کسی حاضر نیست این درب را باز کند، این فریادها پاسخی ندارد

از زمان استقرار خانواده های قربانیان و اسرای اشرف در جوار قرارگاه، رسانه های سازمان و همچنین حامیان ریز و درشت مجاهدین مرتبا از خبرگزاری ها و رسانه های جهان درخواست کرده اند، جهت اطلاع رسانی و اطلاع از کم و کیف آنچه در داخل و خارج قرارگاه اشرف می گذرد، به عراق آمده و از نزدیک شاهد وقایع و اتفاقات آن باشند. در واقع سازمان تلاش داشت از طریق این فرافکنی و فرار به جلو به روال همیشه خود را محق و آنچه را در این رابطه ادعا می کند، به اثبات برساند. اما آنچه در گزارش مستند بی.بی.سی در روز دوشنبه 6 اردیبهشت منعکس شد، گواه بی پایه بودن ادعاهای سازمان و فراتر گواه درستی ادعاهایی است که خانواده های اسرای اشرف در طی چندین ماه تحصن و اعتصاب غذا و اعتراضات در اطراف اشرف به گوش دنیا می رسانند. گزارش بی.بی.سی با نمایی که بر روی قفل بزرگی بر روی در ورودی اشرف تاکید دارد و با این جمله گفتار متن شروع می شود: "کسی حاضر نیست این درب را باز کند، این فریادها پاسخی ندارد." در ادامه گزارش پدر یکی از ساکنین اشرف به خبرنگار می گوید: "بیست و دو ساله حتی یک نامه از پسرم ندیدم." در بخشی دیگر از گزارش مستند بی.بی.سی به نقل از کسانی که موفق به فرار از قرارگاه اشرف شده اند، گفته می شود: "مسئولان مجاهدین با ارعاب، تهدید و اجبار مانع از آن می شوند که کسی اردوگاه را ترک کند." و بالاخره خبرنگار بی.بی.سی درباره برخورد مسئولین اشرف با خود می گوید: "درهای اردوگاه به روی ما خبرنگاران هم بسته است با اینکه بارها با مسولان مجاهدین در داخل اردوگاه تماس گرفتیم به ما جوابی ندادند و حاضر نیستند که به سوالات ما پاسخ دهند." بی.بی.سی در آخرین بخش گزارش خود مشکل واقعی برای حل معضل مجاهدین و قربانیان آن در اشرف را اینگونه می بیند: "آمریکا رسما مجاهدین خلق را سازمانی تروریستی می داند اما این سازمان بین دولتمردان و قانونگذاران آمریکایی و اروپایی حامیانی دارد که ادامه حیات اردوگاه اشرف را در عراق حق آنها می دانند!" اما سوال اساسی اینجا است که حامیان اندک مجاهدین قرار است تا کجا به خاطر منافع مالی، سیاسی و… جان هزاران انسان بی گناه و عواطف والدین آنها را قربانی مطامع پیدا و ناپیدای خود بکنند. و اما چند نکته درباره گزارش بی.بی.سی و حواشی آن. این گزارش بار دیگر بر این حقیقت تاکید گذاشت که علیرغم فرافکنی مجاهدین مبنی بر دعوت از رسانه های آزاد به حضور در قرارگاه اشرف، سازمان نه تنها از این اقدام استقبال نمی کند که به زعم گزارشگر بی.بی.سی حتی حاضر به رودرویی با خبرنگاران نیست. این گزارش اثبات می کند که رویکرد متظاهرانه رجوی در واقع ترفندی است جهت وارونه نمایی و مظلوم نمایی در نزد افکار عمومی دنیا. گزارش بی.بی.سی از اشرف حاوی صحنه های تکان دهنده ای است که بدون حتی هیچ توضیحی می تواند بیانگر عمق فاجعه و ستمی باشد که سران این قربانگاه در حق خانواده ها و فرزندان آنها روا می دارند. انچه به طور واقعی و نمادین از سوی بی.بی.سی و با این جمله "کسی حاضر نیست این در را باز کند، این فریادها پاسخی ندارد." مورد اشاره و تاکید قرار می گیرد، تاکید بر مرزی است که اشرف را از خانواده ها و والدین جدا می کند. تاکیدی است بر آن همه ادعاهای گزاف رجوی مبنی بر اینکه قربانیان اش به میل و اراده خود در اشرف مانده اند. دلالتی بر دروغ بودن این ادعای رجوی که درهای اشرف به روی کسانی که می خواهند خارج شوند، باز است و دلالتی است بر صدها دروغ دیگری که رجوی در راستای قربانی گرفتن بیشتر از اسیران اش برای رسانه ها تکرار می کند. تقابل اراده والدینی که در عین کهنسالی و ضعف جسمانی با خشم و نفرت در حال کندن دربهای قلعه الموت عراق و شکستن قفل های تعبیه شده هستند، به خودی خود حکایت از حقانیت والدین از یک سو و میزان فریبکاری و سبعیت و کینه توزی از خانواده ها می کند. چشمان گریان آن دختر هشت ساله که هنوز تا این سن موفق به رویت پدر نشده، نیاز به هیچ توضیح و تفسیری ندارد. آن دوربینی که به سختی گوشه هایی از اندرونی اشرف را به تصویر می کشد، گویای بسیار حقایقی است که رجوی از چشم جهانیان و رسانه ها و حتی حامیان غربی اش پنهان کرده است. گزارش بی.بی.سی نکات قابل تعمقی را مورد تاکید قرار می دهد که با ذکر پاره ای از آنها انتظار می رود جامعه جهانی، نهادهای ذی ربط، رسانه ها و… را از انفعال و بی تفاوتی و بعضا جانبداری از سران مجاهدین به سمت واقع بینی، انصاف، تعهد در قبال پرنسیب های بین المللی و رعایت حقوق بشر و الزام در اطلاع رسانی شفاف و غیر جانبدارانه به عنوان بخشی از وظایف حرفه ای متقاعد کند. 1- مجامع بین المللی اگر اصل را بر بی طرفی و حمایت از حقوق بشر و دفاع از مظلوم بنا گذاشته اند، ضروری است با ارسال نمایندگان مستقل خود از آنچه در داخل و خارج قرارگاه اشرف می گذرد، مطلع شوند. این اقدام حداقلی کمک خواهد کرد تا از قربانی شدن بسیاری که در حال حاضر وجه المصالحه و سپر انسانی رهبری مجاهدین قرار گرفته اند، جلوگیری شود. به طور اخص تاکید می شود حامیان مجاهدین اگر عمیقا به معیارها و پرنسیب های حقوق بشری اعتقاد دارند، سرزده از اشرف بازرسی کنند. 2- آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم گواه این حقیقت است که دولت عراق نهایت خویشتن داری خود را جهت جلوگیری از هر گونه فاجعه انسانی، نشان داده است. بعد از درگیری ها و خودزنی های ماه ژوئیه 2009 شاید این بهترین موضع گیری و راهکاری بود که دولت عراق می توانست در راستای اثبات حسن نیت خود و نگاه انسانی به ساکنین اشرف اعمال و دنبال کند. بر اساس انچه از گزارش بی. بی. سی استنباط می شود اینکه در حال حاضر نیروهای پلیس عراق در کمال بی طرفی تنها به حفظ امنیت و نظم و جلوگیری از بروز هر گونه خشونت کمک می کنند. اما بر اساس همین گزارش سران مجاهدین به هیچ وجه خواهان این نقش نبوده و نیستند و تهاجمات کینه توزانه مسئولین اشرف به خانواده ها و بعضا ضرب و شتم خانواده ها حاکی از این است که مجاهدین به خشونت آمیز کردن فضا اصرار و پافشاری دارند. در چنین وضعیتی به نظر می رسد عاقلانه ترین کار دخالت و نقش مستقیم نهادهای بین المللی و حقوق بشری برای خاتمه چنین وضعیتی است. طبعا هر گونه اهمال و سهل انگاری و تاخیر در این روند به بروز اتفاقات غیر قابل جبرانی منجر خواهد شد که مسئولیت آن تماما متوجه نهادهای مربوطه خواهد بود. 3- گزارش بی.بی.سی و محتوای آن نشانگر این حقیقت است که مجاهدین بر خلاف ادعاهای خود مبنی بر حضور رسانه ها به هیچ وجه حاضر به پذیرش و تحمل آنها نیستند. مجاهدین می دانند با شفاف سازی امکانی برای ادامه جنگ روانی و مظلوم نمایی و سوء استفاده از احساسات باقی نخواهد ماند. از این منظر حضور بی وقفه و مستمر رسانه ها و حتی حضور بلادرنگ و مستمر آنها در اطراف اشرف می تواند به خارج کردن این حربه از دست مجاهدین کمک کند. 4- فرار چندین اسیر از داخل قرارگاه اشرف و بازگشت آنها به سمت خانواده ها بیانگر این حقیقت است که در حال حاضر سازمان تنها با استفاده از اهرم زور مانع تصمیم گیری و خروج ساکنین از اشرف می شود. در چنین وضعیتی حضور نهادهای مسئول و ذی ربط بین المللی می تواند خروج بی هزینه و آزادانه این افراد را تسریع و تسهیل نماید. هر گونه سهل انگاری و تاخیر در این امر می تواند هزینه های مضاعفی بر روند این ریزش خودجوش تحمیل نماید. 5- حضور خانواده ها در اطراف قرارگاه اشرف و ممارست و پافشاری آنها که تا این زمان به فرار چندین نفر و افشا شدن بیشتر چهره مجاهدین منجر شده، حضور سایر خانواده ها در قرارگاه اشرف را به یک اقدام عاجل و ضروری تبدیل می کند. آنچه پیشتر به عنوان پاشنه آشیل رجوی روی آن تاکید شد، در واقعیت امر صحت و درستی خود را نشان می دهد. سایر خانواده ها باید این زمان حساس را برای بازگرداندن و نجات فرزندان شان دریابند. بدون شک مسئولین اشرف با هر اهرم فرضی و با هر میزان سازماندهی در دراز مدت قادر به حفظ وضع موجود نخواهند بود. بارها بر روی ترک برداشتن قرارگاه اشرف به مثابه اولین گام ریزش و متلاشی شدن آن تاکید شده است، این مناسبت ترین زمان برای ترک انداختن مناسبات فرقه ای قرارگاه اشرف و در نهایت نجات فرزندان است. از این منظر انتظار پشتیبانی و اقدامات تکمیلی از خانواده های حاضر در قرارگاه اشرف امری ضروری و حداقلی است که می تواند در آینده ای نزدیک نتایج درخشان و پرهزینه ای بر رجوی و مجاهدین تحمیل نموده و بالطبع با نجات جان فرزندان شان برای همیشه ختم به خیر گردد. 6- در این شرایط تعامل خانواده ها با رسانه ها از اهمیت خاصی برخوردار است. اهمیت آن را می توان در واکنش های کور و هیستریک مجاهدین در قبال همین گزارش بی.بی.سی دریافت. بسط و گسترش کمی و کیفی این روند سلاح مظلوم نمایی و وارونه نمایی را از دست رجوی خواهد گرفت و در عوض خانواده ها را در موقعیت برتری و حقانیت بیشتر قرار خواهد داد.
نکته آخر، صرفنظر از نتایج پیش رو، آنچه بیشتر مورد تاکید و اهمیت است اینکه مسئولین اشرف و بالاتر از آن رجوی در موقعیت غیر قابل پیش بینی قرار گرفته اند، ادامه و پافشاری این وضعیت رجوی را بیشتر در گرداب موجود فرو خواهد برد. چه بسا با ادامه این روند هیچ نیازی به اقدامات قانونی دولتمردان عراقی در اخراج کردن آنها از خاک عراق نباشد. اگر این مهم و با فرض درصدی محقق شود انسانی ترین و عاقلانه ترین راه ممکن برای نجات بدنه تشکیلات رجوی خواهد بود.

خروج از نسخه موبایل