات تا چه اندازه گسترده و پیچیده شده است. به همین دلایل ضرورت نظارت و دقت هر چه بیشتر در تخلیه قرارگاه اشرف مورد تاکید قرار می گیرد.

خروج از نسخه موبایل