گفتگو با آقای نصیر حیدری ـ قسمت سوم

آرش رضایی: آقای نصیر حیدری شما و بیش از پانصد نفر از کادرهای تشکیلاتی با سابقه مجاهدین و ارتش آزادیبخش در دوران چک امنیتی در قرارگاه اشرف و به دستور مستقیم مسعود رجوی رهبر عقیدتی مجاهدین به دلایل واهی و نادرست تحت شکنجه شدید جسمی و روانی قرار گرفتید. شکنجه به شکلی سیستماتیک، مستمر و کاملا بیرحمانه در طی چند ماه آنگونه که شما نیز بدان شهادت دادید اعمال می شد، دوران چک امنیتی و بازجویی های مبتنی بر شکنجه افراد تشکیلاتی در قرارگاه اشرف، نمونه عینی بارز و آشکار نقض حقوق بشر در میان مجاهدین است. در عین حال مسعود، مریم و سایر رهبران مجاهدین در ژست های تبلیغاتی خویش و در گفتگو با نمایندگان رسانه های گروهی غرب یا در برنامه سیمای به اصطلاح آزادی با هیاهو و پروپاگاندا از مبارزه برای نفی شکنجه و دفاع از حقوق بشر سخن می گویند و شعار می دهند؟ این همه تناقض را شما که سالها در قرارگاه اشرف بودید و یکی از قربانیان شکنجه در اشرف هستید چگونه تحلیل می کنید؟ آقای نصیر حیدری: شکنجه واقعی را با همه وجودم در قربانگاه اشرف لمس کردم. بعد از داستان چک امنیتی همه مواردی که رهبران مجاهدین به عنوان ارزش توی ذهن من کرده بودند یکی یکی زیر علامت سوال رفت بتدریج به همه چیز شک می کردم و در این رابطه با آنها درگیری داشتم.
واقعیت اینکه وقتی از سوی بازجویان در قرارگاه اشرف تحت شکنجه قرار گرفتم و کارهایی که سر ما آوردند متوجه شدم رفتار مسئولین سازمان 180 درجه با صحبت هایی که بارها مسعود و مریم و در رابطه اسلام و طرز برخورد با انسان ها می کردند، تفاوت دارد و صحبت های مسعود و مریم که در نشست های جمعی در اشرف می کردند و دم از اسلام می زدند جز یک حرف و شعار توخالی نیست. تئوری هایی که مسعود رجوی برای ما در قرارگاه اشرف می بافت در واقع جهت اعمال قدرت و تحمیق افکار افراد بود.
یا اینکه از حقوق بشر حرف می زدند و اعلامیه هایی که پخش می کردند و یا در نشست های جمعی و لایه ای دم از آزادی انسان ها و مبارزه برای آزادی انسانها می زدند همه و همه جهت هدف شوم خودشان بود و است. شکنجه ها و بلاهایی که سران سازمان به سر ما که نیروهای خودشان بودیم، آوردند متوجه شدم اینها ماهیت خشن دارند و در صورتی که دستشان به مردم ایران برسد با خشونت با آنها رفتار خواهند کرد.
شکنجه ها، اعمال ننگین سران و بازجویان مجاهدین رفتاری نادرست و غیر انسانی بود و تاثیر بدی بر نفرات داشت. وقتی که خیلی از افراد را در دوران چک امنیتی در زندان جمع کردند و این بلاها را به سرشان آوردند در نهایت رفتار و اعمال ضد انسانی رهبران مجاهدین تبدیل شد به بلا و خوره تشکیلات. چون تخم بی اعتمادی در بین افراد حاضر در قرارگاه اشرف نسبت به رهبران مجاهدین و به خصوص مسعود رجوی با دست خودشان پاشیده شد. به همین دلیل اغلب نیروها نسبت به همه چیز رهبران و مسئولین مجاهدین با شک وارد می شدند.
آقای نصیر حیدری: رهبر عقیدتی مجاهدین در داستان انقلاب ایدئولوِژیک مرزهای ممنوعه ای را طرح کرد که دقیقا ارتباط داشت با نیازهای طبیعی انسان. در حقیقت مسعود رجوی با کشتن عمیق ترین و متعالی ترین احساسات انسانی سعی داشت تعریف خاصی از مبارزه و انقلابییگری بدهد؟ او حتی زن را مانع مبارزه و رهایی می دانست و اما از رهایی زنان حرف میزد و این پارادوکس
شگفت انگیزی بود که ذهن بیمار مسعود رجوی اهمیتی به آن نمی داد. به نظر شما مسعود رجوی در قصه ی جریان انقلاب ایدئولوژیک نسیت زن با انقلاب و مبارزه را چگونه تصور می کرد؟
آقای نصیر حیدری: ببینید آقای رضایی، من در بهار سال 71 وارد نشست های انقلاب ایدئولوژیک شدم. نشست اول که بند الف بود و بیشتر در رابطه با موضوع زن بحث شده بود و اینکه نباید در مبارزه حتی لحظه ای به زن فکر کرد. از طریق نوار ویدئو بحث های انقلاب را گوش کردم در پایان همان نشست این نکته توی ذهنم بود که این موضوع واقعی نیست. ولی موقعی که به قرارگاه برگشتم پری رحیمی ما را که چند نفر بودیم صدا زد و همه شروع کردند مسائلی را تعریف کردند و اشکالاتی که خودشان داشتند طرح کردند و اما پری رحیمی گفت: دیدگاه مسعود بهترین راه برای ادامه مبارزه است چون با وجود و همراهی زن نمی شود مبارزه نمود. یا اینکه امکان ندارد آدم در این دنیا دو نفر را دوست داشته باشد یا باید زن را دوست داشته باشد یا رهبری را. بنابراین ما که مبارزه را انتخاب کردیم باید زن را طلاق بدهیم که رهبری را دوست داشته باشیم.
من در جواب گفتم خوب من که زن ندارم طلاق بدهم، در پاسخ مسئول نشست گفت: خیلی نفرات بودند که می گفتند زن نداریم ولی به این نقطه رسیدند زن همان چیزی است که در درون انسان است و باید همان را طلاق دهد ما هم ناچار پذیرفتیم و محتوای نواری که دیده بودیم را تایید کردیم. این داستان عبور من از بند الف بود.
بعد از ماجرای بند الف ما را صدا کردند تا جهت عبور از بند ب، نوارهای ویدیویی انقلاب ایدولوژیک را تماشا کنیم.
نوار سخنرانی مسعود رجوی بود، او به این شکل شروع کرد. در بند الف شما آن ماده اصلی را کنار زدید که منظور مسعود زن بود. ولی بند « ب » آمده تا تناقضات و لحظات بدی که در این رابطه در درون شماست را از بین ببرد. اینکه آن لحظات بد را مال خودتان ندانید و این لحظه ها را بنویسید و تحویل رهبری دهید تا خودتان را از آن تناقضاتی که در درون شما است، خلاص کنید.
ادامه دارد…
تنظیم از آرش رضایی

خروج از نسخه موبایل