حمایت فرقه رجوی از ریگی

سالهای زیادی طول نکشید که تروریستی دیگر از تبار همان گروه هایی که در رسیدن به قدرت از هیچ کاری رویگردان نبوده و نیستند. منظور از هیچ کاری همان هیچ جنایت و وحشیگری است که این گروه ها معمولاً رویگردان نیستند و آنرا کاملاً مشروع هم میدانند و از قضاء هر قدر سنگین تر باشد جایزه هم میدهند. نظیر کارهایی که القاعده کرده و گروه ریگی هم دست کمی از آن نداشته است.
اصولاً گروه هایی مثل فرقه رجوی یا القاعده و یا ریگی در نظر و عمل در آخر کار یکی می شوند و حتی کارهایشان هم شبیه هم می شود و به همین خاطر است که در تنگناها نیز به کمک هم می آیند و تلاش می کنند به شکلی بار را از روی دیگری بردارند و یا فشار را کم کنند.
مثل القاعده آن موقعیکه عملیات تروریستی و سراسر جنایت خود را آغاز کرد و در واقع زمینه را برای وارد گود شدن آمریکا و غرب به خاورمیانه به بهانه مبارزه با تروریسم باز کرد. در همان هنگام براساس شواهد و اظهارات جداشدگان فرقه رجوی که خاطرات خود را بعد از نجات از اسارت گاه اشرف و وارد شدن به دنیای آزاد و ترمیم ذهنیات خود بازگو کرده اند بخوبی پیداست که در همان هنگام در قرارگاههای فرقه رجوی خوشحال هم بوده و کیک و شربت پخش می کردند و مورد ستایش هم قرار میدادند.
اما در موضع گیری های خارجی و بیرونی خود راه دیگری می رفتند. خوب این طبیعت این گونه فرقه و گروههاست و در بند بازی ید طولایی دارند.البته در مورد القاعده چون طرف حساب آمریکا بود و غرب برای فرقه رجوی خیلی سخت بود که علناً در حمایت از بن لادن اطلاعیه ای صادر کند و یا حتی بصورت نرم حمایتی بعمل بیاورد اما در درون فرقه چنین دست بستگی هایی وجود نداشت و براحتی می شد از هر دری سخنی به میان آورد و عمل تروریستی انفجار برج های دوقلو را عملی حتی قهرمانانه توصیف کرد و حسابی به آن آب و تاب داد.
اما در مورد گروهک ریگی قضیه فرق می کرد.اولاً در حد و اندازه های القاعده نبودند، دوماً سطح کارشان نیز از همان اول بجای دشمن خارجی عمل کردن، روی مردم بی گناه شهر و روستا بود که دفاعی از خود نداشتند و بعد از عمل هم خوب در دنیا که حساب و کتابی نیست از این بابت ها، براحتی می شد آنها را به جای هر فردی یا ارگانی جا زد. البته بعد از اینکه توانست حمایت آمریکا را جلب کند و تجهیز شود کارهای دیگری هم انجام داد اما در کل تعدادی عمل تروریستی با دامنه محدود بود.
و سوماً از تشکل و پیچیدگی های القاعده هم بی بهره بود. این را از روی نحوه دستگیری وی می شود براحتی فهمید و بعد هم ظرف کمتر از 48 ساعت زبان به اعتراف گشود که مشخص می شود که این خود بیانگر عمق مزدوری وی بوده و اساساً هیچ نوع تعهد و پایبندی حتی به حرف های قبلی خود را نیز نداشته است. و طبعاً بزودی نیز پرونده جنایاتش برای همیشه بسته خواهد شد.
در این میان اما موضوع اصلی بحث ما موضعگیری فرقه و دلسوزی فرقه رجوی از این مزدوری است که حتی کشوری مثل انگلستان که کلی آلاف و علوف برای او تهیه کرده بود نه تنها همکاری خودش را محکوم کرد بلکه حتی ابراز خوشحالی نیز نمود. اما جای شگفتی است که فرقه حتی محکوم هم نکرد و به صورت کلی و خلاصه خبر دستگیری را داد و پیشاپیش هم نسبت به نقض حقوق پناهندگی هشدار داد و خبری هم از اعترافات احتمالی، و این در حالی است که تصاویر جنایات ریگی وجدان هر انسانی از هر نوع سنخ فکر و اندیشه را به درد می آورد و می آزارد. اما معلوم نیست که چرا فرقه حتی به ندای وجدان انسان ها هم مثل خود القاعده و ریگی توجهی ندارد که این بی دلیل نیست و از ذات و ماهیت این گونه فرقه ها و گروه های تروریستی ناشی می شود. البته این واقعیت را هم باید گفت که بعد از پخش اعترافات ریگی در سایت های فرقه رجوی شما دیگر موضوعی با نام عبدالمالک ریگی و گروه جندالله نمی بینید و از همان اخبار خلاصه هم خبری نیست، و این خود جنبه دیگری از سیاست های فرقه است که چه بسا شاید بدنبال جذب باقیمانده های این گروه است تا بلکه بتواند در بحران نیرویی که خودش با آن مواجه است تعدادی از آنها را زیر بال و پر شکسته خود بگیرد.
القصه سرانجام تمام جریانات تروریستی همین است که همگان دیدند و در آینده هم باز خواهند دید. اصولاً این نوع فرقه و گروه ها بدلیل ماهیت خشونت طلبانه خود نمی توانند مورد مقبولیت قرار بگیرند و دنیای امروز به هیچ وجه خشونت را نمی پذیرد و از آنجایی که این فرقه و گروه ها مثل خود فرقه رجوی بنیادشان را با خشونت پی گذاشته اند و ادامه حیاتشان را نیز در آن می بینند جایی در دنیای امروز ندارند و از بین خواهند رفت.

خروج از نسخه موبایل