باز هم رجوی چوب بر سر عرفات میزند

رجوی که تا به حال چیزی برای خرج کردن و مایه گذاشتن نداشته است تلاش دارد تا از وجهه سیاسی و انقلابی سایر گروه ها و افراد نهایت سوء استفاده را ببرد، این بار نیز با دجالگری در این بحث تلاش دارد تا به میان کشیدن و نزدیک نمودن خود به مبارزات فلسطینیان و رهبری فقیدش (آقای عرفات) وجهه سیاسی از دست رفته خودش را بدست بیاورد.قصه حضور در سازمان الفتح در فلسطین از سلسله خاطرات رجوی است که برای هزارمین بار در نشست های داخلی سازمان برای مسئولین و اعضای خود تعریف نموده است که این بار نیز در سلسله خاطره نویسی خود (قسمت دوازدهم پیام های جدیدش) سعی نموده است تا با علم نمودن آن سابقه مبارزاتی خود را به رخ سایرین بکشد.او که تا به حال چیزی برای خرج کردن و مایه گذاشتن نداشته است تلاش دارد تا از وجهه سیاسی و انقلابی سایر گروه ها و افراد نهایت سوء استفاده را ببرد، این بار نیز با دجالگری در این بحث تلاش دارد تا به میان کشیدن و نزدیک نمودن خود به مبارزات فلسطینیان و رهبری فقیدش (آقای عرفات) وجهه سیاسی از دست رفته خودش را بدست بیاورد.
او آقای عرفات را یک عنصر ناسیونالیست دانسته و معتقد بود که توان مبارزه او بیشتر از این نیست که در نهایت در راستای اهداف ملی دست به سازش زده است.
چهره متضاد رجوی که برای همگان و به ویژه برای مسئولین و اعضا ی او مشخص شده این گونه بوده است که در بیرون و فضای سیاسی خارج از تشکیلات تلاش داشته از وجهه این گروه برای پیشبرد اهداف خودش استفاده کند ولی در داخل تشکیلات چهره واقعی خودش را نشان می داد و بدترین توهین ها را نسبت به رهبری فلسطین روا می داشت.
او در درون تشکیلات اعلام می کرد که آقای عرفات در اثر طولانی شدن مبارزه فلسطنیان بریده و به همین دلیل پیمان شکنی کرده و رو به سوی ازدواج و زندگی آورده است که در نهایت سیاست سازش را در پیش گرفته است.
البته بخشی از سوزش و کنیه رهبری فرقه نسبت به آقای عرفات برقراری رابطه سیاسی و دیپلماتیک با انقلاب ایران بوده است رجوی سعی داشته برای جلوگیری از سوالات در اذهان مسولین و اعضا از رابطه حسنه سازمان الفتح و جمهوری اسلامی او را در نزد اعضای خودش خراب کند.
رجوی که آقای عرفات را در مبارزه با اسرائیل بریده و سازش کار دانسته خود در مسیر به اصطلاح مبارزه با امپریالیسم و عوامل آنان در منطقه (از جمله اسرائیل که مدعی مبارزه با آنان بوده است) تاب و تحمل نداشته و در اولین رویارویی نظامی دستور تسلیم نیروهای خودش را صادر کرده و به خلوت گاه های دول غربی خزید و یادش رفته است که چگونه امپریالیسم را دشمن خلق ها می دانست.
البته نمک خواری و نمکدان شکنی رجوی تاکنون برای خیلی ها ثابت شده است و خیلی از افراد و گروههایی که تا کنون فریب گفتار بی عمل او را خوردند و دست دوستی و همکاری به او دادند که پس از مدتی به خیانت رجوی پی برده و از او جدا شدند.
او که سالها ادعا می نمود که در الفتح بوده و از آنان کمک می گرفته چگونه پاچه آقای عرفات را در نشست های درون تشکیلاتی گرفته و علیه او صحبت می کرده است.
تکرار خاطرات و پروسه تحریف شده گذشته در شرایطی که در بن بست و شکست سیاسی و نظامی و برچیده شدن اشرف قرار دارد فقط و فقط برای فرار به جلو و فریفتن نسل جوان و آنهایی می باشد که هنوز به ماهیت واقعی او پی نبردند.
البته بهتر از همه خود رجوی می داند که دیگر دوران بازی با کلمات و دروغ بافی و عوام فریبی گذشته است و همگان حداقل به چهره کثیف او پی بردند واو را به عنوان عنصری خائن به خلق و ملت و دجال حرفه ای شناخته و منتظر دستگیری و پاسخگویی او در دادگاه انقلاب می باشند.

خروج از نسخه موبایل