زنان و استثمار مضاعف، به مناسبت 8 مارس

مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی ـ قسمت هفتم زنان و استثمار مضاعف، به مناسبت 8 مارس مقدمه:
سایت ایران قلم در نظر دارد با توجه به حضور خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق در اروپا، مصاحبه ای را در چند قسمت با ایشان انجام دهد. طبعاً با توجه به جایگاه تشکیلاتی ایشان در شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق و همچنین ارتباط نزدیک وی با مسعود رجوی رهبری این سازمان، تجربیات و دیدگاه های ایشان می تواند در شناخت ماهیت فرقه مجاهدین خلق و همچنین اهداف استراتژیکی این سازمان در آینده بسیار مؤثر باشد. از خوانندگان درخواست می شود در صورتیکه سؤالی در ارتباط با مسائل مربوط به سازمان مجاهدین دارند آن را به آدرس اینترنتی هیئت تحریریه سایت ایران قلم ارسال کنند تا با خانم سلطانی مطرح شود. با تشکر سایت ایران قلم:
خانم سلطانی این قسمت از مصاحبه ما با 8 مارس روز جهانی زن همزمان شده است، بنابراین اگر اجازه بدهید در این قسمت روی مسائل زنان در سازمان مجاهیدن خلق متمرکز شویم. آنچه که مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین از مناسبات درونی تشکیلات خود تبلیغ می کنند، رهایی و آزادی زنان می باشد، شما به عنوان عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین که در درون این تشکیلات بوده اید، نظرتان در این مورد چیست؟ خانم بتول سلطانی:
باید بگویم که علیرغم شعارهای بی محتوی سازمان مجاهدین و تبلیغ فراوان روی مریم رجوی و یا زنان بعنوان رهبری کننده در سازمان مجاهدین، من ساعتها می توانم استدلال کنم که رهبری این سازمان دروغ می گوید و بصورت محوری دیکتاتوری مسعود رجوی حاکم است و به خلاف ادعاهای این سازمان نه تنها خبری از آزادی زن نیست بلکه بطور مضاعف در دستگاه فرقه ای مسعود رجوی در اسارت است. چرا می گویم بطور مضاعف؟ برای اینکه وقتی در تشکیلات قرارگاه اشرف بودم حتی مردهای مسئول اجازه داشتند که در قرارگاه روزها خودشان بصورت تکی تردد کنند اما این اختیار از زنان گرفته شده بود و زنها می بایست دو نفره تردد کنند و این به شدت از جانب ما کنترل می شد و خودمان هم موظف به عمل بودیم. در نشست های عمومی خانم ها حتی اجازه نداشتند که به دستشویی بروند و باید تحمل می کردند تا توسط مسئولی کنترل شود بعد برود. زنان باید به صورت گروهی یا یگانی تردد می کردند. اجازه ورزش بصورت انفرادی، دوچرخه سواری در خیابانهای قرارگاه، مراجعه به مردان و صحبت یا سوال از مردان برای زنان ممنوع بود. بنابراین فشار روی زنان خیلی زیاد بود بارها از مشکلات زنان تحت مسئولم که برای مریم رجوی می گفتم او می گفت اهمیت ندهید و میگفت که عاشق دستها و صورتهای آفتاب سوخته است و ما همین سخنان مریم رجوی را می بردیم در زنان تحت مسئول خود بعنوان ارزش ترویج می کردیم که خواهر مریم عاشق دست ها و صورت های آفتاب سوخته است و دختران جوان دچار انواع بیماریهای پوستی ناشی از روزها زیر آفتاب سوزان بغداد و عدم رسیدگی در زمین های تمرین و حتی اگزما و سرطان پوست شده بودند و دارو و حتی کرم و پماد در اختیار آنها نبود. پاهای اغلب آنها در اثر ماندن در پوتین عفونت داشت و از شکل خارج شده بود و ناخنهای آنها سیاه شده بود و این در حالی بود که مریم رجوی خودش در اوج رفاه و آسایش با انواع رسیدگی ها و فقط 10 نفر کادر اداری برای کارهای شخصی اش داشت و خودش انواع عملهای زیبایی صورت انجام می داد و انواع کرمها و لوازم آرایشی در اختیار داشت. مریم رجوی به ما دستور می داد که به شدت با نازک صحبت کردن برخورد کنیم و همه باید مثل مردها زمخت صحبت می کردند و یادم هست که تحت مسئولی داشتم بنام نیلوفر عالمیان که خیلی زجر می کشید می گفت نمی توانم صدایم اینطوری است. اما ول کن او نبودیم و من خودم هم سر او مرتب انتقاد می شنیدم که چرا او زنانه صحبت می کند. این مسائل به حدی بود که خیلی از آنها دفرمه شده بودند. مریم رجوی می گفت باید با ظواهر دنیای عادی برخورد کنید و آسایشگاهها و همه جا را باید محیط نظامی بچینید. زن در دستگاه این فرقه صرفاً یک ابزار بوده است که جنسیت وی مورد بهره برداری قرار گرفته و تحت استثمار بوده است. هم آن زمان که به بهانه‌ی مبارزه از کانون خانواده و جامعه و تحصیل جدا شد و به خانه‌های تیمی کشانده شد و تنها و بی پناه تن به امیال مسؤولین تشکیلاتی داد. یا زمانی که زنان را به عملیاتهای تروریستی می فرستادند و یا بعنوان محمل استفاده می کردند از این نمونه ها شما فقط کافی است سرنوشت دختری مثل ندا حسنی را که از جامعه و تحصیل دزدیده شد و سرانجام طعمه حریق برای آزادی مریم رجوی شد بخوانید و البته که به نظر من سرنوشت زنان دیگر این فرقه هم دست کمی از زنده زنده سوختن ندای بیچاره در آتش ندارد. سایت ایران قلم:
آیا شما اعتقاد دارید که ستم مضاعف در مورد زنان در سازمان مجاهدین به صورت سیستماتیک و به یک اندازه اعمال می شد، فرضا اعضای ارشد سازمان یا اعضای شورای رهبری سازمان از موقعیت بهتری نسبت به زنانی که صرفاً در بدنه سازمان عضویت داشتند، برخوردار نبودند؟ خانم بتول سلطانی:
من در مصاحبه های خودم با بنیاد خانواده سحر به این موضوع اشاره کرده ام، واقعیت این است که ستم و استثمار هر چه که در تشکیلات سازمان بالاتر می آمدم بیشتر می شد و مسعود رجوی و مریم رجوی و بالاتریها دست بازتری پیدا می کردند تا بهره برداری از زنان بکنند. البته که این استثمار در پوشش یک فریب بزرگ صورت می گرفت که در عین اینکه شبانه روز به این زنان و همچنین در تبلیغات این سازمان این تبلیغ می شد که زنان آزاد و رها شده اند دیگر تحت تملک مرد نیستند، اما اوج این ترقی و رشد زن به عقد رجوی در آمدن بود. سایت ایران قلم:
البته من خاطرم هست که شما در مصاحبه های گذشته تان این بحث که زنان عضو شورای رهبری به عقد مسعود رجوی در می آمدند را مطرح کردید. ولی با توجه به سانسور کامل در درون تشکیلات سازمان و اهمیت موضوع لطف کنید این بحث را بیشتر باز کنید. خانم بتول سلطانی:
ببینید، مسعود رجوی ماموریت این صحنه گردانی را به مریم رجوی داده بود و مریم رجوی وظیفه اش به اسارت کشاندن سایر زنان بود و یکی رقت انگیزترین صحنه‌های استثمار جنسی زن را من در مناسبات بالایی و در شورای رهبری شاهدش بودم. که واقعا در تصور کسی نمی گنجد و زبان از بیان متأسفانه قاصر است. این موضوع از طریق یک سلسله نشست های طولانی برای فردی که عضو شورای رهبری می شد، اعمال می شد. ابتدا به این شکل توجیه می کردند که جنس رابطه و ذوب تو در رهبری خیلی فرق می کند با جنس و ذوب شدن در رهبری با گذشته… وقتی مریم از بحث ها می گذشت و اعضا را به اصطلاح توجیه می کرد، خیلی تیز و صریح به ما می گفت که شماها از این پس در حکم زن های مسعود هستید و مسعود شوهر شما است… بطور رسمی جلسه ای برای این مراسم شبیه مراسم عقدهای معمولی وجود دارد که اصطلاحا به آن جلسه عقد می گویند… برگزار کننده این جلسات خود مریم بود… او تاکید می کرد با این کار یعنی درآمدن شما به عقد مسعود رجوی ذهن شما به روی هر مرد دیگری بسته می شود. سپس بعد خود مسعود رجوی وارد جلسه می شد و خودش هم خطبه عقد را می خواند و زن ها بله می گفتند… بعد از اینکه مسعود رجوی وارد جلسه می شد، ابتدا خودش آنتراکت می داد، بعد همه می رفتند وضو می گرفتند و بر می گشتند و مسعود رجوی خطبه عقد را می خواند و زن ها یکی یکی بله می گفتند. خوب، حالا شما خودتان قضاوت کنید آیا آخر مفهوم آزادی و رهایی، به عقد مسعود رجوی درآمدن و در اختیار همه جانبه رجوی قرار گرفتن است؟ البته من در فرصت مناسب این موضوع را بیشتر توضیح خواهم داد. ولی ای لعنت بر این ریاکاران که سالهاست به همه چیز این اسیران و بخصوص زنان دست انداخته اند برای اینکه سرپوشی بگذارند بر یک خباثت و تئوریزه کردن اتفاقی که در سال 63 در پاریس روی داد و مسعود رجوی که آن زمان همسرش اشرف ربیعی را با یک طفل شیر خوار در ایران رها کرده و رفته بود اشرف در ایران کشته شد و مسعود رجوی با فیروزه بنی صدر ازدواج کرده بود و در عین حال روابط غیر عادی و بطور تمام وقتی با مریم رجوی همسر رفیقش پیدا می کند و مریم عاشق و دلباخته از مهدی طلاق می گیرد و مسعود هم فیروزه را طلاق می دهد و با هم ازدواج می کنند و آنجا که ماجرای ارتباط مسعود رجوی با مریم رجوی یک انحلال و فروپاشی تشکیلاتی را علامت می داد رجوی فرمان طلاق از شوهران و همسران را برای همه اعضا صادر می کند تا به این ترتیب این فضاحت تشکیلاتی را انقلاب جا بزند حق دوست داشتن از کلیه زنان این سازمان و عشق گرفته شده است و همه باید عاشق مسعود رجوی شوند و همانطور که گفتم صحنه گردان اسیر بزرگتری بنام مریم رجوی است دو دهه بازی دادن و ماجرای طلاق همگانی در سال 1368 با به میان کشاندن بحثهای آزادی زن و به ظاهر دفاع از زن، و پتانسیل مسئولیت پذیری حداکثر بهره برداری از آنها به نفع تثبیت رهبری و موقعیت خودش و به این ترتیب با حذف کلیه مردان از سطح فرماندهی به این ترتیب مردان را کنترل کرده و از طرف دیگر با یکه تازی تک به تک زنان نگون بخت همچون فهیمه اروانی و یکی پس از دیگری را به چنگ آورده و رجوی یکه تاز میدان می شود شاخص اصلی برای انتصاب این زنان که رسماً نیز اعلام گردید، این بود که آنها خود را کلفت دوم رهبری مجاهدین بدانند. سایت ایران قلم:
حالا اگر زنانی بودند، چه در سطح شورای رهبری سازمان یا چه در سطح پایین تر به این ظلم و ستم مضاعف اعتراض می کردند یا در هر صورت با ابهام و سؤالات گوناگون روبرو می شدند، نحوه برخورد رهبری سازمان با آنها چگونه بود؟ خانم بتول سلطانی:
تا سال 85 که من از آن دخمه تاریک فرار کردم حدود 50 زن حتی در سطح شورای رهبری که به آنها شورای رهبری بازنشسته می گفتند در حصاری بنام 49 زندانی بودند که از این دسته می توانم به افراد زیادی اشاره کنم اینها حتی اجازه خارج شدن از مقر نداشتند و باید از صبح تا شب بیگاری می کردند و حتی به مسخره این زنان به همدیگر می گفتند که شورای رهبری بازنشسته که یکی از این زنان بنام مهری موسوی که بعدها از شدت فشار خودکشی کرد یکبار در نشست شورای رهبری گفت شورای رهبری یعنی یک بام و دو هوا و رده ای است باسمه ای. حتی به هنگام سقوط صدام و تهدید آدم ربایی قرار بود که اگر هرج و مرج جدیتر شود حتی این زنان در قدم اول کشته شوند. یا مثلا خودکشی مرجان اکبری که در اثر فشار صورت گرفت و سازمان حتی به مادرش عذرا فشار آورد که نباید از ناراضی بودن دخترش به کسی بگوید. هیچوقت یادم نمی رود آخرین روزهایی که دیگر هرگز مرجان را ندیدم او را دیدم و احوالش را پرسیدم که چرا اینقدر ساکت است کمی با هم رابطه دوستی داشتیم گفت که چه بگویم روزی هزار مرتبه مرگ خودم را از خدا می خواهم و بعد به من گفت که می دانم که تو اینطوری نیستی اما تو را خدا نرو این را بگو چون به من فشارش را می آورند!! از آنجائیکه عشق و مهر دلدادگی و وفا به عهد و پایداری در پیوند های عاطفی در نزد عموم زنان بویژه زنان مذهبی رقیق تر و کامل تر از مردان است، رجوی با سوء استفاده از این زنان با اهدای عنوان ظاهری شورای رهبری به این زنان آنها را بعنوان نزدیک ترین محرمان خود به مقام جاسوس و خبرچین و کنترل کننده اعمال و رفتار اعتراضی مردان در مقابل دستورات و اوامر خود منصوب نماید. رجوی بارها در جمع شورای رهبری یا زنان می گفت ” این شمائید که برای من می مانید! ” و باتوجه به اینکه تمامی تصمیمات توسط شخص رجوی گرفته می شود بنابراین اعضای شورای رهبری در واقع افراد محرمی هستند که عاملیت تنظیم و اجرایی شدن این دستورات را بعهده دارند. و بارها شاهد بودم که از سطح شورای رهبری فقط بخاطر یک اما و اگر گفتن به دستور رجوی کنار گذاشته شده است و از صحنه کار و نشست حذف شده است. پدیده زن ستیزی که لازم است همینجا به آن اشاره کنم اینکه شخص رجوی یکبار گفت که این عضو باقیمانده از جنسیت هم باید در زن از بین برود هر چند که در ابتدا ما این حرف وی را جدی نگرفتیم اما به تدریج در نشستهای بعدی و در تشکیلات شاهد اجرا شدن عمل جراحی رحم زنان بودم. بطوری که رجوی حتی آمار این زنان را از پزشک شورای رهبری بنام نفیسه بادامچی و همینطور مسئول امداد یعنی زهره بنی جمالی می گرفت و از نظر رجوی جراحی این عضو برای زن قطع امید از آینده وبچه دار شدن و آب بندی دستگاه انقلاب زن بود. بهرحال من امیدوارم که در تلاش های بین المللی و پای میز محاکمه کشاندن این رهبران یکی از جنایاتی که باید در کنار سایر جنایاتشان جواب دهند همین ستم به زنان است. ادامه دارد

خروج از نسخه موبایل