بمناسبت جدایی محمد باقر کشاورز از پادگان اشرف

خبردار شدم که بهترین دوستم ازدوران بچگی تا درگذراز فراز و نشیب های بعد از انقلاب به فرقه بد نام رجوی پشت کرده. امروزهم توانستم ضمن تماس تلفنی با وی در یکی از هتلهای بغداد دقایقی صدایش را بشنوم.دلم آروم گرفت و نفسی تازه کردم. خبردار شدم که بهترین دوستم ازدوران بچگی تا درگذراز فراز و نشیب های بعد از انقلاب و فعالیت سیاسی درچارچوب هوداری از سازمان ومتعاقبا خروج از کشور و پیوستن به سازمان درعراق، بالاخره جسارت به خرج داد و یا علی گفت و به فرقه بد نام رجوی پشت کرد وبرای همیشه کنده شد.
امروزهم توانستم ضمن تماس تلفنی با وی در یکی از هتلهای بغداد دقایقی صدایش را بشنوم وبغایت خوشحال شده وذوق کنم. عمیقا حس کردم اونیز همین احساس مرا داشت ولیکن بخاطرسالیان کنترل ذهن ومغزشویی ابتدا به ساکن حائل داشت و صدایش توام با بغض وغم واندوه دردناک بود ولی هنوز به زندگی امیدواربود.
بدینوسیله خواستم تا بازگشت قریب الوقوع ایشان به وطن و کانون گرم و پرمهرخانواده ودرآغوش کشیدنش، رهایی وگسستن ازقید و بندهای تشکیلات فریبنده فرقه رجوی را به ایشان و خانواده گرامی شان که بارها در دفتر انجمن نجات گیلان ملاقات کرده وگفت وشنود داشتم، تبریک وتهینت عرض کنم.
باشد در چشم اندازی نه چندان دور شاهد رهایی و بازگشت تمامی اسرای دربند واعضای ناراضی پادگان اشرف به دنیای آزاد و کانون آرام بخش خانواده باشیم. علی پوراحمد

خروج از نسخه موبایل