اسلحه جنگی و ادعای دموکراسی مجاهدین

هرگز بعید نبوده و نیست خیل دعاوی فرقه رجوی در رد جنگ مسلحانه و وارد شدن به مبارزه صلح آمیز و غیر خشونت آمیز، ولی از فردای همان روزی که این فرقه مدعی شد سلاحهای خود را تحویل نیروهای آمریکایی داده و دیگر مبارزه مسلحانه را قبول ندارد این تناقض وجود داشت و دارد و همواره این سئوال مطرح شده و البته که بی پاسخ مانده و تا همین لحظه نیز شما هرگز نمی توانید پاسخی منطقی برای آن پیدا کنید مگر یک فریب و نیرنگ بزرگ.
سئوال از فرقه رجوی همواره این بوده که اگر خشونت را نفی می کنید و حاضر نیستید به آن دست بیازید و اگر قصد دارید لباس مبارزه صلح آمیز را قواره خود کنید و اگر سلاحهای خود را آْنطور که ادعا می کردید و می کنید تحویل داده اید چرا ارتش را منحل نکرده اید و چرا همواره و تا کنون مراسم عمومی ارتش را در کمپ اشرف به اجراء درآورده و در می آورید چرا هنوز لباس های متحد الشکل یا همان یونیفرم نظامی بر تن می کنید و چرا در پیام ها سران فرقه سراسر وعده حضور ارتش به اصطلاح "آزادیبخش" در تهران را می دهید و راستی چرا قانون طلایی "حداکثر تهاجم" را صادر می کنید و هزاران چرا و سئوال دیگر در همین رابطه که در انتظار پاسخ ماندن یعنی فریب خوردن و در زمین فرقه بازی کردن و اتلاف انبوهی انرژی و وقت.
خیر، آنچه مسلم است فرقه از دیر باز در تدارک و تهیه لوازم و اسباب ترور بوده و هست تا در هر فرصتی بتواند هر صدایی را بلافاصله به یک بلوا و آشوب تبدیل کرده و سپس با وارد کردن عنصر سلاح آنچنان فضا را آلوده کند که سره از ناسره قابل تشخیص نباشد تا بدین وسیله عناصر فریب خورده فرقه بتوانند اهداف فرقه را به پیش ببرند. بیخود نیست که در همین آشوب های اخیر در روز عاشورا تعدادی از عناصر همین فرقه با سلاح گرم دستگیر می شوند و به داشتن سلاح گرم و عضویت در این فرقه مطابق تمام گزارشات داده شده توسط وزارت اطلاعات و دادستانی انقلاب اذعان نموده اند و بدین ترتیب جای هیچ شک و شبهه ای برای کسی باقی نگذارده اند.
حال باز باید پرسید آن همه شعار در رد ترور و خشونت و دوری از سلاح و بمب و آتش چه شد و کجاست؟ آن همه دعاوی با تبلیغات کر کننده در گوشه و کنار جهان که ما اسلحه نداریم و دیگر با آن کاری نداریم؟
این عناصر و اعضائ شما در قلب ایران یعنی تهران روز عاشورا با اسلحه گرم چه می کردند و قصد داشتند که چکاری را به انجام برسانند که اینگونه دستگیر شده و اعمالشان ناتمام باقی مانده است؟ اکنون سران فرقه بایستی جواب بدهند قبل از همه به نهادهای بین المللی که از آنها حفاظت بعمل می آورند و بارها و بارها مدعی شده اند که این فرقه دیگر سلاحی ندارد پس این سلاحها از کجا آمده است؟
بایستی پذیرفت که خود این نهادها و کشورهای اشغالگر که در عراق مستقر هستند در این رابطه نقش تعیین کننده داشته و دارند و از مسئولیت های خود نمی توانند فرار کنند. در غیر اینصورت چگونه این افراد و این سلاحها وارد تهران شده است؟ اگر این فرقه تحت نظر نیروهای نظامی و امنیتی قرار دارد چه توجیهی برای این اعمال در ایران و تهران وجود دارد؟ مگر همکاری و یا نوعی راه باز گذاشتند برای این فرقه خطرناک و یا نوعی مدد رسانی به آن. تا بتواند به اعمال خشونت آمیز گذشته خود بازگردد.

خروج از نسخه موبایل