فرقه غرق در بحران رجوی و گیر افتاده در کمپ اشرف گمان می کند با بندبازی های سیاسی و تبلیغاتی می تواند اصل ماجرا را در اذهان انسان های بیدار و آگاه تغییر دهد و یا بگونه ای دیگر جلوه دهد. و در این کار خیلی تلاش می کند تا همه واقعیت ها را وارونه جلوه دهد. همان واقعیت هایی که تمام افرادی که به سلامت اما با دشواری های مخصوص به خود توانسته اند با تحمل رنج بالاخره از کمپ اشرف خود را نجات بدهند و به جامعه آزاد قدم بگذارند برخی به خانواده خود مراجعه کرده و برخی به کشورهای امن سفر کرده و در آنجا زندگی جدیدی را آغاز کرده اند.
همین افراد خود نمونه و گواه تمام حقایق هولناکی بوده اند که در طی سالیان متمادی در کمپ اشرف رخ داده و یا خود سوژه آن بوده اند و یا شاهد وقایع و ماجراهایی بوده اند که برای دیگران رخ داده است، اما فرقه طبق سنت خود همواره بر این حقایق نعل وارونه میزند. و یا آنرا کتمان می کند و یا به گردن دیگری و یا جمهوری اسلامی و یا دیگران می اندازد.
در این میان اما وضعیت خانواده های اسرای باقیمانده و حقیقتاً در اسارت نگهداشته شده در کمپ اشرف از همه دردناک تر است.
از بعد از اشغال عراق توسط نیروهای اشغالگر چند ملیتی این فرقه در درون کمپ گیر افتاد و خیلی تلاش کرد چهره ای دیگر از خود نشان بدهد و به واسطه همین رویکرد در ظاهر حتی سلاحهای خود را نیز تحویل دادند تا در مقابل بتوانند کمپ را حفظ کنند.
از بعد از آن ماجرا جمهوری اسلامی به خانواده هایی که بستگانی در کمپ اشرف داشتند و سالهای سال بود که خبری از آنها نداشتند و صرفا از روی حفظ کرامت انسانی و ارزش قائل شدن برای همه شهروندان ایرانی، به این خانواده ها اجازه داد تا بستگان و فرزندان خود در کمپ اشرف جستجو کنند تا شاید راه نجاتی برای آنها باز شود و حتی پیشاپیش فرمان عفو بخش بزرگی از آنها بجز تعدادی مشخص را صادر کرد.
بدنبال این کمک ها بود که تعدادی از خانواده ها راهی عراق شدند و توانستند با بستگان خود دیدار هم بکنند و دنیای جدید را به آنها در همان حدی که مقدور بود نشان بدهند. خانواده ها می دانستند که اهالی فرقه در کمپ اشرف از دنیای بیرون بی خبرند و صرفاً آنها در جریان اخبار و اطلاعاتی از جانب فرقه قرار می گیرند که مورد نیاز فرقه رجوی است و برای ماندگار کردن هرچه بیشتر آنها کاربرد دارد.
با تمام این اوضاع و احوال این دیدارها موثر بود و خیلی از چشم ها را در درون فرقه و در میان اعضاء باقیمانده در حصار ذهنی و فیزیکی فرقه را باز کرد و تعداد کثیری متقاضی خروج شدند و خیلی ها موفق شدند و برخی دیگر هم کمی دیرتر موفق شدند. اما فرقه که تمام موجودیت خود را در خطر می دید شروع به سنگ اندازی کرد ابتدا برای اینکه این راه کاملاً بسته شود از تعدادی از همان خانواده ها سوء استفاده کرد و با به گروگان گرفتن بستگان آنها، قانع شان کرد که مامور فرقه باشند در داخل کشور و انواع و اقسام اعلامیه ها و روش های ارتباطی و غیره و جاسوسی را به آنها آموزش داد و در یک کلام عضو گیری کرد.
بعد از این کاملاً مشخص بود که دیگر برخی از این خانواده ها دیگر خانواده نبودند و به اعضای فرقه مبدل شده و برای آن فعالیت می کردند. یعنی از امکاناتی که دولت ایران برای آنها بوجود آورده بود به نفع فرقه رجوی و اقدامات تروریستی و خرابکارنه و تفرقه افکنانه و ایجاد آشوب و بلوا استفاده می کردند. و اگر هم برخی از آنها دستگیر می شدند علم "خانواده ها بدلیل ملاقات با فرزندانشان در کمپ اشرف در ایران توسط وزارت اطلاعات بازداشت شدند" را بلند می کرد و سعی میکرد کمال استفاده تبلیغاتی را از آن بکند چون هیچگاه خود اعضاء که برایشان مهم نبوده اند فقط تا موقعی که کاری برای فرقه می توانسته اند انجام بدهند مهم بودند و قابل اهمیت اما به محض دستگیری از زندان بودنشان استفاده می شود و اینکه حتماً تحت فشار هستند و کذا و کذا و موضوعات و خوراک تبلیغاتی حول و حوش آن.
از این نقطه دیگر خانواده هم برای فرقه فرق می کند. اگر این خانواده راضی به همکاری برای فرقه بشوند و کارهای این فرقه وماموریت های محوله را در ایران و یا سایر نقاط انجام بدهند لقب خانواده مجاهدین می گیرند و اگر همین خانواده ها یعنی پدر یا مادر و یا خواهر و برادر اگر حاضر به همکاری به فرقه رجوی نشوند و صرفاً بخواهند که با فرزندان و یا بستگانشان در کمپ اشرف دیداری داشته باشند اجازه این کار را ندارند و عوامل وزارت اطلاعات لقب می گیرند و وقتی هم مامور وزرات اطلاعات شدن دیگر تکلیف مشخص هست و هیچ عضوی از فرقه حق ندارد با آنها همکاری و یا دیداری داشته باشد و نتیجه می شود همینی که الان است. بیش از چند ماه است خانواده های مختلف به جلوی درب کمپ اشرف میروند اما خواست آنها مورد توجه قرار نمی گیرد، چرا؟ چون عضو وزارت اطلاعات هستند.
معلوم نیست این وزرات چقدر عضو دارد که هرکدام یک بچه ای هم در کمپ اشرف دارند، و با این وصف به زعم فرقه رجوی باید اینطور تلقی کنیم که کلاً درگیری هم درگیری خانوادگی است، عجب خانواده های جالب توجهی که بخشی در وزارت اطلاعات هستند و بخشی در فرقه.
با این وجود بهتر است از باب امنیتی هم که شده فرقه هرچه زودتر خودش را از شر این اعضاء دو پایه خلاص کند تا مسئله ای پیش نیاید.