گزارش دادگاه ایوبونه در پاریس – قسمت اول

روز پنجشنبه و جمعه (17 و 18 دسامبر 2009) از ساعت 1330 الی 2200 طی دو روز متوالی آقای "ایوبونه"(رئیس سابق د.اس.ت) به اتهام انتشار کتاب جعلی "واواک…"،دروغپردازی و توهین به ایرانیان شریف ساکن فرانسه و حمایت از باند تروریستی رجوی پای میز محاکمه کشیده شد.
در این محاکمه که با حضور اکثر قریب به اتفاق فرماندهان، اعضاء و هواداران "مجاهدین" و "شورای ملی مقاومت" در فرانسه و اروپا (حدود 600 نفر) انجام می شد پس از اعلام رسمی تشکیل دادگاه، تفهیم اتهام آقای "ایوبونه"صورت گرفت. پس از معرفی، سوگند و قرائت شکایت آقایان ؛ دکتر احسان نراقی،جهانگیر شادانلو و منوچهر شلالی از "ایوبونه" به وکلا و شاهدان آقای ایوبونه فرصت دفاع و شهادت داده شد. برای آقای "ایوبونه" 16 شاهد حضور پیدا کرده بودند که بجز 4 نفر بقیه از اعضاء رهبری مجاهدین و شورای ملی مقاومت بودند. شاکیان ایوبونه نیز 5 شاهد داشتند. که تمام وقت روز اول به قرائت و شهادت شاهدین هر دو طرف اختصاص داده شده بود. اولین شاهد که از اعضاء فعال مجاهدین در سوئد بود بیان کرد ؛ زمانی که برای پیگیری حقوق پناهندگی خود از سوئد بصورت سرزده به جلسه انجمن آریا در "فیاپ پاریس" آمده بود مورد ضرب و شتم و چاقو کشی قرار گرفته که نشان از وابستگی آقای شادانلو است.و… شاهد دیگر آقای "بونه" که از اعضاء مارکسیست شورای ملی مقاومت بود بیان کرد که آقای شادانلو را نمی شناسد ولی آقای "احسان نراقی" را از زمان شاه که در زندان بوده می شناخته و او وابستگی هایی به حزب توده و ساواک داشته است.و…. شاهد "شورایی" دیگری که سال 1364 در 50 سالگی از تیراندازی اش در کردستان عراق عکس یادگاری گرفته اند و معمولا سخنان خود را بین مجاهدین با بزله گویی شروع میکند، اینجا نیز حرف های خود را در بیهوده خواندن شکایت آقای احسان نراقی با یک طعنه آغاز کرد.و او البته همه چیز گفت بجز آنچه که مربوط به دادگاه و شاکی و متهم بود.و… تعدادی از همکاران فرانسوی و اروپایی و… مجاهدین نیز که تقریبا 4 نفر بودند در جوار آقای "ایوبونه " به دفاع از شخصیت متعالی ایشان پرداختند که باز هم ربطی به موضوع شکایت نداشت و بیشتر به ارائه تعریف و تمجید از ایشان شباهت داشت تا شهادت برای دفاع در برابر یک شکایت! نوبت به فرماندهان بالای مجاهدین هم رسید که با سوگند و ارائه شهادت از دوست دیرین خود دفاع کنند.پس از ارائه شهادت تعدادی از آنان، مقام سوم سازمان مجاهدین با اسم جعلی (؟؟؟) پشت جایگاه شهود قرار گرفت.ایشان که با "تلنگر" به زبان فرانسه ابتدایی و آرام و رمانتیک صحبت های خود را حفظ کرده بودند چهره ای روحانی به روند دادگاه بخشیدند.ایشان در شهادت و دفاع از آقای "بونه" مسائلی را عنوان کردند که بیشتر در دفاع از مردان و پیرزنانی بود که "ژانتی " بودند و زمانی در ایران مورد آسیب قرار گرفته بودند.و… دیگر شاهدین آقای "بونه" نیز وضعیت مطلوب تری از مقام سوم مجاهدین نداشتند.و تا پایان دادگاه روز اول روال بر همین منوال بود که طی شد. در خاتمه روز اول محاکمه آقای "ایو بونه"،بجز سران و اعضاء باند رجوی که گوش تا گوش سالن را پر کرده بودند 4 تن از جداشدگان نیز حضور داشتند که همانجا و در حین دادگاه مورد لعن و نفرین،"رهنمودهای عملیات جاری" و افاضات برادرانه و خواهرانه قرار می گرفتند. اما نتیجه روز اول چیزی جز بهت خانم قاضی، دادستان و غیره… بدنبال نداشت.چون تنها چیزی که شاهدین و وکلای آقای ایوبونه راجع به آن صحبت و دفاع نکرده بودند، موضوع محاکمه،کتاب و شکایتی بود که از ایوبونه شده بود! روز دوم محاکمه ایوبونه نیز بر همان اساس روز گذشته شروع شد.اما این بار شاهدانی در دفاع از شاکیان برخواستند.شاهدانی فرانسوی و ایرانی که نوشته های دست آموز آقای ایوبونه را حتک حرمت و دروغ و از بنیاد غلط اعلام کردند.شاهدانی که بیش از 30 سال در فرانسه شاکیان را از نزدیک می شناختند و دفاع جانانه ای از آنان کردند. در قسمتی دیگر از دادگاه روز دوم یکی از شاکیان،مقام سوم مجاهدین را به جایگاه شهود کشاند.این شاکی روی نام جعلی این مقام ارشد انگشت گذاشته و به خانم قاضی تاکید کرد که "ایشان" اولا شوهر اول مقام برجسته مجاهدین هستند و دوما از کی اسم شان را عوض کرده اند!؟ مقام سوم مجاهدین با تایید سخنان شاکی به خانم قاضی توضیح داد که شاکی درست می گوید و نام اصلی اش چیز دیگری است.و ذکر کرد که در ثب احوال ایران اسم اش را تغییر داده و از بدو ورود به فرانسه و… از همین نام جعلی استفاده کرده است. اما شاکی رو به خانم قاضی کرده و هشدار داد که ایشان دروغ می گویند.ایشان از فرماندهان بسیار بالای مجاهدین هستند و در عراق نیز مستقیما تعدادی را زندانی و شکنجه کرده است.او سال ها در ارتباط با فرماندهان صدام حسین بوده و فردی را که قرار است برای شهادت بیاید را پس از فرار، دستگیر،زندانی و شکنجه کرده است.او به همراه دیگر برادران و خواهران خود با انواع وسایل از جمله خودکار و… فرد جدا شده را تحت فشار روانی و آزار جسمی قرار داده و در زیر مشت و لگد یک فقره ناقابل از استخوان سینه او را شکسته و ماه ها در زندان "اشرف "تحت آزار و شکنجه بوده است.علاوه بر این دادگاه باید مشخص کند که ربط حضور بیش از 600 مجاهد و شورایی و بزن بهادر و بزن و بکوب و فحش و ناسزای آنان به هموطنان ایرانی با کتاب آقای "ایوبونه " چیست؟چرا تمام فرماندهان و اعضاء مجاهدین امروز در درون، بیرون و خیابان های اطراف کاخ دادگستری حضور پیدا کرده و شاکیان و شاهدان آنان را زیر رکیک ترین فحش ها قرار داده و کتک زده اند؟ سکوت سنگینی در دادگاه حاکم می شود.هیچ کسی یارای نگاه کردن به میز دادستان و جایگاه قضات را نداشت.متهم و شاهدان متهم سربزیر و منتظر رسیدن شاهدی از جداشدگان بودند. قاضی دستور ورود آخرین شاهد در دفاع از شاکیان را صادر می کند اما پیام تلفنی شاهد،خانم قاضی و سیستم قضایی فرانسه را مبهوت میکند؛شاهد در مسیر دادگاه و حین رساندن خود به محل دادگاه با یورش گله ای اعضاء مجاهدین مواجه شده و با چندین مشت و لگد جانانه به زمین پرتاب شده و مورد ضرب و شتم بیشتر قرار گرفته و مدارک اش به یغما می رود.شاهد همانند روز قبل که با تهدید های گوناگون و از جمله چاقوی تیز مجاهدین روبرو شده یارای نزدیک شدن به کاخ دادگستری را نداشته و از آنجا که مورد حفاظت قرار نگرفته در گوشه ای نزدیک به محل تجمع اعضاء تروریست رجوی منتظر مامورین محافظ می ماند.اما از محافظ خبری نیست و با یورش مجدد اعضاء باند رجوی آن صحنه را تا رسیدن افراد پلیس ترک میکند. موضوع به قاضی و دادستانی منتقل می شود.بیش از 600 عضو باند تروریستی رجوی با کتک و تهدید مانع حضور شاهد در دادگاه روز دوم می شوند.اما مجاهدین که سابقه دیرینه ای در کتمان حقایق دارند این را نیز انکار می کنند. دادگاه محاکمه "ایوبونه" با پیگیری این موضوع به کارش ادامه می دهد.یک شاهد فرانسوی دیگر دفاع شرافتمندانه ای را از شاکیان آغاز می کند که نکات بسیار روشنگرانه ای را در برابر عدالت فرانسه گواهی میکند. سکوت تلخ مجاهدین و سربزیر ماندن چند ساعته آقای "بونه " گویای مسائلی بسیار عمیق و نشان از تشتت درونی آنان و ضعف و درهم شکستگی رهبران باند تروریستی رجوی بود. این سکوت در پایان روز دوم دادگاه با سخنان دادستان در هم می شکند؛"باید مشخص شود که آقای ایوبونه در نوشتن چنین مسائلی در کتاب خود حسن نیت داشته یا نه؟و اگر چنین حسن نیتی نبوده باشد مسئله فرق خواهد کرد!" جلسه روز دوم دادگاه با موکول کردن نتیجه نهایی به بعد تعطیل می شود. ادامه دارد…

خروج از نسخه موبایل