ملاقات خانواده های انجمن نجات با جمعی از نفرات بازگشتی مازندران – قسمت اول

به دنبال وقایع ماه های گذشته در اردوگاه اشرف و تسخیر اردوگاه توسط ارتش عراق و استقرار پلیس در قرارگاه عراق جدید (اشرف سابق) و پخش اخبار توسط رسانه های جمعی، تعداد زیادی از خانواده های عضو انجمن نجات ضمن تماس تلفنی و حضوری با دفتر انجمن، خواهان خبرگیری و اطلاعات بیشتر از آخرین وضعیت عزیزانشان در اشرف شدند.
به همین منظور در تاریخ 3/8/1388 تعدادی از خانواده ها با حضور در دفتر انجمن و ملاقات با جمعی از نفرات بازگشته جلسه ای تشکیل دادند تا ضمن بررسی عملکرد رذیلانه رجوی ها در وقایع اخیر که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از فرزندان شان شده است به راه کارها و راه حل هایی برسند تا هر چه زودتر بتوانند عزیزان شان را از چنگال تشکیلات جهنمی خارج نموده و مانع سوء استفاده ابزاری بیشتر رجوی ها از این افراد اسیر شوند.

این جلسه با حضور خانواده های افراد اسیر شامل آقایان و خانم ها:
آقای مهدی رمضانی از ساری، برادر مریم رمضانی اسیر فرقه رجوی در اشرف
آقای حسن حیدرزاده از آمل، برادر پرویز حیدرزاده اسیر فرقه رجوی در اشرف
خانم اولیا حیدرزاده از آمل، خواهر پرویز حیدرزاده اسیر فرقه رجوی در اشرف
آقای علیرضا رضاعی از بهشهر، برادر احمد رضاعی اسیر فرقه رجوی در اشرف
خانم شهناز باقری از بهشهر، همسر احمد رضاعی اسیر فرقه رجوی در اشرف
آقای ناصر حسینی مطلق از آمل، برادر میر نظام حسینی مطلق اسیر فرقه رجوی در اشرف
آقای نعمت الله محمدی از سوادکوه، پدر مجید محمدی اسیر فرقه رجوی در اشرف
خانم ماری محمدی از سوادکوه، مادر مجید محمدی اسیر فرقه رجوی در اشرف
آقای علی اکبر باباپور از بابل، برادر علی اصغر باباپور اسیر فرقه رجوی در اشرف
و تعدادی از اعضای بازگشته استان، شامل آقایان:
نوروز توکلی، عبدالله افغان، ایرج صالحی، هادی شبانی و صمد نظری
در فضایی بسیار صمیمی و دوستانه برگزار شد.
در ابتدای جلسه مسئوول جلسه ضمن خوش آمد گویی به معرفی تک تک افراد شرکت کننده در این جلسه پرداخت و سپس گزارشی از آخرین وضعیت قرارگاه اشرف در چند ماه اخیر را برای شرکت کنندگان بیان کرد.
وی در ادامه با تشریح کوتاهی از بی توجهی مسئوولین فرقه در 2 ملاقات حضوری تعدادی از خانواده ها در درب قرارگاه اشرف در آبان و اسفند 87 و طرد خانواده از قرارگاه توسط مسئوولین اشرف به بیان مواضع دولت عراق در ماه های گذشته در رابطه با فرقه در اردوگاه اشرف پرداخت که از جمله می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
– اولتیماتوم شش ماهه دولت عراق مبنی بر تخلیه اشرف و جدی نگرفتن آن از طرف رجوی ها و عدم تمکین آنها از این اولتیماتوم.
– آخرین مذاکرات رئیس پلیس استان دیاله و سایر مسئولین عراق در تاریخ 6 مرداد با تعدادی از مسئوولین قرارگاه اشرف
– توضیح مبسوط از چگونگی وقایع ششم تا هشتم مرداد و ورود پلیس عراق برای استقرار در اشرف و هم چنین دستور مقاومت افراد توسط رجوی ها که منجر به کشته و زخمی شدن جمعی از نفرات اسیر فرقه شده است.
او در ادامه توضیحاتش اظهار داشت: رجوی برای ابراز وجود و اثبات حیات ایدئولوژیکی فرقه اش در این جریان، دستور مقاومت در مقابل ارتش و پلیس عراق را داد که باعث به کشتن دادن 11 نفر و زخمی شدن 300 نفر و دستگیری 36 نفر شد که در این جریان 2 نفر از پلیس عراق نیز کشته و 60 نفر از آنان زخمی شدند.
بدنبال آن نیز مریم رجوی دستور اعتصاب غذای عمومی در اشرف را داد که ظاهرا افراد 72 روز در اعتصاب بودند که بنا به شواهد و قرائن موجود آن هم جهت تبلیغات و خوراک های رسانه ای و هم چنین تحت فشار گذاشتن دولت عراق بوده، چون هیچ کس نمی‌تواند 72 روز در گرمای عراق آن هم در حال اعتصاب غذا طاقت بیاورد.
او در ادامه گزارشِ آخرین وضعیت اشرف، افزود: اکنون که 2 هفته از بازگشت 36 نفر بازداشتی به اشرف می گذرد، رجوی ها با به راه انداختن شانتاژ و اعلام جشن پیروزی تلاش دارند تا افراد را از ناامیدی خارج کنند. ولی حقیقت موجود این است که بازگشت این 36 نفر به قرارگاه هیچ دستاوردی برای فرقه نداشته بلکه برعکس در یک بازگشت 72 روزه نفرات به نقطه اول (یعنی بازگشت به نقطه 6 مرداد 88)، همچنان دولت عراق مصمم به اخراج و بیرون راندن آنان از اشرف می باشد و در واقع «روز از نو – روزی از نو».
پس از استماع خلاصه گزارشی از آخرین وضعیت قرارگاه اشرف توسط حضار، موضوع نشست با عنوان رجوی ها مسئوول جان عزیزان مان در عراق می باشند مطرح و مجری نشست توضیحاتی پیرامون این عنوان بیان نموده و سپس ادامه داد: تنها چیزی که در مناسبات فرقه رجوی ارزشی ندارد جان افراد است، رجوی از سال های قبل و بعد از فاز نظامی (سال 60) براحتی افراد و اعضاء را قربانی خط و خطوط غلط می کرد که تاکنون باعث مرگ هزاران تن از آنان شده است که همگی شاهد چگونگی به کشتن دادن افراد در طول این سال ها بخصوص سال های 60 تا 63 بودیم.
بعد از سال 65 نیز با خیانت و همکاری در جنگ صدام علیه ایران تعداد زیادی از افراد و اعضای فرقه را به کشتن داد که از جمله می توان به رقم 1500 کشته سازمان در عملیات مرصاد اشاره نمود که از طرف خود فرقه اعلام شده است.
در سال های اخیر نیز رجوی دریده تر از همیشه برای استمرار بقای خود و همسرش دستور خود سوزی و اعتصاب غذای خشک و نامحدود صادر می کند. نمونه اش در جریان دستگیری مریم در پاریس، تعدادی از اعضاء به دستور شخص رجوی خود سوزی کردند که منجر به مرگ صدیقه مجاوری (اهل ساری) و ندا حسنی و هم چنین معلول و مصدوم شدن تعداد دیگری از افراد و اعضاء فرقه در اروپا شده بود که هنوز دچار عوارض لاعلاج آن هستند.که می توان به خود سوزی حمید عرفا از هواداران فرقه اشاره کرد که تاکنون بر اثر سوختگی شدید از عوارض آن رنج می برد و تحت درمان در کشور های اروپائی است.
اگر چه کلیه این افراد با دستور تشکیلاتی دست به این اقدام زدند اما رجوی مسئوولیت آن را نپذیرفت و پس از مدت ها که این عمل شنیع از طرف مجامع بین المللی و بعضی از افراد حقیقی و حقوقی غربی مورد تنفر و انزجار قرارگرفت و آن را محکوم کردند، اعلام نمودند که این خودسوزی ها خود سرانه و از طرف خود هواداران سازمان و به صورت خود جوش بوده است در حالی که در درون مناسبات فرقه ای هیچ کس بدون اجازه حتی حق خوردن یک لیوان آب را ندارد چه رسد به این که دست به چنین اقداماتی بزند. جالب است بدانید یکی از نفراتی که در این جریان خودسوزی کرد فردی بنام محمد ثانی (با نام مستعار نادر) از اعضای بالا و مسئوول در اطلاعات سازمان بود که ظاهرا مسئوول یکی از واحدهای عملیاتی و تیم های ترور در داخل ایران در سال های 64 و 65 و مسئوول یکی از حضار در همین جلسه (آقای نظری) نیز بوده است، حالا چطور ممکن است چنین فردی بدون اشاره و اجازه بالاترین مسئوول سازمان دست به چنین کار مهمی بزند؟!!!
*در ادامه و در تائید صحبت های مجری، مسئول دفتر انجمن نجات استان گفت:
این که رجوی از جان افراد سوء استفاده ابزاری می کند امری کهنه شده است و از سال ها قبل، از این شگرد برای پیشبرد اهداف شوم و فرقه ای خود استفاده می کرد، اصلا رجوی اعضاء و افراد خود را همانند یک وسیله می بیند و می گفت که در جهت پیشبرد اهداف سازمان (منظور اهداف فرقه) بایستی فدا کرد و بالاترین فدا نیز در این جا، جان افراد است و معتقد بود که چنانچه یک نفر از شما اعضاء جان خود را از دست بدهد حداقل 5 نفر از اعضای درجه یک خانواده شما خود بخود با رژیم درگیر می شوند و درصدد انتقام گیری برمی آیند بنابراین با رفتن هر کدام از شما 5 نفر به ما اضافه می شود.
ادامه دارد…