تضاد رجوی با خانواده ها کماکان اصلی و لاینحل است

این روزها رسانه ها و اظهارات پادوهای ریز و درشت مسعود رجوی مملو از موضع گیری های هتاکانه و توهین آمیز بر علیه والدین و خانواده های مستقر در ورودی قرارگاه عراق جدید(اشرف) است. ایستادگی و مقاومت جانانه خانواده ها در ورودی قرارگاه بد جور رجوی و عوامل با نقاب و بی نقاب او را از لانه های خود بیرون کشیده و به تکاپو واداشته است. رجوی که بر مسند خدایی فرقه سازمان کمتر به خود اجازه حضور و ظهور در اینگونه مسائل را می دهد و این موضوعات را معمولا از پشت پرده هدایت می کند، نتوانست در مقابل ایستادگی و بازتاب حضور خانواده ها در مجاورت اشرف خویشتن داری کند و ناچار خود را مستقیما درگیر ماجرا نمود و با انتشار پیام به اصطلاح مخصوصی ضمن توهین و هتاکی به خانواده ها سعی در تقویت بینه های روحی و روانی اعضای مستقر در قرارگاه نمود. علاوه بر این سایت های پوششی و رسمی، و عموم برنامه های تلویزیون مجاهدین مرتبط یا غیرمرتبط با هر موضوعی حسن ختام خود را بر هتاکی و توهین و تخریب و ترور شخصیتی خانواده ها بنا گذاشته و در این رهگذر به هیچ معیار اخلاقی هم پایبند نیستند. ظاهرا بعد از رجوی و رسانه ها و افراد دست چندم شورا و سازمان اینبار نوبت به مهدی ابریشم چی رسید تا در برنامه موسوم به ارتباط مستقیم تلویزیون فرقه چند گام از رهبری اش پیشی گرفته و آنچه را شایسته خود است نثار والدین قربانیان اشرف کند. مهدی ابریشم چی در این برنامه (ارتباط مستقیم) که در 18 آوریل 2010 پخش شد، با کمک حمید رفیعی مجری برنامه تا آنجا که توانستند خانواده ها را نوازش کردند و با بدترین فحش ها و اتهامات به خانواده ها نشان دادند که چقدر از سوی آنها سوزیده شده اند. این هر دو در این برنامه نشان دادند مجاهد به مفهوم و تعبیری که رجوی مد نظر دارد تا چه اندازه کینه توز، هتاک، بددهن و بی اخلاق و لمپن و بی پرنسیب است که حتی نسبت به نزدیک ترین کسان اعضای اش نه تنها کمترین حرمت و احترام را روا نمی دارد که بر عکس بیشترین و غیر اخلاقی ترین تهمت ها را نثار آنها می کند. واقعا از کسانی که احساسات و عواطف والدین اعضای خود را با کلماتی همچون مزدور، وحشی، عربده کش، تهوع آور، و… تعبیر و پاسخ می دهند، چه انتظاری می توان داشت. نحوه برخورد و تنظیم رابطه رجوی و ابریشم چی و رسانه های سازمان با والدین و خانواده ها پیش از هر چیز بیانگر این حقیقت است که اساسا مجاهدین به جز منافع حزبی و شهوت قدرت و بقای نباتی خود به هیچ چیز اهمیت نمی دهند. این واکنش ها و به خصوص خط تعبیه شده رجوی میان فرزندان با والدین شان بیش از هر چیز دلالت بر مرزبندی هایی دارد که در تمامی فرقه ها مرسوم است. در سال های اخیر به تناوب و به استناد فاکت ها و همچنین منابع تحقیقی و تخصصی مقالات متعددی درباره نوعیت رابطه فرقه و خانواده تدوین شد که می توان ضمن بازخوانی آنها به سهولت تمامی نشانه ها و گزاره های آن را در نحوه برخورد رجوی و مجاهدین با خانواده ها و بعضا اعضای دربند آنها مشاهده کرد. اطلاق مزدور و وحشی، عربده کش و خائن و ده ها فحش و فضیحت به خانواده هایی که تنها خواست و مطالبات شان چند دقیقه ملاقات با فرزندان خود است، تنها می تواند در چنین مناسباتی توجیه پذیر و قابل هضم باشد. مناسباتی که رجوی به صراحت بر روی آن و به عنوان نقطه کانونی تشکیلات اش تاکید و پافشاری دارد. با این حال واکنش همه جانبه و کینه توزانه رجوی و سیستم های تبلیغاتی او نشان می دهد که خانواده ها بر روی نقطه کانونی و حساسی انگشت گذاشته اند. باید اذعان کرد طی این سال ها رجوی و دارودسته او را تا این اندازه مستاصل و درمانده ندیده بودیم. دستپاچگی و سراسیمگی رجوی و دستگاه او و واکنش های مالخولیایی و کینه توزانه و هتاکانه و بعضا ناباورانه و غیر منتظره او نشان می دهد که والدین بر نقطه حیاتی و پاشنه آشیل رجوی انگشت گذاشته اند. فحاشی ها و خشم بیمارگونه رجوی علیه این خانواده ها در واقع عمق این سوزش و انتخاب درست خانواده ها را مورد تاکید قرار می دهد. رجوی می داند تشکیلات اش را در داخل قرارگاه با چه اهرم ها و مکانیزم هایی کنترل می کند، و صدالبته این را هم به خوبی می داند پادزهر آنها همانا فریادهای حق طلبانه و مظلومانه والدین است. او دقیقا برای حل چنین تضادی به سمت خود از هیچ وسیله و ابزار و ترفندی فروگذار نخواهد بود. اما در این میان آنچه خواهد توانست بر طلسم و سحر رجوی غلبه کند، همانا پایداری و مقاومت و ایستادگی والدینی است که اکنون نزدیک به سه ماه است در ورودی اشرف پاره های جگر خود را مطالبه می کنند. رجوی و ابریشم چی و رسانه های ریز و درشت و وابسته و پوششی سازمان و شورای به اصطلاح ملی مقاومت مجاهدین خلق و.. هر چه دل شان می خواهد فحش و فضیحت نثار خانواده ها کنند، این رابطه پرخاشگرانه در نهایت جز به بیداری و هوشیاری اسرای داخل قرارگاه اشرف و جز به رسوای ماهیت فرقه ای مجاهدین و رجوی راه نخواهد برد. تضاد رجوی با موضوع خانواده همانگونه که ابتدا به ساکن و از سال های دور راه حل اساسی نداشته و علیرغم آن همه سحر و جادوی انقلاب فرقه ای درونی اما نتوانسته بقای تشکیلات او را تضمین کند، در این برهه نیز نه تنها راه حلی ندارد که نهایتا این تضاد بدل به مرداب تشکیلات رجوی خواهد شد. جیغ و دادهای یکنواخت و پیوسته رجوی و رسانه ها و عوامل او نشان می دهد، بر خلاف آن شعر و شعارها در ستایش این رابطه و استحکام و قوام آن، بسیاری معادلات رجوی بر هم ریخته است. عمق این درهم ریختگی و سراسیمگی را باید در واکنش های هیستریک رجوی و عوامل اش جستجو کرد.

خروج از نسخه موبایل