مجاهدین خلق: ایدئولوژی علیه ایدئولوژی – قسمت دوم

تاریخ تاکنون ایدئولوژی های گوناگونی به خود دیده است که عموماً از نوع بسته بوده اند، از جمله ایدئولوژی های معروف جهانی « لیبرالیسم، مارکسیسم و مذهب» هستند که برای خود حقانیتی غیر دمکراتیک قائل هستند. پیروان این ایدئولوژی های بسته برای همه مسائــــل جواب های آماده و سطحی دارندو همه مسائل دنیا حتی پیچیده ترین آن ها را به راحتی حل و فصل می کنند، فرموله می کنند و هیچ ابهام و اشکالی به تحلیل های خود وارد نمی دانند. رهبران این ها، با سوادی کم، ادعاهای گزاف دارند و خود را از کاوش و کوشش برای فهم و درک بی نیاز می دانند و همین مطلق گرایی و یک سونگری آفت این ایدئولوژی هاست. سازمان مجاهدین خلق نمونه ای زنده از این ایدئولوژی های بسته است که با اتکای یک جانبه و متعصبانه به مکتب خود و توجیه همه پدیده ها در راستای اهداف خود، نماد اندیشه ای است که در کارکرد اجتماعی اش حق درک انحصاری حقایق را برای خود مفروض می داند و هرگز معتقد به تبادل و انتخاب و اقتباس اندیشه نیست. نتیجه بستن درهای اندیشه و جامعه روند رو به انحطاطی است که سازمان در حال حاضر درگیر آن است. برعکس؛ پیروان ایدئولوژی های باز، نسبی اندیش، مرحله ای نگر و پویا هستند. آن ها در عین حال که به حقانیت، ارزش و آرمان های خود معتقد هستند، خود را مسئول حرکت در جهت گسترش ارزش ها می دانند. ارزش هایی که آن ها دائماً در حال نوسازی، باروری و دگرگون کردن آن ها هستند. ایدئولوژی مطلق گرای مجاهدین خلق به جامعه ای ضد عقل، بدون تنوع اندیشه و شخصیت گرا انجامیده است. آنچه باعث خشونت و استبداد از سوی ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق می شود، ریشه در تبیین نوع رابطه میان ایدئولوژی و انسان دارد. ایدئولوژی بسته مجاهدین انسان را برای ایدئولوژی خود می خواهد و بر اساس همین اصل، در عمل اجتماعی و سیاسی خویش، مشروعیتی غیردمکراتیک برای خود قائل می شود که در رابطه با مسئله « قدرت » و ساختار سیاسی آن نیز کاملاً نمود دارد. رهبران مجاهدین و در رأس فرقه شخصیتی آن مسعود رجوی، آگاهی و اراده خدادادی انسان را به رسمیت نمی شناسند و حق انسان را در تصمیم گیری برای سرنوشت خود انکـــار می کنند. خصوصیت ذاتی ایدئولوژی بسته ای چون ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق به تقدیس شخصیت رهبری، مسعود رجوی می انجامد و تحجر و جزمیت جای ضرورت طبیعی تغییر و تحول و تکمیل و تکامل مستمر را می گیرد. این گونه است که طی سه دهه گذشته هیچ تغییری در ادبیات سازمان و ساختار فرقه ای آن دیده نمی شود. البته در ظاهر امر، رهبران سازمان به ویژه مریم رجوی سعی بر ارائه تصویری دمکراتیک، مدرن و ترقی خواه از سازمان خود دارند اما واقعیت سازمان و شواهد و قرائن موجود کاملاً خلاف این را ثابت می کند. مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل