همایش انجمن نجات گیلان با حضور خانواده های چشم انتظار آستانه اشرفیه ـ قسمت سوم

صحبتهای محمد باقرکشاورزدرهمایش – قسمت اول
ضمن سلام به خانواده های عزیزوچشم انتظار. بطورخاص خیلی ازخانواده هایی که دراین مراسم حضوردارند را ازنزدیک میشناسم والبته قبل ازشروع جلسه افتخارداشتم که صحبتهای کوتاهی با بعضی ازخانواده ها داشته باشم ازجمله با خانواده های اسماعیل پورحسن، اسماعیل بازکیایی، ایرج علیپور، یزدان مجتهدی، حسین علیخواه وچند خانواده دیگرکه هرکدام عضوی ازخود دراسارتگاه رجوی دارند وازقضا عکس یادگاری هم گرفتم شاید که درصورت اطلاع رسانی به گوش اسرای دربند هم برسد که البته بسیارتاثیرگذارخواهد بود.
چه با آن خانواده هایی که پیشترهم کلام شدم وسایرخانواده هایی که زیراین سقف قراردارید یک نقطه اشتراک وهدف واحدی داریم وآن چیزی نیست الا فعالیت انساندوستانه وخیرخواهانه درراستای خودآگاهی وبه اشراف رساندن آدمهای دربند اشرف نسبت به حقایق خارج ازچارچوب کنترل شده سازمان والنهایه اگرخدا بخواهد دستیابی وبه آغوش کشیدن عزیزانتان درآینده ای نه چندان دورکه ما درحوزه کاری انجمن نجات پیگیرانه دنبال آن هستیم. واقعیت این است که شمایان سالیان سال است که بی اطلاع ازوضعیت عزیزانتان بودید وبالکل درقطع ارتباط بودید ودراین مدت اخیر ازطرق های مختلف ازجمله ازجانب انجمن نجات که ازآن شماست توانستید بعضا ازشما به حضورفرزندانتان دراسارتگاه اشرف پی ببرید ومتعاقب آن دست به کارشدید وفعالیت داشتید تا درتحکیم این ارتباط نامه نگاری کنید ویا به ملاقات ودیدارحضوری با آنها به عراق اعزام شوید حالا یک تعداد هرچند با کنترل سازمان موفق به دیدارشدید ویک تعداد هم اساسا با سنگ اندازیهای سازمان موفق به دیدارنشدید وبا غم واندوه وبا دست خالی برگشتید ولی نباید مطلقا از راهی را که درپیش گرفتید خسته ونا امید بشوید کما اینکه همین الان تعداد قابل توجهی ازخانواده های هم درد شما دم درب اشرف متحصن هستند وسازمان با فرافکنی به آنها اجازه ملاقات با عزیزانشان را نمی دهد که میدانم چقدربه آن خانواده ها سخت میگذرد ودل هرآدمی به درد می آید.
پس ما اعضای بازگشتی که درانجمن نجات درکنارشما هستیم افزون ترازقبل برای فعالیتمان انگیزه میگیریم وتوان مضاعفی را درخود احساس میکنیم وتا نیل به مقصود خسته هم نمی شویم ومیدانم وازروحیه شمایان هم پیداست که دراین مسیرصعب وسخت خستگی ناپذیر و استوار خواهید ماند.
باید یادآورشوم که دراین مسیرانسانی وخیرخواهانه اول وتا آخرهدفمان این است که چگونه وبا چه مکانیزمی میتوان روی اسرای اشرف توجه داشته باشید که سالیان مغزشویی شده هستند، تاثیرگذارشد تا بتوان به تک تک آنها کمک کرد تا به اشراف وتوانی برسند که قدرت تصمیم گیری برای تعیین سرنوشت وادامه زندگی درخارج ازمناسبات فرقه ای را داشته باشند وازسازمان کنده شوند یعنی همان کاری را که من وسایردوستانم ازجمله آقایان احمدی ومحبی وحاجی پورکردیم وبرای همیشه رها شدیم.
الان هم تمام هدفم این است که ازتجاربم برایتان بگویم شاید که مفید واقع شود. خودم بالغ بربیست وپنج سال با سازمان ودرمناسبات آنها بودم یعنی وقتی داشتم میرفتم بیست وپنج ساله بودم والان که بازگشتم پنجاه ساله هستم ومیشود گفت که متاسفانه عمرمفیدم را به هدردادم.
درراستای رهایی اعضای دربند همین که شما داوطلب وپذیرای بازگشت آنها هستید خیلی مهم است چونکه ازجمله موارد دروغ که به خورد اعضا میدهند این است که یک جورهایی القاء میکنند که خانواده ها شماها را فراموش کردند ودیگر پذیرای شما نیستند وخودشان به واسطه مشکلاتی که درایران دارند دیگرشما را نمی طلبند که ازقضا همین حربه سازمان روی من خیلی تاثیرمنفی گذاشته بود وباعث شدکه سالیان دیرترتصمیم به جدایی وبازگشت به وطن وآغوش خانواده بگیرم.
ازانگیزه شما دررهایی عزیزانتان که بگذریم نکته دوم این است که شاید شما درکوتاه مدت نتوانید به هدف غایی خود برسید وعزیزخود را درآغوش خانواده خود داشته باشید ولیکن نباید خسته بشوید وکوتاه بیایید وسازمان هم همین را میخواهد. نگاه کنید که چرا سران سازمان اجازه ملاقات نمی دهد. همین الان خانواده های هم درد شما بالغ برسه ماه در انتظار دیدار و ملاقات با عزیزانتان دربیرون سیاج اشرف هستند وبا سنگ اندازیهای سازمان مواجه هستند ومطمئنا کلی مارک وافترا را هم به جان می خرند ولی مهم این استکه خسته نشدند وکوتاه نیامدند وشنیدم که خانواده ها پیغام دادند وموضع گرفتند که تا محقق شدن مطالباتشان که همانا دیداربا عزیزانشان هست به تحصن خود ادامه میدهند وکوتاه نخواهند آمد. ادامه دارد…

خروج از نسخه موبایل