جنگ روانی بر علیه خانواده های اسرای در بند اشرف

بقرار اطلاع , اخیرا تعدادی از اعضای خانواده های ساکنین قرارگاه اشرف , برای ملاقات عزیزان خود به عراق رفته و ظاهرا مدت 15-10 روزی است که سرگرم درگیری لفظی با مسئولین حفاظت اطلاعات این سازمان که اغلب در درب قرارگاه مشغول انجام وظیفه اند , شده اند! بعبارت دیگر سران سکتاریست و تمامیت خواه این سازمان که بدرستی صفت (فرقه) بر آن نهاده شده , هنوز آن قدرت را دارند که به برکت حضور پر رونق نیروهای آمریکائی , کماکان به پروسه ی مغزشوئی جگرگوشگان ما مشغول شده و علیرغم حضور دولت قانونی عراق در منطقه , به فعالیتهای خود در تعیین حق تعیین سرنوشت اعضای خانواده ی ما – ومنجمله جلوگیری از انجام ملاقات با فامیلان – ادامه دهند. اما این کار رهبران فرقه ایجاد شبهه میکند و بنابراین با پیشدستی وقیحانه دست به مظلوم نمائی زده و در برنامه های تلوزیونی کسالت بار خود , مدعی تظاهرات این مسافران لاعلاج اشرف و برهم زدن آسایش ساکنان و بخصوص بیماران بستری در بیمارستان نزدیک به درب قرارگاه گردیده اند! آنچه که قابل تامل است, رسانه های گروهی این برادران و خواهران مجاهد سابق , از ذکر نام مراجعه کنندگان و متقاضیان ملاقات, کوتاهی میورزند. اما طبق روال چند ساله ی مجاهدین سابق , ملاقات کنندگان با دقت تمام مورد بازرسی قرار گرفته و اسناد معتبری از آنان درخواست میشود که رسیدگی به این اسناد هم ساعتها طول کشیده و مراجع بدبخت را در منگنه ی استرس و نگرانی قرار میدهد. بنابراین هویت هر مراجعه کننده برای بازرسان خشن درب قرارگاه کاملاروشن شده و دیگر نمیتوان ادعا داشت که این افراد مشکوک بوده و ربطی به اعضای خانواده ی زندانیان اشرف ندارند! اینجانب بعنوان یک فرد سرد و گرم چشیده و عزیز از دست داده (برای رفع عطش سیری ناپذیر جنون قدرت طلبی رجوی) , نیک میدانم که این تشکل در میان مردم فهیم و آگاه ایران جایگاهی ندارد و بطریق اولی سران این باند بهتر از من میزان نفوذ خود در جامعه اطلاع دارند و بتبع مردم ایران نقشی در بازیهای سیاسی آنها ندارد و بنابراین تنها کاربرد اعضای فریز شده ی این گروه بیشتر به درد نمایش تلوزیونی و فتوشاپ بازی و ابراز قدرت نمائی برای عرضه به دولت آمریکا میخورد تا بتواند در صورت ممکن , در داد و ستدهای سیاسی , از این سیاهی لشکر 3400 نفره, استفاده ی بهینه ای کرده باشد. زهی خیال باطل! این یک اصل مسلم مبارزاتی است که جمعیتی که خود را مبارز و یا گروه سیاسی معرفی میکند , بهر طریق ممکن در صدد جلب رضایت مردم برای رسیدن به اهدافش میباشد. سازمانی که با افراد خانواده ی خود این رفتار موهن و زشت را داشته باشد, چگونه میخواهد مردم دیگر را بخود جذب کرده و با کسب قدرت سیاسی , درصدد پیاده کردن برنامه هایش باشد؟ با این منطق میتوان بدین نتیجه رسید که چون رهبران مجاهدین از این اصل مسلم پیروی نمیکنند, پر واضح است که در معادلات بچه گانه ی آنها عنصری بنام " مردم ایران" وجود ندارد!
راستی برادران و خواهران عزیز! من بعنوان چند عزیز از دست داده , که دفعاتی هم خدمت شما رسیده و با توهین ها و آزار و اذیت شماها مواجه بوده ام , دارای این حقوق شهروندی هستم که از خدمت شریف سئوال کنم که چرا از ملاقات بدون مانع اعضای دربند خود با فامیلان زجرکشیده اشان واهمه دارید؟ آیا با این کار خود نشان نمیدهید که به اعضای با میانگین سابقه ی خدمت 20 ساله ی خود اعتمادی ندارید و آیا با این عمل خود به شخصیت آنها توهین نمیکنید؟ آیا آنها را اینقدر ضعیف و ناآگاه میدانید که تصور میکنید با یک احوالپرسی ساده و یا مبادله ی درد دل چندساعته با یک پیرزن ویا پیرمرد به اشرف سفر کرده و یا بقول شما اعزام شده , این پهلوانان شما پنبه ای از آب در آمده و از دست شما فرار خواهند کرد؟ اگر تحلیل تان در این مورد اینگونه است , چرا این موضوع را با دوستان آمریکائی خود مطرح نمیسازید؟ لااقل برسر این دوستان جدید خود کلاه نگذارید و برای یکبار هم که شده صداقت داشته باشید. برنامه ی شنبه 01/12/1388 تفسیر خبر آقای جمشید چالنگی از بخش فارسی صدای آمریکا با برخوردهای سطحی با استدلالهای لنگنده ی خانم سخنگوی مجاهدین در قرارگاه اشرف , چهره ی طرفدارانه و غیر ژورنالیستی از خود نشان داد و تصویر ذهنی ناخوشآیندی از خود برجا گذاشت. این مجری محترم همواره ادعا دارد که حاضر است با تامین هزینه ی ماهواره , به مخاطب غایب زیر انتقاد , این مکان را بدهد که از خود دفاع نمایند. من بعنوان یک عضو خانواده ای که 2 تن از عزیزانم را بگونه ای فجیع در مناسبات مجاهدین از دست داده ام از آقای چالنگی درخواست دارم که از این حقی که برای همه قائل است محرومم نسازدقسمتی از برنامه ی شنبه 01/12/1388 تفسیر خبر آقای جمشید چالنگی از بخش فارسی صدای آمریکا هم بر وخامت کارتان افزود! سیاق همیشگی آقای چالنگی – لااقل در ظاهر – آنستکه پرسش های دقیقتری از مصاحبه شوندگان بکند اما در این برنامه با برخوردهای سطحی با استدلالهای لنگنده ی خانم سخنگوی شما در قرارگاه اشرف , چهره ی طرفدارانه و غیر ژورنالیستی از خود نشان داد و تصویر ذهنی ناخوشآیندی از خود برجا گذاشت. این مجری محترم همواره ادعا دارد که حاضر است با تامین هزینه ی ماهواره , به مخاطب غایب زیر انتقاد , این مکان را بدهد که از خود دفاع نمایند. حالا این گوی و این میدان! من بعنوان یک عضو خانواده ای که 2 تن از عزیزانم را بگونه ای فجیع از دست داده ام از آقای چالنگی درخواست دارم که از این حقی که برای همه قائل است محرومم نسازد! مگر غیر از آنستکه در این برنامه به ما خانواده ها توهین شد! در این مورد خاص به عرض آقای چالنگی میرساند که من لااقل از روی تصاویر پخش شده 2 تن از ملاقات کنندگان را شناختم که یکی از آنها " دولت پناه" یک انسان کاملا غیرسیاسی و از ایلات آذربایجان میباشد و نفر دیگر هم که مصطفی محمدی (هوادار مطرح مجاهدین) بوده که اینک به گواهی اسناد اینترنتی , سالهاست که در پی تحویل گرفتن جگرگوشه اش خانم " سمیه محمدی" است.
دختر خانم بداقبالی که هربار مجبور میشود که درپای تلوزیون حاضرشده و با چنگ انداختن بر روی شخصیت خود , پدر کارگر خود را زیر انواع تهمت ها و شانتاژها قرار دهد! اما انتقادی هم بر دولت عراق و بخصوص وزارت حقوق بشر آن کشور دارم و آن اینکه چگونه نتوانست در این مدت نسبتا طولانی , امکانات برقراری ارتباطات مکتوب و تلفنی را بین این اسرا و فامیلهایشان در ایران برقرارنماید و اصولا چگونه حاضر به تحمل و قبول ارتباطات فرقه ای در کشور خود شده و کمک کرده است که این عزیزان زندانی فکری و روحی ما در وضعیت سابق باقی بمانند؟ آیا سمبه ی آمریکا مانند سالهای قبل , همچنان پرزورتر است؟ کسانی که بسادگی میتوانند با صدای آمریکا مصاحبه ی تلفنی داشته باشند , چگونه نمیتوانند با خانواده ی خود تماس عاطفی برقرار نمایند؟ تبریزلی

خروج از نسخه موبایل