انقلاب درونی سال 64 مجاهدین

انقلاب ایدئولوژیک یا به قول مسعود: انقلاب مریم! کوثر یا همان کوثر مجاهدین واژه ای بود که مسعود زیاد بر زبانش جاری می کرد، به نظر من تنها کلمه درستی که می توان از کل بحث های انقلاب که ماهها و بلکه سالها در جریان بحث های آنها باید می بودم یک چیزواقعی است: " انقلاب مریم "! بله از زاویه دید مسعود این تنها مریم بود که خلاف جریان تمامی آبهای دنیا حرکت کرد،از مهدی ابریشمچی طلاق گرفت و خود را در فرانسه به عقد مسعود درآورد،یک جریان عشق و عاشقی محض و این مسعود رجوی بود که سومین زن رسمی خود و نمی دانم چندمین زن غیر رسمی خود را تصاحب کرد! وای بر مسعود که خود را رهبر انقلاب ایدئولوژیک ایران معرفی می کرد. وای بر چنین انسان نمایی که خود را با امام حسین (ع) و… مقایسه می کرد،در یک کلام نفس کلمه مبارزه با شخص مسعود رجوی در تاریخ ایران لجن مال شد! و جوانی و عمر جوانهای زیادی را در طعمه خودش فرو برد. کجای واقعه عاشورا امام حسین (ع) خود را پنهان ساخت،او از خون خود مایه گذاشت اما مسعود از خون دیگران! علیرغم همه مخالفتهای درون تشکیلاتیم با این فرقه و شخص مسعود،معتقدم اگر در جریان حمله آمریکا به عراق،مسعود ومریم سینه سپر می کردند، شاید می تواستند ادعا کنید رهبری عقیدتی به حرف هایی که می زند اعتقاد دارد اما تمامی حرفها و حدیث های بقول مجاهدین،" اضداد" در این جریان جنگ عراق نمود یافت و ذات اصلی مسعود ومریم مجدداً آشکار گشت،انقلابی ایدئولوژیکی که نتوانست به مریم یعنی نفر اول آن بفهماند که نباید اشرف و عراق را به مقصد فرانسه ترک کند و نفرات سازمان را زیر بمبارنهای آمریکا تنها بگذارد چطور باید به من نوعی می فهماند که مسعود و سازمان را برحق بدانم و ایستادگی پیشه کنم؟ من بدلیل سالهای رفته عمرم در فرقه مجاهدین کما کان حق خودم می دانم حقوق از دست رفته خودم را مطالبه کنم و منتظر روزی باشم که اگرو اگر مسعود رجوی زنده بود و بیرون آمد علیه او اقامه ی دعوا کنم و اجرای عدالت را بین خودم و او خواهان باشم. محمدرضا مبین

خروج از نسخه موبایل